بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-مذهب وهابیت- باکمی دقت بخوبی روشن میشوئ که توسط یک سازمان شیاطین- ساته وپرداخته شده است- که هدف اساسی ان ضربه مهلک به شیعه زدن تا محو ان- وضربات کمتر به مذهب اهل تسن تا تغیر مذهب بدهند- بقول یک فرد غربی اساس برپایه پاردوکس غیرقابل حل است- هیچ مذهبی که ساخته وکشف بشر باشد- این چنین نیست- بخاری کتبی در رشته احدیث نوشت بعنوان محدث – کتاب ایشان موردتوجه عباسیان واقع شد وهم وزن ان طلا دادند ومخارج سفرراهم بهنحو احسن دادند وپیشنهاد داده شد که قاضی القضات شود این مقام بسیاربالا بود تقریبا نفردوم کشور میشد-حسودان سخت ناراحت شدند شروع به ایراد گرفتن کردن- ایشان امد احادیثی بیان کردکه نمیشود از انها چیزی درک کرد به ایشان ایراد گرفتند این هارا حدف کن- ایشانفرمود این هارا برای این پدرسوخته ذکرکردم که نتوانند من را شکست دهند ومعنای انهارا تنها خودمن میفهم- یک چنین کارهائی میکردند- نه انکهیکدفعه بگویند خلفای راشدین احادیث انها قابل قبول است وسپس درجائی بگویند احادیث انهاقابل قبول نیست کله بعضی را نیاوردند- اینها بیسواد نبودند- در زمان قران کلمه بعضی بکار نمی رفت قران ان اورد مثلا میگفتندخاویرا- خوب است یعنی اندک ان وخاویرا بد است یعنی مقدار زیاد ان وبعضی فکر میکنند که درقران تضاد است درحالیکه اینطور نیست-مقدمه دیگر- درانگلستان خصوصا ودر اروپای غربی تا حدودی- سکولاریسم رااصل میگیرند در انگلستان به هیچ وجه مایل نیستند که یک کشور مدهبی قلمداد شوند بقول اقای نیچه درانجا خدا مرده است منظوراش همین است- اتفاقا امام صادق علیه السلام فرمودند هرکس احادیث من را رد کند مانند ان است که منرا کشته است چه برسد که مخالفت-کند-جناب وهابی بنابرگفته ایت الله حسینی قمی رحمت الله علیه- کتابی وهابی چاپ کرده است که بیشاز هزار حکم شیعه را بدعت میداندمنجمله امات وعصمت ومقداری هم برای اهل تسنن در روز اول به میزان نبوده است-مداوم کشف کردن که شیعه محو کنند واهل سنت به تغیر مذهب تشویق کنند- بایهودیت ومسیحیت مطالبی گفته اند- تمام این موارد به نفع سکولارسیم غربی است- مخصوصا برای انگلستان یک دانشجوی دکتری ایرانی در دانشگاه لندن میفرمود برای من مشخص شد که هرکس بسکولاریسیم مخالف باشد به نحوی هجو میشود ودربی بی سی یک گروه کلیپی برای ایشان تهیه- میکنند- مذهب درغرب به انتقادات جواب نمیدهدذ زیرا مدتها دیکتاتوری است وحال جنبه دمراتیک را درپیش گرفته است ولی بمباران کتاب دارد وسکولارسیم چون درحقیقت جزو گروه پوچ گرا است- خلیل به دلائل مختلف بعدا به سمت مذهب سوق داده میشود ولی نوک پیکان جهاد اقایان کشورهای اسالامی درمرحله اول است اینهم موردتوجه غرب است-عربستان چند دبیرستان در المان وانگلستان دارد ویک مرکز ی اصطلاحا دانشگاه درانگلستان دارد- چند ماده قانون در باره کتاب نوشتن مطرح است—هرکس کتاب نوشت وشاکی خصوصی نداشت-ازاد است واگر شاکی خصوصی داشت دادگاه تشخیص میدهد-برای رهبران سیاسی اگر خودانها معترف به بعضی مسائل شده بودند این ازاد است ولی اگر خودانها معترف نشده باشند کسی بتواند انرا اثبات کند اگر خاندان ایشان ویا طرفداران ایشان مخالفت کنند حق چاپ ندارد مگربعداز سه نسل – کتب اموزشی ودانشگاهی اگرمورد اعترض واقع شود دادگاه بایدحکم بدهد دراین مورد المان سفت وسخت است ولی به نظر میرسید انگلستان تاحدی سیاست مدارانه است- هیپچ گاه حاضرنشد قیمت واقعی نفت را مشخص کند-چون میدانست مسائل اقتصادی وسیعی را دربر میگرفت مسلمانان المان به کتب اموزشی وهابیت به دادگاه شکایت بردند ودرداد گاه دلائل اقایان رد شد درحد من-من- کردن- این خداوند منان که دست اینان را حتی برای غربیان اشکار میکند- درانگلستان قباز انکه مسلمانان شکایت کند یکی به میخ وکی بهنعل کرد وهنوز سرا نجام ان مشخص نیست واین امر نشان میدهد که وهابیت به اخر خط رسیده است
