بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نیم نگاهی به حزب همبستگی ایران اسلام-منبع – پژوهکده باقرالعلوم علیه السلام- این حزب پس از انتخابات مجلس پنچم که جناحراست به یک پیروزی نسبی رسید- عده ای از عناصر چپ؟؟ ومنتسبین به حزب کار گزاران سازندگی که توانستند بودند به مجلس را یابند- جالب درایران این است که مردم اول نمیداند این افراد چه نوع سیاستی دارا هستند چپ هستند راست هستند- درمجلس بعد ا کم کم شفائی فردی که مطلع است- که به دیگری معرفی میکند وان انفردمیگوید اگر میدانستم چپ است رای نمیدادم من افرادی که مانندایت الله سیدحسن باشد رای میدهم- شناسنامه سیاسی افراد اصلا مشخص نیست- درثانی امروزه چپ وراست بطورکلی تغیر کرده است- بابرنامه مشخص میشود- بعنوان مثال کسی که از سندیکا ها چه کارفرمائی وچه کارگری حمایت کند- این میانه است- اگراز سندیکاهای کارگیر حمایت کند این چپ است اگر بیشترتوجه به بورژوازی متوسط وکوچک داشته باشد راست معتدل است وغیره اصلا برنامه مشخص نیست- امرزوه اصلا برنامه زیادمشخص نمیکنند زیرا تغیرات زیادی رخ میدهد شرایط همیشه قابل پیشبین نیست- درنتجه ضربه میخورد- لذا بطورکلی میگویند حفظ اروپا – حفظ یورو- ایجادرفاه بیشتر و وطن پرستی- وادامه طرح های قبلی وهمیشه میگویند از برنامه جلوترهستیم ولی کشف میشود پنج درصد عقب است- اصلا برنامه ای وجودندارد شعارهای کلی است که نود ون درصد هرحزب اسلامی بیادانراداشته باشد وبعدمیفرمایند ما چپ هستیم؟؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نیم نگاهی به حزب همبستگی ایران اسلام-منبع – پژوهکده باقرالعلوم علیه السلام- این حزب پس از انتخابات مجلس پنچم که جناحراست به یک پیروزی نسبی رسید- عده ای از عناصر چپ؟؟ ومنتسبین به حزب کار گزاران سازندگی که توانستند بودند به مجلس را یابند- جالب درایران این است که مردم اول نمیداند این افراد چه نوع سیاستی دارا هستند چپ هستند راست هستند- درمجلس بعد ا کم کم شفائی فردی که مطلع است- که به دیگری معرفی میکند وان انفردمیگوید اگر میدانستم چپ است رای نمیدادم من افرادی که مانندایت الله سیدحسن باشد رای میدهم- شناسنامه سیاسی افراد اصلا مشخص نیست- درثانی امروزه چپ وراست بطورکلی تغیر کرده است- بابرنامه مشخص میشود- بعنوان مثال کسی که از سندیکا ها چه کارفرمائی وچه کارگری حمایت کند- این میانه است- اگراز سندیکاهای کارگیر حمایت کند این چپ است اگر بیشترتوجه به بورژوازی متوسط وکوچک داشته باشد راست معتدل است وغیره اصلا برنامه مشخص نیست- امرزوه اصلا برنامه زیادمشخص نمیکنند زیرا تغیرات زیادی رخ میدهد شرایط همیشه قابل پیشبین نیست- درنتجه ضربه میخورد- لذا بطورکلی میگویند حفظ اروپا – حفظ یورو- ایجادرفاه بیشتر و وطن پرستی- وادامه طرح های قبلی وهمیشه میگویند از برنامه جلوترهستیم ولی کشف میشود پنج درصد عقب است- اصلا برنامه ای وجودندارد شعارهای کلی است که نود ون درصد هرحزب اسلامی بیادانراداشته باشد وبعدمیفرمایند ما چپ هستیم؟؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است – خطرات- مهاجرین درالمان این است که باعث زوال اروپای مسیحیت میشود- کدام مسیحیت از مسحیت چه مانده است جز هفته ای یکبار کلیسا رفتن ومقداری هم کمک کردن وچشن کریسمس گرفتن- اتفاقا انسان دررقابت پیشرفت میکند اسلام باعث رقابت میشود که مسیحت هم جنبشی داشته باشد توجهات اخیرا به حضرت اقای پاپ یکی از این نمونه ها است-خانم مرکل به خاطرانکه درسطح جهانی مطرح شده ودید جهانی بهتری دارد -ومتعادل تر از بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است – خطرات- مهاجرین درالمان این است که باعث زوال اروپای مسیحیت میشود- کدام مسیحیت دیگران است- مطرح میشود-ناسیونالیست های افراطی امروزه درسطح جهان حرفی برای گفتن-ندارند –مانند برمه-بعنوان نمونه حزب دست راستی افراطی ضد اسلامی- ا-اف-دی درانزوا باقی مانده است وهیچکس حاضر بااین حرب که اتلاف کند نیستند- انسان وارد مرحله درک انسانیت شده است- واهمیت این درک روز به روز درک مسائل علمی بالاتر میرود- ومذهب هم به این سمت وسو میچرخد-البته در غرب تاملی بران است که اسلام یک دین افراطی ناسیونالیست متعصب کج فکر وکج خلق نشان داده شود ولی وجود مسلمانان دراروپا وترجه وتحقیق کتب های اسلامی کم کم این فتنه را هم خاموش خواهد کرد- وشیاطین از این جریان سخت وحشت دارند که موقعیت خودرا ازدست بدهند-دلیل دیگر که قبلا سوسیالیست های میانه وچپ در اروپا محبوبیت زیادی داشتند وهمیشه فاتح انتخابات میشدند امروزه محبوبیت خود را بشدت از دست داده اند- وسوسیال مسیحی- جای انهارا گرفته اند- که از چپروی فاصله گرفته اند-پیروزی راست افراطی- که باسیزده درصد ارا همه چپ هارا به کنار از دلیل اش عوام فریبی گسترده وترس های موهومی که مطرح کرد هنوز درک وسوادسیاسی درغرب انچنانکه باید نیست وبساری ازمردمان سطحی فکر میکنند قدرت تشخیص مسائل درسطح پیچده انرا ندارند—ولی چهارسال انتخاب حزب دمکرا ت مسیحی-خانم مرکل بخوبی نشان میدهد پیشرفتای قابل اعتنئی وجود امده است-نکته دیگر ان بوده است که المانها ای خودرا مخفی میکردند وکمتر در سروصدای حزبی شرکت میکردند برعکس انان راستهای افراطی بودن- مسلم است که راست های افراطی ارامش رادرکشورکم میکند مانند برمه وامریکا-یک عامل دیگر این بوده است عدم یکحزب قوی مخالف درمقابل دولت-از طرفی مردم به دیگرانکمتر رای دادند وازطرفی به افراطی ها مخالف رای دادند که مسئله مهم یکی مهاجرین بودند-بیشرین سن رای دهندگان 52 سال بوده است-مشکل المان این است که درحدود شصت میلیون نفر تا روز انتخابات نمیدانند که به چه کسی میخواهند رای بدهند وانتخابات را بسیار مشکل میدادند
بسم الرحمن الرحیم-بحث خانم ها دراجتماع- نظریات شخصی است- مطلب نخست – این نکته مهم است که ممکن است این تصور بوجود اید خانم هانسبت به مردان از لحاظ هوشمندی و قدت بدنی بسیارعقب تر هستند- این مسئله باید حل شود را ه حل زیادی دارد که اثبات میکند که چنین نیست- اما چرادرجهان خانم ها کمتر دراجتماع-مانند مردان حضور پیدا کردند- مرحوم استادمعزز حضرت ایت الله زبرجد رحمت الله علیه فرمودند هم اسلام وهم روحایت خانواده وفامیل ها نمیخواند زنان بازاری صفت شوند- مطلب بسیار دقیقی است نه انکه یکخانم نمیتواند شاطر شود اکر یکخان شاطر شود ودوره خاصی مانند اروپائیان که خیلی سعی کردند زنان در کار برای مردان وزنان تعجب انگیز نباشد جا نخورند- من برای خرید یک کلائی بهیکمغازه