بسم الله الرحمن الرجیم نظریات شخصی است—اموزه عاشورا -3-در دست یزید چوبدستى از جنس خیزران بود و به آن چوب دو لب قرآن خوان ابى عبدالله (علیه السلام) را از هم باز مىکرد و دندانهاى حضرت را بیرون مىانداخت بعد به لبهاى مبارک چوب مىزد و اشعارى مىخواند که کجایند آباء و اجداد و پیروان ما که در غزوه بدر حاضر بودند و در دست اصحاب محمد (ص) کشته شدند بیایند ببینند که چگونه تلافى به آل محمد (ص) کردم سرهاى اولادش را بریدم و کفر باطنى خود را ظاهر کردم مردم شامى حاضر بودند و این کفرها را از یزید شنیدند رنگ رخسارشان تغییر کرد و گفتند:
خود را پادشاه اسلام مىخواند و کفر مىگوید بعلاوه چقدر جسارت با سر بریده مىکند . از حالت اهل مجلس یزید را ترس گرفت گفت آیا مىشناسید این سر کیست این سر حسین بن على علیهما السلام است که افتخار مىکرد جد و پدر و مادرم از پدر و مادر یزید بهترند عم من و خال من بهتر از یزید است و خودم بهتر از یزیدم زیرا که دیدند رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا بزانوى خود نشاند و در حق من فرمود حسین (ع) ریحانه باغ من و سید شباب جنت است در نسل و اولاد من پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) دعا کرده من اولى ترم از یزید باین امر ولیکن گویا حسین (ع) آیه را ملاحظه نکرده که خدا به هر که مىخواهد سلطنت بدهد مىدهد و از هر که مىخواهد بگیرد مىگیرد و او را قابل ندانست نداد و مرا لایق دید داد به همین دلیل شامیان احمق رام شدند و یقین کردند همین است که مىگوید و حال آنکه تاویل آیه مبارکه این نبوده و نیست بارى از کلام برخى این طور معلوم مىشود که چوب خیزران در دست آن پلید بود چنانچه رسم جبابره اینستچند نفر بودند که در مجلس یزید پلید زبان به شفاعت گشودند تا آن ناپاک جسارت به سر مطهر امام (علیه السلام) نکند و اغلب آنها را یزید به قتل رساند—امام حسین علیه السلام در تشت طلا قران میخواند
- یزید دندان های حضرت اباعبدالله حسین علیه السلام مشکند وبه بیرون میاندازد- واشعاراش ومطالب اشت کفر امیز است وضد اسلام واهلبیت مکرم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وفقط قران را نمیتوانستند حذف کنند ومعاویه گفتهبود از ان بعنوان حربه ای بنفع خود استفاده کنید- ومردم توسط تاویل وتفسیر قران فریب داد وهرکس دران جلسه مخالفت-کرد کشت درروایت دیگری جزید درتشت شراب ریخت وگفت یاحسین علیه السلام یکعمر خودرااز لذت شراب خودرا محروم کردی حال شراب بخور- اینمطالب به مراکز اسلام انز مان-مدینه ومکه وکوفه میرسید وقدرت مبارزه باکوفه رااز دست داده بود-ولی اندوشه هر دیگر بشدت کوبید –واگاهی باعث شد که بیشتر خودرا یادرخانه ویا شکارگاه بگذارند-و-حالت پریشانی وافسردگی دراو نمایان بود-مرگ اوجزو اسرار است طبیبی اوردند وگفت سم به اوخوراندند- برای اثبات طنابی بهداخل معده اوکردند وقتیکه بیرون اوردند پر از بچه عقرب بود احتمالا برای انکه ردرا گم کنند این افسانه راساختند-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرجیم نظریات شخصی است—اموزه عاشورا -3-در دست یزید چوبدستى از جنس خیزران بود و به آن چوب دو لب قرآن خوان ابى عبدالله (علیه السلام) را از هم باز مىکرد و دندانهاى حضرت را بیرون مىانداخت بعد به لبهاى مبارک چوب مىزد و اشعارى مىخواند که کجایند آباء و اجداد و پیروان ما که در غزوه بدر حاضر بودند و در دست اصحاب محمد (ص) کشته شدند بیایند ببینند که چگونه تلافى به آل محمد (ص) کردم سرهاى اولادش را بریدم و کفر باطنى خود را ظاهر کردم مردم شامى حاضر بودند و این کفرها را از یزید شنیدند رنگ رخسارشان تغییر کرد و گفتند:
خود را پادشاه اسلام مىخواند و کفر مىگوید بعلاوه چقدر جسارت با سر بریده مىکند . از حالت اهل مجلس یزید را ترس گرفت گفت آیا مىشناسید این سر کیست این سر حسین بن على علیهما السلام است که افتخار مىکرد جد و پدر و مادرم از پدر و مادر یزید بهترند عم من و خال من بهتر از یزید است و خودم بهتر از یزیدم زیرا که دیدند رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا بزانوى خود نشاند و در حق من فرمود حسین (ع) ریحانه باغ من و سید شباب جنت است در نسل و اولاد من پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) دعا کرده من اولى ترم از یزید باین امر ولیکن گویا حسین (ع) آیه را ملاحظه نکرده که خدا به هر که مىخواهد سلطنت بدهد مىدهد و از هر که مىخواهد بگیرد مىگیرد و او را قابل ندانست نداد و مرا لایق دید داد به همین دلیل شامیان احمق رام شدند و یقین کردند همین است که مىگوید و حال آنکه تاویل آیه مبارکه این نبوده و نیست بارى از کلام برخى این طور معلوم مىشود که چوب خیزران در دست آن پلید بود چنانچه رسم جبابره اینستچند نفر بودند که در مجلس یزید پلید زبان به شفاعت گشودند تا آن ناپاک جسارت به سر مطهر امام (علیه السلام) نکند و اغلب آنها را یزید به قتل رساند—امام حسین علیه السلام در تشت طلا قران میخواند
- یزید دندان های حضرت اباعبدالله حسین علیه السلام مشکند وبه بیرون میاندازد- واشعاراش ومطالب اشت کفر امیز است وضد اسلام واهلبیت مکرم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وفقط قران را نمیتوانستند حذف کنند ومعاویه گفتهبود از ان بعنوان حربه ای بنفع خود استفاده کنید- ومردم توسط تاویل وتفسیر قران فریب داد وهرکس دران جلسه مخالفت-کرد کشت درروایت دیگری جزید درتشت شراب ریخت وگفت یاحسین علیه السلام یکعمر خودرااز لذت شراب خودرا محروم کردی حال شراب بخور- اینمطالب به مراکز اسلام انز مان-مدینه ومکه وکوفه میرسید وقدرت مبارزه باکوفه رااز دست داده بود-ولی اندوشه هر دیگر بشدت کوبید –واگاهی باعث شد که بیشتر خودرا یادرخانه ویا شکارگاه بگذارند-و-حالت پریشانی وافسردگی دراو نمایان بود-مرگ اوجزو اسرار است طبیبی اوردند وگفت سم به اوخوراندند- برای اثبات طنابی بهداخل معده اوکردند وقتیکه بیرون اوردند پر از بچه عقرب بود احتمالا برای انکه ردرا گم کنند این افسانه راساختند-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- اخبار ایران درمیز اخبار خارجی—ایران ادعا کرده است یک رادار پیشرفته-کهقدرتان میتواند تا اسرائیل هم برسد را ساخته است-پنچ باراست که اقای محمد جواب ظریف- وزیر امور خارجه ایران امریکا ترامپ وپومبئو را سرزنش کرده است - امریکا دوباره سیستم ماشه را بکارانداخت-سرباز یمنی که بدست نیروی های عربستان اسیر شده بود بامقومت خودرا نجات داد که بینظیر درسطح جهانی است-امریکا فعالیتهای خودرا