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است –فلسفه کربلا-4-کربلا از جهتی به متافیزیک هستی ارتباط دارد واز جهتی به الگوی زیستی –حیاتی انسان تا یوم القیامه بستگی تام دارد- که تمام ابعاد انسان را دربر میگیرد—حقایق وطن ندارد- وطن ان درعقل است وجهان شمول است-گستره هستی را دربر میگرد- لذا از کوفه اغاز میشود ودر گستره جهانی با حیات انسان پیوند میخورد—ومصداقهایفراوانی را که گوناگون ئهستند درچهارچوب خود نظم میدهد—اهمیت کربلا دراین است که دین واحد واصیل الهی را به بشریت معرفی مینما ید—که دین مردم جهانمیبایست دین اهلبیت مکرم اسوه متعالی انسانرسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم باشد وفلسفه انسانیدرباره هدف خلقت تااین حد گسترش پیدا میکند-نه انکه بشر جاهل مناده سعی میکند که دین اهلبیت مکرم اسوه هستی رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم یک دین الهی درمیان ادیان الهی وغیرالهی وایدولوژی های انسان ساز است—در حالیکه امام حسین علیه السلام از قبیله بنی هاشم است ذودرعربستان نشونما داشته است وعرب است ودین او حتی ساخته اوهم نیست هیچ ربطی به فرهنگ عرب وحتی جهانیان تایوم قیامه ندارد- البته یک تحول عمیق درسیر دین رخ داده استکه دین را از حالت زمانی خاص ومکانی خاص ووبیشتر به جزیات پرداختن وبیشترقانونمندی داشتن وفورموله کردن باغ ادیان سابق فرق اسا وبه سمت یک امت جهانی وبایدیک دین جهانی ویک رهبر خاص زمانی بشریت را هدایت مکیند درحالیکه بشربه سمت خودمحوری خاص وناسیونالیستی علاقمند به پرداختن وساختن دین خود وفرهنگ خود است-واین امر نه تنها اعراب زمانه بلکه غیراعراب هم-دربر میگیرد وتوصر میرودتاز مان ظهور این چنین باشد- این مسئله مهمترین موضوع بشری است که بشرنمیخواهددرگیر وعجین با چنین مذهبی شود – وهمیشهموضوعذ پلورالیسم را پیش میکشد- وعقایدخدرا پیش میبرد- انسان بدنبال راه حلی برای حل مشکلات ضروری خود است- وناچارا بایدبه حقایق ارکانی وقوانین یقینی پی ببرد- تا ذمسئله را حل کند- ممکن است به ناچار زمانیمذهبرا بپذیرد ولی بعدا باه ان شاخ وبرگ چدید میدهد وکم وزیاد اصول وقوانین میکند- وبراین اساس که فواره چون بلندشد لاجرم افول میکند وراه ای تازه برای اوج اگیری ان باید پیدا کرد وهرگیز نمیخواهد یک انسان اسمانی باشد مگر درشعار ودرواقع یک انسان زمینی راطلب میکند- مهم پاسخی است که ما به مسائل خود میدهیم- واز همین ئجاذاست که چشم انداز خداوندمنان- با انسانهای خاکی تفاوت ماهوی پیدا میکند- سبک بیان وحی ونوع تبین ونوع استدلال- ختی برای مردم مکه شگفتی ساز بود که نمیتوانستند انرا هضم کند-تا امروز کم وبیش این چنین استگرچه قرابتی بالغات ودستور زبان داشت—ولی چنیندیدگاهی وچنین برداشتی وچنین قوانینی واحکامی درمخیله انها حتی بالقوه نبود ونمیبود ومیبایست یک انسان نوی از نو متولد شود- واین