درلندن رفتم که فروشنده یکخانم چاقی بود اول ایشان لبخندی به لب داشت وسعی میکرد که براق به من نگاه- که خیلی دختران جون این چنین هستند- من کالا را گفتم- ایشان توضیح دادمنتظرمن بود جواب بدهم گفتم چندنمونه بیاورید-چهارنمونه اورد-کمی براق شد به بالای قفسه اشارهکرد که چند نمونه انجا بود من گفتم انهارهم رابیاورید یکدفعه گفت –خدای من- نردبانی اورد وبالی نردبان رفت وگفت دقیقا بگوید کدام من گفتم اجازه بدهیدخودمن انهارابیاورم- ولی برای من این امرعادی است وباارامش ایجادمیشود روحیه مناسب بازار است دضمن خانم ها میبایست تاحدی لطافت خودرا ازدست بدهد ووقار مردانه داشته باشند که برای خانم ها تقلیدان سخت است همانطور تقلیدروحیات لطیف خانم ها برای مردان سخت است- نمیواند مانند مردان لبخند بزنند وان ارمش را خاص مردان را نشان دهند ویور کلی ان ابهت ووقار زنانه را ازدست میدهند حتی خودخانم ها
بسم الله الرحمن الرحیم-بحثی درباره قران مجید-اگرقران ساخته وپرداخته حضر رسول اکرم صلواته علیه واله والسلم-میبود- وایشان پیامبرهم نبودند – به تمام اسرار کتاب پی برده میشد-چون مانندکتب ای محققین بشری تا امروز0-نوشتن کتابی که حاوی چندین علوم است- انهم درعربستان مستلزم داشتن رنگ وبوی فرهنگ عربستان وکشورهائی از این علوم را اخذ کرده استکه میبایست به زبان انها- مسلط باشند- ویابه ترجمه انها دسترسی داشته باشند درحالی که تاریخ نشان میدهد این چنین نبوده است وعلوم قرانی هیچ ربطی به علوم عصرخود ندارد- وان علوم راهم نمیپذیرد- علوم بشری به سئوالاتی پاسخ میدهد- که به ان نیاز دارد ومیتواند به شناخت ان دست رسی داشته باشد- هیچگاه درباره برزخ واخرت نمیتواند سئوالاتی را مطرح کند- ویا مطالبی که هیچگونه سندی در دست ندارد-درحالیکه حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بیسواد بوده است – درشناخت انسان مشخص میشود که هرکس ازهر شی ای وموضوعی از زوایه خاص خود ورود میکند ودرشناخت فرهنگها این امربخوبی مشخص است- شناخت برای انسان فی نفسه شناختبرای عموم یا بین المللی از اواخر قرن هفدهم در اروپا به میزان اندکی شروع شد که وجه اشتراک بسیار کم بود ولی این سعی هم به موازات ان شروع شد که فرهنگ جهانی را درداخل فرهنگ خود هضم کند ورنگ ولعاب ناسونالیستی بدهد- یعنی از زبان دیگری به زبان خودبرگرداند که وجه تمایز وخصوصیاتیکه برای کشورخود مهم است به ان داده شود- وترجمه ونوشتنی که رون باشد وهمه بهخوبی درک کنند مشکل است بخصوص برای جهانیان که بتواندباترجمه روان مطلب رابخوبی درک کنند—کتابی که بتواند جعل کردن های کتب اسمانی وتحلیل ورد کردن کتب های به اصطلاح علمی بشریت را تایوم قیامت انجام دهد مسلما نمیتواند کاربشر باشد حتی کاردستجمعی افرادبسیارزیادی که درتشکیل ان شرکت داشته باشند- از نکات این کتاب است- که مادربسیاری موارد به ریشه های علوم ان نمیرسیم- سیرتاریخی ان علم در دست نیست وچون سیر تاریخی ان علم در دست نباشد قضاوت امکان ناپذیر است مگرانکه درتجربه ویا عقل محض اگرامکان داشته باشد به نتایجی رسیده شود- بعنوان مثال قران بیان میکند که این زمین بر اساس عدالت وحکمت که لازمه عدالت است وبرای کرامت انسان ساخته وپرداخته شده است- این سئوال