برای ازسرگرفتن تحریمات در سازمان ملل متحد درمورد ایران شروع کرده است -یک فیلم ایرانی درفستیوال لهستان بهنمایش درمیاید-کشورهای اسلامی رویا خوش روابط بااسرایل را مغشوش کردن- اقای ظریف به جهانیان نصیحتکرد که ازخشم زیاد امریکا-نترسند- مطبوعات عرب- اسراپیل میخواهد ایران را از سوریه خارج کند- اقای ماکرون به سیاستمدران لبنان سه ماه فرصت داد که مساءل ذلبنان راحل کنند-موشک اسرا یلی هفت نفر رادر-دمشق کشت-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-فلسفه خاص-2 -درحقیقت فلسفه یکنوع از تعقل وتفکر خاص محدود به زمان ومکان وسنت وفرهنگ است –هم به پدید ه های طبیعت وبیشتر به انسان وخلاقیت های انسان کهخالق مخلوقان ساخته وپرداخته انسان تمرکز میکند-وبادید زمانی ومکانی به ان پدیده ها-مینگرد- مثلا فلسفه هنر- دربخش عقلانی به یک سری ملاک هامیرسدکه رسیدن به انها روشمند است-ولی ایا فیلسوف-دیگر ازهمان روش استفاده میکند ویامتغیر استومیتواندمتغیر باشد میتواند دو وجه یم یک حقیقت باشد ومیشود تصادفی به یک و نظر مشترک رسیده باشن- یک سرتعاریف واصول های هنری است-که فیلسوف درشناخت هنری خود انهارابدست میاورد که خالق هنر انهارا تعقل یاکشف کرده است-کهعوامالدرک ذهنیت از هنر وتعقل وتفکر واحساس ودیگر عوامل درمجوع باعث خلق هنرمیشود- که بعضی از عوامل نسبی میشوند وبعهمین دلیل خاص میشوند- وبه اصطلاح به یکسریارزش ها –تعاریف وملاکها واصول ها وبرهان واستنباط میرسد- فیلسوف برای خود هدف تعین میکند وروش سنجش تعریف میکند- وعواملی که ذکرشد بصورت خاصی به تجزیه وتحللی زیبائی شناسی-درمحتوا وفرم-وسرانجام برای ارتقا وگسترش ومفیدبودن-ارائهطریق میکند- هنر خاص امروزه باهنر جهانی فرق بسیاردارد-هنر جهانی را کسانی قبولدارند که نعتقد هستند بشریت به یکسانی تفکر ودرک وتعقل رسیده است- این تفکر که فلسفه خاص خالقان میبایست فرانسوی باشد حرف درستی نیست یک فلیسوف هنری درایران هم میتواند درفلسفه خاص- صاحب نظر شود- در اینموارد مسئله چهارچوب است-دلیلی نداردچهارچوب ایرانی با اختلافی-که دارد غلط باشد-اگر عقول مختلف باشد-دیگر فلسفهخاص جهان شمول نخواهدبود یک معلومات شخصی است که برای دیگران کاربردی ندارد-درنتجه در حوزه عقلانی وجه اشتراک داشته باشد متاسفانه در مسائل حقوقی ومذهبی که چنین خصوصیاتیبار واشکار است وحتی در انتخاب اهداف همدرمورد های یکسان امکن اختلاف ماهوی هم وجود دارد-یک رنگ نژادی وناسیونالیستی-به فلسفه میزند- -اگر مواضع وشکل بندی برهان ها یکسن بود که فلسفه خاص نمیشد-دربعد فلسفه نمی بایست تکنیک وتاکتیک وساختار نقش داشته باشند- ومیبایست محتوی وارزش ها ومفاهیم کلی قابل سنجش با معیارهی یکسان بشریت سنجیده شود- که میبایست خارج از زمان ومکان-باشد تا فیلسوف دیگری ازان بهره برد—بعنوان مثال بازی بولینگ انگلیسی- با بازی بولینگ فرانسئی یکسان نیست فقط شکل بازی نزدیک به هم است-وجه اشتراک قابل بحث کردن ودرککردن دوکشور است- بخش دیگر رنگ نژادی داد که برای همانک شور سودمند است لذا فلسفه محض هم امکان پذیر است وهم جهانی است