خطری بزرگ بود البته حکام جاهلی بهخوبی میدانستند کهفرنگهای دیگران ازانها تبعیت نمیکنند وانها با تطمیع وتهدید وتحمیل کارخودرابیش میبردند وباکمترین ظعفی عقب نشینی میکردند- وهر گز نمیثتواستند دل مردمان را بدست اورند مگرازادی دهند وبهیکنوع فدارالیسم بر سند مداوم مشاهد میشود بر ملاکه ومعیارها واصول وِژه وبر جسته اسلام بر جسپ زده میشود—امام حسین علیه السلامدر کلام خطبه خودرا برسه بخش تفسیم کرد- اول قران وسسپ شخصیت والایپامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وحضرت علی علیه السلام دوم عواطف کلی که بهفقرا رسیدگی نمیشود به مظلومان توجه نمیشود ماند ان د وسپس به مسائل عقلانی که یزیدرا فردی نالایق وبی خرد وبی عقل تبین کرد زمانی فرمودند حضرت علی اکبر صلواته الله علیه والسلم خلقوخلقرومنطقی= طرزبیانماند پیامبر اکرم صلواته الله علیه اول السلم وگاهی حضرت علی اضغر علیهالسلمکهتیر سه شغله زدند فرمودند به کدام ئگناهکشته شدواین طف فقط اب میخواستد اناب دچه میزان بود؟؟ وگاهی از عواقب خود انهارا دردنیا واخرت هشدار داد-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است –فلسفه کربلا-4-کربلا از جهتی به متافیزیک هستی ارتباط دارد واز جهتی به الگوی زیستی –حیاتی انسان تا یوم القیامه بستگی تام دارد- که تمام ابعاد انسان را دربر میگیرد—حقایق وطن ندارد- وطن ان درعقل است وجهان شمول است-گستره هستی را دربر میگرد- لذا از کوفه اغاز میشود ودر گستره جهانی با حیات انسان پیوند میخورد—ومصداقهایفراوانی را که گوناگون ئهستند درچهارچوب خود نظم میدهد—اهمیت کربلا دراین است که دین واحد واصیل الهی را به بشریت معرفی مینما ید—که دین مردم جهانمیبایست دین اهلبیت مکرم اسوه متعالی انسانرسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم باشد وفلسفه انسانیدرباره هدف خلقت تااین حد گسترش پیدا میکند-نه انکه بشر جاهل مناده سعی میکند که دین اهلبیت مکرم اسوه هستی رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم یک دین الهی درمیان ادیان الهی وغیرالهی وایدولوژی های انسان ساز است—در حالیکه امام حسین علیه السلام از قبیله بنی هاشم است ذودرعربستان نشونما داشته است وعرب است ودین او حتی ساخته اوهم نیست هیچ ربطی به فرهنگ عرب وحتی جهانیان تایوم قیامه ندارد- البته یک تحول عمیق درسیر دین رخ داده استکه دین را از حالت زمانی خاص ومکانی خاص ووبیشتر به جزیات پرداختن وبیشترقانونمندی داشتن وفورموله کردن باغ ادیان سابق فرق اسا وبه سمت یک امت جهانی وبایدیک دین جهانی ویک رهبر خاص زمانی بشریت را هدایت مکیند درحالیکه بشربه سمت خودمحوری خاص وناسیونالیستی علاقمند به پرداختن وساختن دین خود وفرهنگ خود است-واین امر نه تنها اعراب زمانه بلکه غیراعراب هم-دربر میگیرد وتوصر میرودتاز مان ظهور این چنین باشد- این مسئله مهمترین موضوع بشری است که بشرنمیخواهددرگیر وعجین با چنین مذهبی شود – وهمیشهموضوعذ پلورالیسم را پیش میکشد- وعقایدخدرا پیش میبرد- انسان بدنبال راه حلی برای حل مشکلات ضروری خود است- وناچارا بایدبه حقایق ارکانی وقوانین یقینی پی ببرد- تا ذمسئله را حل کند- ممکن است به ناچار زمانیمذهبرا بپذیرد ولی بعدا باه ان شاخ وبرگ چدید میدهد وکم وزیاد اصول وقوانین میکند- وبراین اساس که فواره چون بلندشد لاجرم افول میکند وراه ای تازه برای اوج اگیری ان باید پیدا کرد