سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-توحید درقران-کلمه توحید به معنای یکی بودن-چیزی است ومعروف است توحید کلمه وکلمه توحید-ولی در اصطلاح متکلمان-علم واقرار به یکتائی خدای تعالی وشریک نداشتندر ذات وصفات وافعال است درصفات وافعال خداوندمنان یک سری صفات و افعال  نازله به انسان داده است-چرا برای انکه هم صفات وافعال خداوندمنان  را بخوبی بشناسد وقدر بداند- در قران اله واحد- الله الواحد—لا اله الا الله- الله یعنی ال اله-درتوصیف اله- حرف زیاد است بعضی گفتند هرچیزی که انسان را شیقته وحیران میکند-اله است وبعضی گفتند انسان بهرچیز متوسل شود مشکل اش حل شود وتاحدی مادی نباشد اله است- بعضی انسان درمشکلاتکه فکر میکند حس میکند با روحی درتماس است کهاوراراهنمائی میکند یکنوع تخیل اشراقی دارد انهم اله است وگاهی خوداش یک اله خلق میکند وازاو استمداد میپذیرد- وانواع دیگر ال پیشوندی است که معناهای زیادی دارد دراصطلاح میگویند حرف تعریف- یکی معنا هابسیارممتازبودن است نظیر نداشته باشد ویاکم نظیر باشد-یک ظنزی درشیراز اسا کسی بازی بدهند وسرانجام اورا مایوس کنند میگویند ال ام کرده است که بعضی خانواده دختر چنینمیکنند ایشانمیفرمود خداوندمنان بااین ال اش مارا ال کرده است- علامه حضرت ایت الله سید محمد حسین طباطبائی رحمت الله-میرماید ازخداوندمنان بخاطر ممتازبودن درتمام ابعاد باید فعل ممتاز باشد- امادنیاممتاز نیست چرا چون برای ازمایش است باید بالاوپاین داشته باشد درجائی نقص داشته باشد چون بهشت وروداش شرط دارد-همین قص نشاندهند ان است که دنیا محل عبور است شرایط پیدا کردن است ولی بشر باید بدنبال بهترین اردنیائیبرود ولی دربعضی موارد یا امکان فعلاندارد ویا امری دیگردرمقایسه جلو ان بهترین  را میگیرد- امادرمعنویت باید بهترین باشد-دوم انسان به حس بیش از عقل بهامیدهد- اینطور قضاوت میکند ممکن است عقل فریب بخورد ولی حس فریب نمیخورد اما حضرت علامه طباطبائی رحمت الله علیه میفرماید دانشمندان هفتصد مورد در فریب حس شاختندولی عقل با ملاک های عقلانی هرگز اشتباه نمیکند انکس میگوید عقل اشتباه میکند- بهره ا یاز درک عقل نداشته است- درفریب حس خداوندمنان بقول امام صادق علیه السلام عقل را گذاشته است که با استدلال عقلانی پی به حس راستین ببرد-هرچه وسایلی که به شناخت حسی کمک میکند ضعف حس را بهتر مشخص میکند-حس را گسترش میدهد-توحید درقران بسیارمفصل است ازهمه مهمتر درتمام ابعاد است-امروز بقول حضرت ایت الله العظمی شهید جناباقای مرتضی مطهری علیه السلام ورحمت الله علیه علم یک طول دارد ویک عرض دارد ویک عمق دارد عمق اش به خداوندمنان میرسد ویک رابطه سلسله مرتبیدارد که رابطه علت ومعول دارد که به ان طول میگویند وبهضی ها درعرض مطالب است که میتواد باهم ترکیب شود انهارادردرعرض میگویند- خداوندمنان این طریق بیان کرده است- بعنوان مثال- اقسام توحید- تمثیل توحید- تکذیب توحید- احتجاج برای توحید- استکبار دربرابر توحید- توحید نظری وغیره است- سئوالاتی که درقران مطرح میشود بسیارمهم است-اول از جانب خداوندمنان ودوم ازطرف افراد- امروزه یک روش اموزش است درس را تنها برتکنیک سئوال جواب عمل میکند بچه هم از این طریق رشد پیدا میکند- گرچه درمراحل اول وت زیادگرفته میشود ولی سئوال کردن وجواب منطقی گرفتن درانسان نهادینه میشود که بسیارمهم است- فرق حس وعقل از لحاظ فقهی – حس دلیلی ندارد که رفع مسئله کندولی عقل رفع مسئله میکند ولوفرد اشتباه کرده باشد- البته سعی نهائی میخواهد-یک سئوال خداوندمنان کرده است- مالکم من اله  غیره براساس حافظه میگویم بیست وچهار با این سئوال مطرح شده است وهربا یک پسوند جدید دارد-جواب ساده ان این است به کدام دلیل وچرا دنبال اله دیگرمیروید-؟؟