بسم الله الرحمن الرحیم اموزه عاشورا- بخش دوم-یک نقل است زمانی اسرا را وارد کردند یزید ژست-نارحتی به خود گرفت- وگفت- خدا قبیح کند وزشتکند پسر مرجانه را اگر بین شما واو قرابت وقوم خویشی بود ملاحظه شما هارامینمود واین نحوبد رفتاری با شما نمی نمود وبه این هیت وحال شمارا روانه نمیکرد- این مطلب درست نمیتواند باشد- اولا یزید دیر به کاخ امد درثانی ابن زیاد طبق دستور عمل کرده بود – درثالث خوداش درشام بد رفتار کرده بود مروان بن حکم در کاخ خوش حالی میکرد معلوم بود یزید چنین میخواهد فت یک خنجر باز یید سئوال کردبرای چه یک خنجر میخواهیراوندى نقل کرده: هنگامى که حضرت على بن الحسین علیهماالسلام را بر یزید وارد کردند یزید با حضرت سخن مى گفت و در صدد بود بهانه اى بدست آورد تا او را شهید کند- این مطلب درست میباشد نه تنها میخواست امام سجاد علیه السلام را شهید کند حتی میخواست پسران کودک هم شهید کرد زیر را از یکی فت چه هدیه ای از من میخواهی ایشان گفت یک خنجر باز یزید سئوال کرد برای چه یک خنجر میخواهی- گفت برای انکه تورا بکشم- ایشان گفت حقا بایدهمه شما هار کشتدر این حال که اسراء را با سرهاى بریده در دارالاماره نگاهداشته بودند مروان حکم ملعون پیدا شد چشمش که به سر بریده امام (ع) افتاد اظهار فرح و سرور نمود، وجدکنان، پاى طرب کوبان از روى تکبر به اطراف دامن خود نظر مىکرد و ناسزا مىگفت و مىرفت ولى برادرش که مردى صالح و دوستدار خاندان نبوت بود بنام عبدالرحمن هنگامى که آمد و چشمش به سر بریده آقا افتاد زار زار گریست و رو کرد به مردم و گفت: اى ظالمان شما که دیگر روى پیغمبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) را نخواهید دید مگر آنکه گریبان شما را بگیرد و با شما مخاصمه کند، قسم به خدا دیگر در شهر نخواهم ماند و روى یزید را نخواهم دیدابو مخنف مىنویسد: سهل گفت من هم داخل آن جماعت شدم ببینم به سر مطهر امام (ع) چه مىرسد سر منور آقا را از نیزه بزیر آوردند در میان طشتى از ذهب گذاردند و روپوشى از پرده دیبقى بر روى سر مطهر امام انداختند. اول سر مطهر آقا را خوب شستند محاسنش را شانه زدند بعد رو ببارگاه نهادند امراء کوفه که همراه سرها و اسیران آمده بودند سرها را برداشته به حضور بردند و چون وارد بارگاه شدند بعد از تعظیم سر امام (ع) را برده روى تخت مقابل یزید نهادند و سرهاى دیگر را هم به ترتیب چیدند بعد یزید از امراء کوفه واقعه کربلاء را پرسید. سر امام مظلوم (علیه السلام) را در طبقى از طلا نهاده بودند و اولین سخن یزید ناپاک با آن حضرت این بود: چگونه دیدى ضربت دست مرا؟ این جمله بخوبی نشان میدهد نیت یزید ملعون چه بوده -است وپشیمان نبوده است- بلکه خوشحال بوده است- یزید رو کرد به حضار مجلس و گفت این مرد تا زنده بود بمن افتخار مىکرد و مىگفت پدر من بهتر از پدر یزید است اى مردم پدرش با پدر من در باب سلطنت و خلافت مخاصمه کرد خدا پدر مرا بر پدرش ظفر داد و اما اینکه مىگفت مادرم بهتر از مادر یزید بود این راست است و اما اینکه مىگفت جدم بهتر از جد یزید است البته هر که ایمان به خدا و اقرار به روز جزا دارد باید پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) را از همه کائنات بهتر بداند و اما اینکه مىگفت خودم از یزید بهترم گویا این آیه را از قرآن نخوانده بود که مىفرماید: قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشاء الى آخر.