وهرگیز نمیخواهد یک انسان اسمانی باشد مگر درشعار ودرواقع یک انسان زمینی راطلب میکند- مهم پاسخی است که ما به مسائل خود میدهیم- واز همین ئجاذاست که چشم انداز خداوندمنان- با انسانهای خاکی تفاوت ماهوی پیدا میکند- سبک بیان وحی ونوع تبین ونوع استدلال- ختی برای مردم مکه شگفتی ساز بود که نمیتوانستند انرا هضم کند-تا امروز کم وبیش این چنین استگرچه قرابتی بالغات ودستور زبان داشت—ولی چنیندیدگاهی وچنین برداشتی وچنین قوانینی واحکامی درمخیله انها حتی بالقوه نبود ونمیبود ومیبایست یک انسان نوی از نو متولد شود- واین خطری بزرگ بود البته حکام جاهلی بهخوبی میدانستند کهفرنگهای دیگران ازانها تبعیت نمیکنند وانها با تطمیع وتهدید وتحمیل کارخودرابیش میبردند وباکمترین ظعفی عقب نشینی میکردند- وهر گز نمیثتواستند دل مردمان را بدست اورند مگرازادی دهند وبهیکنوع فدارالیسم بر سند مداوم مشاهد میشود بر ملاکه ومعیارها واصول وِژه وبر جسته اسلام بر جسپ زده میشود—امام حسین علیه السلامدر کلام خطبه خودرا برسه بخش تفسیم کرد- اول قران وسسپ شخصیت والایپامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وحضرت علی علیه السلام دوم عواطف کلی که بهفقرا رسیدگی نمیشود به مظلومان توجه نمیشود ماند ان د وسپس به مسائل عقلانی که یزیدرا فردی نالایق وبی خرد وبی عقل تبین کرد زمانی فرمودند حضرت علی اکبر صلواته الله علیه والسلم خلقوخلقرومنطقی= طرزبیانماند پیامبر اکرم صلواته الله علیه اول السلم وگاهی حضرت علی اضغر علیهالسلمکهتیر سه شغله زدند فرمودند به کدام ئگناهکشته شدواین طف فقط اب میخواستد اناب دچه میزان بود؟؟ وگاهی از عواقب خود انهارا دردنیا واخرت هشدار داد-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-فلسفه- یک علم عقلانی ناب است- علم حسی نیست-همانطور که گفته میشود فیلسوف دریک زمینه ای مثل توحید کار میکند – وقتیکه اندیشه که مسلم است دربستر فرهنگی که دارا است لغات را انتخاب میکندچناچه لغات موردنیاز ان فرهنگ نداشته باشد انرا جعل میکند ومیسازد بر اساس خصوصیات لغتی ودستوری ان فرهنگ-مسلم است لغات عقلانی کم یاب هستند وبار عقلانی دارندنه علمی – اصولا فهمیدند لغات عقلانی چون حسی نیستند باید زمینه دانشی فرد-زیاد-باشد تا انر درک کند وممکن است در کشوری دیگر لغات معادله نداشته باشد ویا فلیسوفی به ان حد درک نرسیده باشد برای جاگزین ان لغات راه مختلفی است بعضی همان لغت راقبول دارند وبعضی انرلغات با تلفظ انگلیسی بیان میکنند- وبعضی معادله میسازنند- وغیره البته امروزه دراین مواردزیاد کار کردند یکی از سرورهای امریکا درروی چهار زبان چینی .ژاپونی وکره ای –تصور میکنم چهارمی ان مالزی باشد سعی کرده است معادله انگلیسی ان ارا بدست اورد ومقلا ت انهارا به زبان انگلیسی وبلعکس ترجمه دران سرور میکرد واز کارشناسان انکشورها طلب کمک میکرد- ولی باز کمی مشکل است ومشکل در درک واقعی عقلانی ان لغت است- ولی فلسفه هم معیارهای مطلق است وهم لغات معنای مطلق را دار هستند هم استدلال مطلق است وکلی استچناچه فهمیده شود همه کشورها میتوانند بدرستی درک کنند- وان تمایز اولیه به کناری میرود- امادرعلم برخلاف ان است زیرا هیچگاه تحقیقات در تکنیک تحقیقات مثل هم نیست بخصوص درعلوم انسانی سنجش ها درحقیقت یکی درمعیارها نخواهد بود لذا به دسته یعنی دریک حدود معتقد هستند وعوامل فرهنگی وارزشهای ملی وتاریخی