درغرب است چرا هزارعنصر دراین زمین وجودندارد- چرا نورماه پنجاه مرتبه بیشترنیست-چرا زمین به اندازه ستاره نپتون بزرگ نیست وغیره- درچین کمونیست مائودستورداد که درخت سیب باروری انرا زیاد کنند- وسئوال کرد چه میزان باروریبه نسبت امروز سودمند است متخصصین گفتند سیزده برابرکشاورزان گفتند پنجاه برابر- جناب اقای مائو فرمودن کشورما فعلاذ براساس کشاورزی میچرخد اگر پنجاه برابر شود بسیاری از کشاورزان بیکار میشوند حال همان سصیزده برابر کافی است- قران برخلاف خصوصیات بشری هرگز بدنبال وجه اشتراک پیدا کردن با کشفیات دیگران نیست وبلکه انکشفیات با فرهنگ قرانی مغایر است انهارا تخطئه میکند ونمی پذیرد ونمیخواهد شکاف را به طریقی پر کند وبرای کسی اندیشه وایدهقرانی قبول نمیکند اورا احمق وقابل مجازات میداند پایمبر اکرم صلواته اله علیه واله والسلم فقط میتوانست اندیشه علمی دیگران رابازگو کند- نه انکه علمی جدید وفلسفهای جدیدرا ارائه کند- ونمی تواست درتمام ابعاد به نقد وانتقاد علوم دیگران بپردازد سبک سخن وروش خاص بیان مطالب خاص است که تا امروز نظیرندارد واز زوایه خالق هستی به حقایق وتاریخ صحبت میکند که مسلما اگرارتباط نداشته باشد به هیچ- وجه قابل اثبات ویقینی بودن نیست- فقط میتوانست نظرخود ویا دیگران رابیان کند- قران وارد هرمکان که شد سرانجام یک استحاله ایجادکرد که فرد را از فرهنگ خود جدا کرد وبه سمت خودکشاند وقران بعدا فرهنگ اوشد وچنین امری درتاریخ بسیار کم یاب است ودرحد کمی درافرادی خاص تاثیر گذار است وهرگز نمیتواند فرهنگها بطورکلی استحاله دهد- ومبارزه باان نتواستند-کاری کارستان کنند- یک فرهنگ خود سالار است امروزه بین فلسفه سیاست وعلوم انسانی درجهان گرچه سعی فراوان شده است به یک خروجی-نائل نشدند حتی در اکامیک های علمی- داستان مانندمواد غذای است کههرعهصر غذائی درحدی خاص وبا پختی خاصمیتواند یک خروجی برای رشد انسان فراهمکند که اینمواد همدیگرا خنثی ویا از کار نمیاندازند وضرری برای انسان فراهم نمیکنند- ایات قران این چنین است یک خروجی دارد- در چین کمونیست این موضوع مطرخ شد که فلسفه اقتصادمدرن را قبول کنیم یافلسفه کمونیست ومنجر به انقلاب فرهنگی شد وسرانجام اقای مائو تسلیم شد- هنوز وضع مشخصی از کمونیست فعلی وفلسفه ان مشخص نیست-جناب اقای دکارت- برای درک علمی از دوراه امکان پذیر است- یا از راه عقل محض ویااز طریق تجربه وسپس وارد عقل محض شود- قران برای درک معارف اسلام از این دو دوطریق سود جست که بعدا اقی دکارت اثبات توحید از راه عقل محض پذیرفت- اما به چه طریقی میتوان رشد عقلانی رابیشتر کرد غرب به علوم تجربی معتقد است- درحالیکه قران به وحی معتقد است درمرحله اول-میفماید انان که به وحی توجه ای نمی کند مانندکسی هستند-که در روی زمین میخزنند وکسانی که به وحی ایمان میاورنند مانند پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- ایستاده میدوند- بحثی به نام شک درعلم مطرح شد شناخت دراخرین مرحلهکار ذهن است این سئوال مطرح است راستی نمائی ذهن در چه حد است- بسیاری هنوز از این مرحله عبور نکرده اند- قران میفرماید نه راین کتاب- شک کنید ونه درعقل خود شک کنید بههزمیزانی که عقل شما تشخیص داد قابل قبول است به شرطیعلوم پایمبران وحکیم هارا لحاظ کنید-ادامه دارد