- نبرد برسر قدرت بین معاویه وحضرت علی علیه السلام مطرح میکند- دیگر جا شک وریب نیست معاویه بدنبال خلیفه شدن مسلمین بوده است نهانکه برشام حکومت کند- وقران را وسیله قرار میدهد-که خداوندمنان معاویه بر علی ترجیح داد پس حضرت یحی علیه السلام که یک طاغوت ایشان بفیض شهادت رساند برتراز ان پادشاه فاسد ومفسد وظالم بود؟؟- مسئله پیروزی وشکست باید با ملاک ومعیارهای ارزشی ودینی سنجیده شود- وگرنهابن ملجم مرادی انملعون بهتراز حضرت علی علیه السلام است بله درنهایت دین توسط امامان پاک بهقدرت میرسد و کشته شدن انان شهادت است نه شکست که خودفیض بزرگی است که نصیب همه نمیشود وگرنه باید شهادتی درکارنباشد وفیضی درکارنباشد—وعجیب است کعه پذیرفت مادر خوداش بهتراز مادر امام حسین علیه السلام نیست واین نشان میدهد مقام حضرت فاطمه علیها السلام تاچه حد روشن ودرخشان بوده است امااحضرت علی علیه السلام چون درجهت عدل وحکمت قدم برداشت مسلم بود طاغوتیان ایشانرا تحمل نمیکند ومیبایست یک برجسب دینی وعقلانی هم برای ان درست کند تامردم نارحت نشوند وبیزاری ونفرت وممکن بود دست به اقداماتی بزنند که امروزه هم بنحوی درجریان است-ادامهدارد
بسم الله الرحمن الرحیم اموزه عاشورا- بخش دوم-یک نقل است زمانی اسرا را وارد کردند یزید ژست-نارحتی به خود گرفت- وگفت- خدا قبیح کند وزشتکند پسر مرجانه را اگر بین شما واو قرابت وقوم خویشی بود ملاحظه شما هارامینمود واین نحوبد رفتاری با شما نمی نمود وبه این هیت وحال شمارا روانه نمیکرد- این مطلب درست نمیتواند باشد- اولا یزید دیر به کاخ امد درثانی ابن زیاد طبق دستور عمل کرده بود – درثالث خوداش درشام بد رفتار کرده بود مروان بن حکم در کاخ خوش حالی میکرد معلوم بود یزید چنین میخواهد فت یک خنجر باز یید سئوال کردبرای چه یک خنجر میخواهیراوندى نقل کرده: هنگامى که حضرت على بن الحسین علیهماالسلام را بر یزید وارد کردند یزید با حضرت سخن مى گفت و در صدد بود بهانه اى بدست آورد تا او را شهید کند- این مطلب درست میباشد نه تنها میخواست امام سجاد علیه السلام را شهید کند حتی میخواست پسران کودک هم شهید کرد زیر را از یکی فت چه هدیه ای از من میخواهی ایشان گفت یک خنجر باز یزید سئوال کرد برای چه یک خنجر میخواهی- گفت برای انکه تورا بکشم- ایشان گفت حقا بایدهمه شما هار کشتدر این حال که اسراء را با سرهاى بریده در دارالاماره نگاهداشته بودند مروان حکم ملعون پیدا شد چشمش که به سر بریده امام (ع) افتاد اظهار فرح و سرور نمود، وجدکنان، پاى طرب کوبان از روى تکبر به اطراف دامن خود نظر مىکرد و ناسزا مىگفت و مىرفت ولى برادرش که مردى صالح و دوستدار خاندان نبوت بود بنام عبدالرحمن هنگامى که آمد و چشمش به سر بریده آقا افتاد زار زار گریست و رو کرد به مردم و گفت: اى ظالمان شما که دیگر روى پیغمبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) را نخواهید دید مگر آنکه گریبان شما را بگیرد و با شما مخاصمه کند، قسم به خدا دیگر در شهر نخواهم ماند و روى یزید را نخواهم دیدابو مخنف مىنویسد: سهل گفت من هم داخل آن جماعت شدم ببینم به سر مطهر امام (ع) چه مىرسد سر منور آقا را از نیزه بزیر آوردند در میان طشتى از ذهب گذاردند و روپوشى از پرده دیبقى بر روى سر مطهر امام انداختند. اول سر مطهر آقا را خوب شستند محاسنش را شانه زدند بعد رو ببارگاه نهادند امراء کوفه که همراه سرها و اسیران آمده بودند سرها را برداشته به حضور بردند و چون وارد بارگاه شدند بعد از تعظیم سر امام (ع) را برده روى تخت مقابل یزید نهادند و سرهاى دیگر را هم به ترتیب چیدند بعد یزید از امراء کوفه واقعه کربلاء را پرسید. سر امام مظلوم (علیه السلام) را در طبقى از طلا نهاده بودند و اولین سخن یزید ناپاک با آن حضرت این بود: چگونه دیدى ضربت دست مرا؟ این جمله بخوبی نشان میدهد نیت یزید ملعون چه بوده -است وپشیمان نبوده است- بلکه خوشحال بوده است- یزید رو کرد به حضار مجلس و گفت این مرد تا زنده بود بمن افتخار مىکرد و مىگفت پدر من بهتر از پدر یزید است اى مردم پدرش با پدر من در باب سلطنت و خلافت مخاصمه کرد خدا پدر مرا بر پدرش ظفر داد و اما اینکه مىگفت مادرم بهتر از مادر یزید بود این راست است و اما اینکه مىگفت جدم بهتر از جد یزید است البته هر که ایمان به خدا و اقرار به روز جزا دارد باید پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) را از همه کائنات بهتر بداند و اما اینکه مىگفت خودم از یزید بهترم گویا این آیه را از قرآن نخوانده بود که مىفرماید: قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشاء الى آخر.
- نبرد برسر قدرت بین معاویه وحضرت علی علیه السلام مطرح میکند- دیگر جا شک وریب نیست معاویه بدنبال خلیفه شدن مسلمین بوده است نهانکه برشام حکومت کند- وقران را وسیله قرار میدهد-که خداوندمنان معاویه بر علی ترجیح داد پس حضرت یحی علیه السلام که یک طاغوت ایشان بفیض شهادت رساند برتراز ان پادشاه فاسد ومفسد وظالم بود؟؟- مسئله پیروزی وشکست باید با ملاک ومعیارهای ارزشی ودینی سنجیده شود- وگرنهابن ملجم مرادی انملعون بهتراز حضرت علی علیه السلام است بله درنهایت دین توسط امامان پاک بهقدرت میرسد و کشته شدن انان شهادت است نه شکست که خودفیض بزرگی است که نصیب همه نمیشود وگرنه باید شهادتی درکارنباشد وفیضی درکارنباشد—وعجیب است کعه پذیرفت مادر خوداش بهتراز مادر امام حسین علیه السلام نیست واین نشان میدهد مقام حضرت فاطمه علیها السلام تاچه حد روشن ودرخشان بوده است امااحضرت علی علیه السلام چون درجهت عدل وحکمت قدم برداشت مسلم بود طاغوتیان ایشانرا تحمل نمیکند ومیبایست یک برجسب دینی وعقلانی هم برای ان درست کند تامردم نارحت نشوند وبیزاری ونفرت وممکن بود دست به اقداماتی بزنند که امروزه هم بنحوی درجریان است-ادامهدارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- امریکا میگوید –یک فشنگ به ایران نفروشید-زیرا با ان یک فنشنگ اسرائیل بلکه جهان را نابود میکند اب نبات درست نکنند زیرا اسرار بمب هیدرژنی را پیدا میکنند—ما زنان-را میمون رقاص کردیم-ومردان سربازان نیمه لخت نمرود بهم مشغول کردیم اجدادما روزی هفت بار به عرش میرفتند-وحکم مقدس می اوردند—منظر کرده انبیا بخصوصخدای بزرگ مسیح علیه السلام هستیم درخواب گفته است همه کارشمامقدس است وما پشتیبان شماهستیم – وشما سپر د اسلام ناب رهبرمعزز ومحبوب ودانشمند ایران هستید- وتاج وتخت اسرائیل بهکمک فرشتگان وتدبیرشما روز بهروز گسترش دهید وگرنه درته جهنم-خواهید بود ونوکرانی جان فشان برای شماتهیه کردیم دررکوع وسجودانها شکی نیست خوش باشید که یک ظرب به کاخ عرش-دعوت میشوید