وغیره بسیار متفاوت است وتاثیر گذار هستند- ولی یک نکته که بسیار اهمیت دارد این استمثلا یک فلیسوف سوئدی پس از تحقیات فراوان به این نتجه میرسد که عدالت بایداین خصلت راهم داشته باشد- که ممکن است فلیسوفان دیگر به اینتجه نرسیده باشند بعنوان مثال درعالم وحی ازاین قماش زیاد است مثلا خداوند منان میفرماید شماخدایان انهارا بد نگوئید که انهاهم متقابلا از روی جهالت بد به خدای شما بگویند واگر چنین کنند من انهارا عذاب میکنم- دلیل روشن است واگرخداوندمنان عذاب نکند انها این امر نشانه درستی اعتقاد خود میگیرند وانها هیچگاه به خداوندننان فحاشی نمیکردند چون مشرک بودند وخدا راقبول داشتند- ودلیل میاوردند که بت ساخته وپرداخته خداوند منان است ممکن است یک فلیسوف انراقبول ندارد ومسئله دیگر مجادله است درمجادله اشکال ندارد یک اصل فرضی راقبول کرد وسپس به یک نتجه حقیقی رسید
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-خورشید ازطریق بسیار ساده- هیدرژن تبدیل به هلیوم میکند- واین انرژی عظیم خورشیدی رابوجود می اورد-خورشید سمبل خداوند منان هم است وسمبل پیامبران هم است که به راحتی این عظمتها فیض خود شان راجاری وساری میکنند وما مانند زمین هستیم که از این فیض بهرمند میشویم ازمایشات نشان داده است هرلحظه میزان انرژی نورانی و وحرارتی یک سان است در انرژی حرارتی ونورانی طیف های مختلف داردولی اختلافات بسیار اندک است- طلوع وغروب متلق به چرخ اش زمین است ربطی به خورشید ندارد چهارفصل هم باز ربطی به خورشید-ندارد باز علت ان زمین است وزمینباوجود انکه قطب محوری نداردبریک محور مجازی درحال چرخش است-که این از شاهکارهای دیگرالهی است که ولی برمحور انبیا علیهم السلام اجمعینکه همان قطب محوری الهی هستند بایدبچرخیم—کعبه همین معنارا تداعی میکند وحرکت زمین برخلاف حرکت ساعت است که از غروب به سمت مشرق است یعنی ماهمیشه بایدبه سمت مشرق برویم وما از صفحه خورشید دور میشویم وزمانکامل فیض گیری زمای است که ما باخورشید دریک راستای قائم قرار میگیریم صراط المستقیم- حرکت زمین ایجاد دوموج میکند- یک موج لرزان با اختلاف کم به سمت قطبها ویک حرکت چرخشی ناموزن ولی ایجاد ارامش میکند-مثل مهد که ان گهواری که حرکت دارد-هرروز یک میلونیم ثانیه درمقیاس درجه زمین تغیرات درجه ای دارد- این باعث میشود که تغیرا ت در ان روز بوجود اورد این غیرلت باعث تغیرات نیروی جاذبه میشود وجذر ومد رابوجود میاورد ومحور اندکی تغیر میکند وجهارفصل ودورانهارابوجود میاوردددرطول زمنی بین 21.5 ت 24و5 درچه چرخاش محوری داشته است که نوع انبیاعلیهم السلام انرابخوبی هویدا میکند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است –فلسفه کربلا-4-کربلا از جهتی به متافیزیک هستی ارتباط دارد واز جهتی به الگوی زیستی –حیاتی انسان تا یوم القیامه بستگی تام دارد- که تمام ابعاد انسان را دربر میگیرد—حقایق وطن ندارد- وطن ان درعقل است وجهان شمول است-گستره هستی را دربر میگرد- لذا از کوفه اغاز میشود ودر گستره جهانی با حیات انسان پیوند میخورد—ومصداقهایفراوانی را که گوناگون ئهستند درچهارچوب خود نظم میدهد—اهمیت کربلا دراین است که دین واحد واصیل الهی را به بشریت معرفی مینما ید—که دین مردم جهانمیبایست دین اهلبیت مکرم اسوه متعالی انسانرسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم باشد وفلسفه انسانیدرباره هدف