بسم الله الرحم الرحیم—نظریات شخصی است- درحدیث است- کسی قران میخواند ولی نمیخواهد به ان عمل کند همان قران-اورا لعنت میکند- درحج هم همین طور است- دانشمندان امریکائی روی علت سقوط هواپیما- به این نتجه رسیدند- که دربعضی شرایط که ذرات دراسمان زیاد است وامواج های خورشیدی وکیهانی زیا داست- میتواند عامل سقوط شود- در راه امریکا به چین ازمایشاتی شد واین ازمایش نشان داد- که بعضی مواقع که امواج زیا د است تاثیری زیادنمیگذارد بعضی مواقع میگذارد- ودر زمانی که امواج کم است باز به همین منوال است- یک دانشمند میگوید شاید فلزلت هواپیما دربعضی شرایط خوش اش می اید-ودربعضی موارد خوش اش- نمیاید- ودرضمن بایدگفت-امواج انسانی هم به همین ترتیب میتواند موثر باشد-خداوندمنان که جایگاه خاص خودراهم دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-بحثی درباره قران مجید-اگرقران ساخته وپرداخته حضر رسول اکرم صلواته علیه واله والسلم-میبود- وایشان پیامبرهم نبودند – به تمام اسرار کتاب پی برده میشد-چون مانندکتب ای محققین بشری تا امروز0-نوشتن کتابی که حاوی چندین علوم است- انهم درعربستان مستلزم داشتن رنگ وبوی فرهنگ عربستان وکشورهائی از این علوم را اخذ کرده استکه میبایست به زبان انها- مسلط باشند- ویابه ترجمه انها دسترسی داشته باشند درحالی که تاریخ نشان میدهد این چنین نبوده است وعلوم قرانی هیچ ربطی به علوم عصرخود ندارد- وان علوم راهم نمیپذیرد- علوم بشری به سئوالاتی پاسخ میدهد- که به ان نیاز دارد ومیتواند به شناخت ان دست رسی داشته باشد- هیچگاه درباره برزخ واخرت نمیتواند سئوالاتی را مطرح کند- ویا مطالبی که هیچگونه سندی در دست ندارد-درحالیکه حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بیسواد بوده است – درشناخت انسان مشخص میشود که هرکس ازهر شی ای وموضوعی از زوایه خاص خود ورود میکند ودرشناخت فرهنگها این امربخوبی مشخص است- شناخت برای انسان فی نفسه شناختبرای عموم یا بین المللی از اواخر قرن هفدهم در اروپا به میزان اندکی شروع شد که وجه اشتراک بسیار کم بود ولی این سعی هم به موازات ان شروع شد که فرهنگ جهانی را درداخل فرهنگ خود هضم کند ورنگ ولعاب ناسونالیستی بدهد- یعنی از زبان دیگری به زبان خودبرگرداند که وجه تمایز وخصوصیاتیکه برای کشورخود مهم است به ان داده شود- وترجمه ونوشتنی که رون باشد وهمه بهخوبی درک کنند مشکل است بخصوص برای جهانیان که بتواندباترجمه روان مطلب رابخوبی درک کنند—کتابی که بتواند جعل کردن های کتب اسمانی وتحلیل ورد کردن کتب های به اصطلاح علمی بشریت را تایوم قیامت انجام دهد مسلما نمیتواند کاربشر باشد حتی کاردستجمعی افرادبسیارزیادی که درتشکیل ان شرکت داشته باشند- از نکات این کتاب است- که مادربسیاری موارد به ریشه های علوم ان نمیرسیم- سیرتاریخی ان علم در دست نیست وچون سیر تاریخی ان علم در دست نباشد قضاوت امکان ناپذیر است مگرانکه درتجربه ویا عقل محض اگرامکان داشته باشد به نتایجی رسیده شود- بعنوان مثال قران بیان میکند که این زمین بر اساس عدالت وحکمت که لازمه عدالت است وبرای کرامت انسان ساخته وپرداخته شده است- این سئوال درغرب است چرا هزارعنصر دراین زمین