خلقت تااین حد گسترش پیدا میکند-نه انکه بشر جاهل مناده سعی میکند که دین اهلبیت مکرم اسوه هستی رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم یک دین الهی درمیان ادیان الهی وغیرالهی وایدولوژی های انسان ساز است—در حالیکه امام حسین علیه السلام از قبیله بنی هاشم است ذودرعربستان نشونما داشته است وعرب است ودین او حتی ساخته اوهم نیست هیچ ربطی به فرهنگ عرب وحتی جهانیان تایوم قیامه ندارد- البته یک تحول عمیق درسیر دین رخ داده استکه دین را از حالت زمانی خاص ومکانی خاص ووبیشتر به جزیات پرداختن وبیشترقانونمندی داشتن وفورموله کردن باغ ادیان سابق فرق اسا وبه سمت یک امت جهانی وبایدیک دین جهانی ویک رهبر خاص زمانی بشریت را هدایت مکیند درحالیکه بشربه سمت خودمحوری خاص وناسیونالیستی علاقمند به پرداختن وساختن دین خود وفرهنگ خود است-واین امر نه تنها اعراب زمانه بلکه غیراعراب هم-دربر میگیرد وتوصر میرودتاز مان ظهور این چنین باشد- این مسئله مهمترین موضوع بشری است که بشرنمیخواهددرگیر وعجین با چنین مذهبی شود – وهمیشهموضوعذ پلورالیسم را پیش میکشد- وعقایدخدرا پیش میبرد- انسان بدنبال راه حلی برای حل مشکلات ضروری خود است- وناچارا بایدبه حقایق ارکانی وقوانین یقینی پی ببرد- تا ذمسئله را حل کند- ممکن است به ناچار زمانیمذهبرا بپذیرد ولی بعدا باه ان شاخ وبرگ چدید میدهد وکم وزیاد اصول وقوانین میکند- وبراین اساس که فواره چون بلندشد لاجرم افول میکند وراه ای تازه برای اوج اگیری ان باید پیدا کرد وهرگیز نمیخواهد یک انسان اسمانی باشد مگر درشعار ودرواقع یک انسان زمینی راطلب میکند- مهم پاسخی است که ما به مسائل خود میدهیم- واز همین ئجاذاست که چشم انداز خداوندمنان- با انسانهای خاکی تفاوت ماهوی پیدا میکند- سبک بیان وحی ونوع تبین ونوع استدلال- ختی برای مردم مکه شگفتی ساز بود که نمیتوانستند انرا هضم کند-تا امروز کم وبیش این چنین استگرچه قرابتی بالغات ودستور زبان داشت—ولی چنیندیدگاهی وچنین برداشتی وچنین قوانینی واحکامی درمخیله انها حتی بالقوه نبود ونمیبود ومیبایست یک انسان نوی از نو متولد شود- واین خطری بزرگ بود البته حکام جاهلی بهخوبی میدانستند کهفرنگهای دیگران ازانها تبعیت نمیکنند وانها با تطمیع وتهدید وتحمیل کارخودرابیش میبردند وباکمترین ظعفی عقب نشینی میکردند- وهر گز نمیثتواستند دل مردمان را بدست اورند مگرازادی دهند وبهیکنوع فدارالیسم بر سند مداوم مشاهد میشود بر ملاکه ومعیارها واصول وِژه وبر جسته اسلام بر جسپ زده میشود—امام حسین علیه السلامدر کلام خطبه خودرا برسه بخش تفسیم کرد- اول قران وسسپ شخصیت والایپامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وحضرت علی علیه السلام دوم عواطف کلی که بهفقرا رسیدگی نمیشود به مظلومان توجه نمیشود ماند ان د وسپس به مسائل عقلانی که یزیدرا فردی نالایق وبی خرد وبی عقل تبین کرد زمانی فرمودند حضرت علی اکبر صلواته الله علیه والسلم خلقوخلقرومنطقی= طرزبیانماند پیامبر اکرم صلواته الله علیه اول السلم وگاهی حضرت علی اضغر علیهالسلمکهتیر سه شغله زدند فرمودند به کدام ئگناهکشته شدواین طف فقط اب میخواستد اناب دچه میزان بود؟؟ وگاهی از عواقب خود انهارا دردنیا واخرت هشدار داد-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- تبلیغات جهنمی-بخش دوم-من در شهرلندن درمحله کینز یکتون- که باید همان تان- به معنای شهر باشد یعنی محله شاه نشین سابق باشدر اطراف یک میدان بسیار کوچک بلوک من قرار داشت- روزی من سر به اطراف میدان کردم- بهیک کارگاه تعمیر ماشین که در اطراف میدان بود وچند قدمی هم از بلوک من دور بیشترنبود-وارد شدم خیلی تعجب کردم- کارگاه یک دیوار سنگ ریز وشن وقلوه سنگ بود بایک طاق مانند طاق کسری- وعمود بران یک باریکه بانمای شیک یک حیاط کوچک که نصف ان شن بود کنار دیوار سرتاسریک باریکه تخته بود که روی انیک روکش پلاستیک چرمی مانندکه داخل اش ابر بود که افراد بنشیند ریس این تعمیرکار یک سیاهپوست که درتعمریت ماشین –چهارستاره بود بعدشرح خواهم داد فردی کسی بهمن معرفی کرد درچهارده رشته چهارستاره بود یک صدهزار نفر درانگستان درتعمیر ماشین چهار ستاره گرفته اند کهمثلا دکتر هستند ویامهندس هستند برای خودشان قبلا خانه من جای دیگر بودهمسایه من یک خانمی بود که رختشوریک شرکت معظم بود که ده اطاق برای مهمان خوداش داشت ویک رستوران بزرگ ایشان هم درتعمیر ماشین-چهار ستاره بود وادعا میکرد درکاهای مختلف مانندبرق باکتاب خود اموز یاد گرفته است-یک میز باریک بلند ایشان داشت کهروی ان ابزارها چیده شده بود ومانند جراحان برمیداشت ومثل برق عمل میکرد- من از ایشان سئوال کردم چرا اطاق تعمیرات این چنین است؟؟ ایشان فرمود- این اطاق سابقه سیصد ساله دارد طویله یک لرد بوده است ساختمان ایشان بلوک کردند این قسمت جدا مانده بود من خریدم- وان اطاق شیک دراصل گلخانه شیشه ای بوده است کهمن بدین صورت دراوردم حیاط شنی بود درانجادربخشی گل وچمن میکاشتند ومن بخشی از ان را رها کردم-ایشانتمام قطعات راتعمیر میکرد مگر قطعاتی که یا تصادفی بود ویاد یگر قابل تعمیر نبود- بسیارهم منصف بود- ودو جوان انگلیسی با ایشان کار میکرد- یک دفعه باز به انجا سری زدم- یکفرد پیری بافاصله از منروی کناریدوار نشسته بود باحالت عجیبی به من نگاه میکرد-من می ترس درقیافه ایشان دیدم از ایشان پرسیدم ایشان کیست- فرمودند- یک فرد لهستانی اس که ریس بخش اتومبیل سازی استعلت ترس – کمونیست را بشدت غربیان تحقیر میکردند این بنده خدا فکر میکرد من ایشان داخل ادم نمیدانم- قران یکجمله زیبا وعجیبی دارد که میفر ماید اهل دنیا بدنبال تفاخر هستند- دقیقا غربیان این چنین هستند یعنی میفرمایند ما کارهائی میکنیم که از شما شرقیان هرگرز برنمی اید؟؟ بعدا مفصل شرح خواهم داد- گفتم ایشا ن انگلیسی بلد است- ایشان گفت بله است ولی چهارده روز توسط دولت انگلسان اصطلاحات فنی را به ایشان یا دادند وباز پرسیدم چر انجا نشسته است؟؟ ایشان فرمودند که به ایشان گفتم سه روز نگاه کن من چکار میکنم اینها سه ماه دولت انها تقبل پول انهارا میکند وسه ما دولت انگلستان تقبل مکیند در ششماه هم ماشین سبک وهم سنگین وهم ماشین های دیگر یا د میگیرد ومن این قول را به ایشان داده ام ولی در شرکت- فورد-نرفته است- کار کند شایدبعدا برود-گذشت یکباردیگر باز من رفتم یک ماشین داشت تعمیر میکرد که تصادف کرده بود ولی زیادمهم نبود- گفتم عل تصادف چگونه بوده است؟؟ ایشان فرمودند به جای انکه دست راست ببیچد به دست چپ بیچیده است گفتم این فرد خارجی بوده است فرمودبله خارجی است- این امریکی از جنایات بزرگ انگلستان است بهترین رانندگان دنیا در دقت کردن ف فرانسویان هستند بی بی سی- فیلمی را نشان میداد که سه ماشین فرانسوی وارد انگلستان شده است ارام ارام با سرعت نزدیک به صفر حرکت میکنند سرهرچهاراه مدتها می ایستند وسپس حرکت میکنند باز تصادف میکنند انگلیسی ها بسیار کم مماشین به خارج میبرند وانها بارها ان ارا ه طی میکنند تا یادبگینند ودرداخل انگلستان افراد خارج حوزه خاص بارها باتاکسی طی میکنند وباز تصادف میکند بخصوص برا ی شهرهای دیگر که دم دروازه لندن نقشه میگینند چون بعضی خیابانها یک دفعه یکطرفه میشودویا دوطرفه میشود وجهت عوض میشودو درست مانندایران ایشان گفت این سومین ماشینی عوض کرده است وباوجودانکه زمان زیادی درانگلستان یک دفعه اشتباه میکند- درهمین حین جوانی قبر اق زبر زرنگ امد تامن رادید گف شما یا ایرانی هستید ویا عرب هستید غالبا من را اسپانیا تلقی میکردند من از هوش خیلی خوش ام امد ومن گفتم شما یا ایرانی هستید ویا ایتالیائی هستید ایشان گفت من ایرانی هستم- من هم گفتم ایرانی هستم گفت شم خیلی فردی با استعداد هستید که این تعمیرکار شناخته اید-من نه سال درانگلستان هستم تازه فهمیدمم ایشان همچهار ستاره است وهم تمام قطعات تعمیر دقیق میکند وهم منصف است من گفتم من ماشین ندارم مغازه ایشان چندقدمی منزل من است پرسید ایشان گفت سهبر من بعلت اشتباه کردن راه تصادف کردم اخرین چون هنوز چراغ سبزتازه روشن شده بود تصادف سطحی است دوبار را ماشین عوض کردم وچند بار به جوب زدم یکدفعه علامت رانمی بیینم وتصور میکنم اینجا تهران است- پرسید ان اقا کیست من جریان ایشان راگفتم- ایشان گفت من حالا به شما چیزی میگویم- اقای خیامی فر موده اند من ریس بخش تعلیم دادم-که درغرب برود در شرکتهای معظم ریس بخش میشود- روزی من همین جا امدم درست جای این اقای یکفردی بالباس بسیار شیک امریکائ نشسته بود- من دیدم قیافه خیلی ایرانی است- از ایشان پرسیدم شماایرانی هستید؟؟ جواب دادبله من ایرانی هستم گفتم شما اینجا چه میکنید؟؟ ایشان گفت ممهمترین ریس بخش ایران خودرو هستم واقای خیامی من رابورسیه انگلستان کرده است گفتم شمانگلیسی بلد هستید گفت خی-کمی به اندازه راهنمائی گفتم انگلستان به شما انگلیسی یادنداد-گفتنه فرمودند بالال باز ی شما یادمیگرید- از این سیاهپوست پرسدیم ایاشان رامحک زده ایدگفت بله هیچ چیز بلد نیست ولی من با لال باز ی یادمیدهم- دل من سوخت گفتم من از ساعت هشت شب کلیداز ایشان میگریم سه ساعت باشما هم اصطلاحات انگلیسی یاد میدهم همتعمیر ماشین من نزدیک به چهار ستاره هستم وشب ویاصبح کلیدرا به ایشان میدادم یکمترجم همره ایشان فرستادبود ایشان میبایست روزی ده ساعت انگلیسی تا دوسال باایشان کار میکرد ایشان به تهران رفت بسیار پسر بامعرفت هرچه از کتاب یاچیزی دیگر میخواستم برای من تهیه میکرد وبرای من میفرستاد ومنهم پول اش را میفرستادم وهرچه اومیخواست برای اومیفرستادم ومداوم میگفت من هرچه یاد گرفتم از شما وان فردسیاه پوست است – اقای خیامی بااامریکا رفت تمام شرکت ها سر زد وایشان را اخراج کردند مغازه قطعه فروشی درامریکا را انداخت انهم ورشکست کرد به دومینکن رفت درتمام شرکت ها سر زد وایشان را اخراج کرد قطعه دسازی راه اداخت ورشکست کرد در دومینکن بادومیلیون دلار یک شرکت پلاستیک سازی زده است اگر یک دانشجوی سال دوم میکانیک جای ایشان بود به مرتب بهتر عمل میکرد من نمیگویم مانند کره جنوبی عمل بکند بلکه یک هزارم ترکیه عمل میکرد- اما ساواک- هرگز مایل نبود کارکنان ایرن خودرو اعتصاب وسروصدا کنند یا بشدت باانها برخورد میکرد ویا باانهاکمی کنار می امد-