وجودندارد- چرا نورماه پنجاه مرتبه بیشترنیست-چرا زمین به اندازه ستاره نپتون بزرگ نیست وغیره- درچین کمونیست مائودستورداد که درخت سیب باروری انرا زیاد کنند- وسئوال کرد چه میزان باروریبه نسبت امروز سودمند است متخصصین گفتند سیزده برابرکشاورزان گفتند پنجاه برابر- جناب اقای مائو فرمودن کشورما فعلاذ براساس کشاورزی میچرخد اگر پنجاه برابر شود بسیاری از کشاورزان بیکار میشوند حال همان سصیزده برابر کافی است- قران برخلاف خصوصیات بشری هرگز بدنبال وجه اشتراک پیدا کردن با کشفیات دیگران نیست وبلکه انکشفیات با فرهنگ قرانی مغایر است انهارا تخطئه میکند ونمی پذیرد ونمیخواهد شکاف را به طریقی پر کند وبرای کسی اندیشه وایدهقرانی قبول نمیکند اورا احمق وقابل مجازات میداند پایمبر اکرم صلواته اله علیه واله والسلم فقط میتوانست اندیشه علمی دیگران رابازگو کند- نه انکه علمی جدید وفلسفهای جدیدرا ارائه کند- ونمی تواست درتمام ابعاد به نقد وانتقاد علوم دیگران بپردازد سبک سخن وروش خاص بیان مطالب خاص است که تا امروز نظیرندارد واز زوایه خالق هستی به حقایق وتاریخ صحبت میکند که مسلما اگرارتباط نداشته باشد به هیچ- وجه قابل اثبات ویقینی بودن نیست- فقط میتوانست نظرخود ویا دیگران رابیان کند- قران وارد هرمکان که شد سرانجام یک استحاله ایجادکرد که فرد را از فرهنگ خود جدا کرد وبه سمت خودکشاند وقران بعدا فرهنگ اوشد وچنین امری درتاریخ بسیار کم یاب است ودرحد کمی درافرادی خاص تاثیر گذار است وهرگز نمیتواند فرهنگها بطورکلی استحاله دهد- ومبارزه باان نتواستند-کاری کارستان کنند- یک فرهنگ خود سالار است امروزه بین فلسفه سیاست وعلوم انسانی درجهان گرچه سعی فراوان شده است به یک خروجی-نائل نشدند حتی در اکامیک های علمی- داستان مانندمواد غذای است کههرعهصر غذائی درحدی خاص وبا پختی خاصمیتواند یک خروجی برای رشد انسان فراهمکند که اینمواد همدیگرا خنثی ویا از کار نمیاندازند وضرری برای انسان فراهم نمیکنند- ایات قران این چنین است یک خروجی دارد- در چین کمونیست این موضوع مطرخ شد که فلسفه اقتصادمدرن را قبول کنیم یافلسفه کمونیست ومنجر به انقلاب فرهنگی شد وسرانجام اقای مائو تسلیم شد- هنوز وضع مشخصی از کمونیست فعلی وفلسفه ان مشخص نیست-جناب اقای دکارت- برای درک علمی از دوراه امکان پذیر است- یا از راه عقل محض ویااز طریق تجربه وسپس وارد عقل محض شود- قران برای درک معارف اسلام از این دو دوطریق سود جست که بعدا اقی دکارت اثبات توحید از راه عقل محض پذیرفت- اما به چه طریقی میتوان رشد عقلانی رابیشتر کرد غرب به علوم تجربی معتقد است- درحالیکه قران به وحی معتقد است درمرحله اول-میفماید انان که به وحی توجه ای نمی کند مانندکسی هستند-که در روی زمین میخزنند وکسانی که به وحی ایمان میاورنند مانند پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- ایستاده میدوند- بحثی به نام شک درعلم مطرح شد شناخت دراخرین مرحلهکار ذهن است این سئوال مطرح است راستی نمائی ذهن در چه حد است- بسیاری هنوز از این مرحله عبور نکرده اند- قران میفرماید نه راین کتاب- شک کنید ونه درعقل خود شک کنید بههزمیزانی که عقل شما تشخیص داد قابل قبول است به شرطیعلوم پایمبران وحکیم هارا لحاظ کنید-ادامه دارد