-بعنوان مثال ازاقوام گذشته خداوند منان بیان میکند روی اینمطالب یک مطلب درطول تاریخ دوام دارد حائز اهمیت است چه مثبت وچه منفی- این سئوال از قوم عاد که پیامبر ان قوم حضرت هود هستند چناچه شخص عاد از فرزندان حضرت نوح علیه السلام باشند وانها ازقوم عرب باشند اثبات انرامن ندیدم- چون احتمال مدهند بعضی این قوم در یمن بودند وبعضی در حاشیه بیابان معروف ربع الخالی که بین عربستان ویمن است- ولی این قوم بعنوان قوم قبلازتاریخ نیست زیرا تاریخ مجازی تقسیم میکنند زمانی که خط وکتابت دارندبعدازتاریخ هستند واگرما خط وکتابت پیدانکردیم انها ماقبلاز تاریخ هستند ومسلم است ارسال پیامبر صلواته علیه نشان تمدن است-تمدن بهمعنای انکه در شناخت علوم مادی پیشرفت قابل ملاحظه کرده باشند از بیابان گردی خارج شدهباشند دال بران یست کهتمدن معنوی بالائی داشته باشند اختلاف زیادی بین غرب واسلام است تمدن معنای ان فرق میکند- غرب بیشتر به تمدن مادی تکیه میکند- واسمحضرت هود هفت بار درقران امده است که بطرق مختلف اثبات توحید کرده است وهربار پسوند تغیر میکند انها درجواب میخواهند ریشه این سئوال بزنند ویک دلیل برای اش بتراشند کهاول هیج انسانی لیاقت پیامبری ندارد ودوم شخص خداوندمنان این شرکارا ساخته است- یکبار پسوند افترا داده میشود یعنی دورغی کهجعلی وساختگی است ویکبار تقوا میشود هرجا تقوا مطرح میشود یکنشانه ازترس نسبت به خداوندمنان است-ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- امام حسین علیه السلام- منطقه کربلا رسید درانجا کشاورزی میکردند ونخل پرورش میدادند- ازیک فرد زارع امام حسین علیه السلام پرسیدند- اسم این منطقه چیست- فرد گفت طف- طف یعنی بسیار گرم- وامام علیه السلام اسم پرسیدند اسم دیگر اینجا چیست- فرمود نیینوا- نینوا اسم یکشهر باستانی است که بعلت گناه زیادمداوم زلزله وسیل انرانابود کرد باز امام علیه السلام سئوال کرد که اسم- دیگر اینجا چیست ؟؟ گفت کرب وبلا که پشت سرهم تلفظ شود یشود کربلا-حضرت پناه خداوندمنان از کرب وبلا بسیاری علت اش درک نمیکنند چرا امام پناهده شد به خداوند از کرب وبلا امام درطول مسیر چندبار پیامبر اکرمصلواته الله علیه واله والسلم خواب دید که خداوندمنان میخواهد توراشهید بینید واهلبت تورا اسیرببیند یک دفعه قبلاز رسیدن به مکه این اتفاق افتاد وامام علیه السلام درجواب برادرش محمدبن حنفیه که ایشان گفتمن اجازه رفتن به شمانمیدهم امام اینخواب رابیان کردن وبعداز مکه بازامامعلیه السلام خواب دیدن وزمانی که پیک حضرت عظمت مسلم بن عقیل رحمت الله علیه رسیدند وجریان را گفتند وگفت امام علیه السلام از امدن منصرف شوید باز امام علیه السلام چنین گفتند اما چرااز کرب وبلا امام به-خداوندمنان-متوسل میشود اینعمل حتی برایامام علیه السلام مشکل است توکل میخواهد که این امرا بخوبی عملکند انسان خیلی وقت میگوید مرگ اسان است اما اغلب زمانی که مرگ رادرک میکنند خیلی سخت است- وبایدائمه اطهارعلیهم االسلام الجمعین بفریاد فرد برسد- شخصی به امام موسی بن جعفر علیه السلام نامه ای نوشت-چند نصیحت اخلاقی بکنید امام موسی جعفرعلیه هفت نصیحت کرد- وباز ایشان نامه نوشت که بیشتر نصیحت کنید امام موسی جعفر علیه السلام هفتاد نصیحت اخلاقی نوشتند- باز ایشان نامه نوشت بیشتر نصیحت کنید امام علیه تا هفتصدنصیحت-نوشتند باز نامه نوشت فرمودندهمین قدربس است اگرمن بنویسم شما عمل نکنید مورد غضب الهی واقع میشوید- ایشان نامه نوشت شما چند نصیحت را عمل میکندحافظه من میگوید امام علیه السلام نوشتند- بیش ازسه هزارنصیحت – اینجا است وقتیکه وحی بر پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم نازل میشود چهره ایشان برفروخته میشود اززیربغل عرق ماننر براران سرازیر میشود شکم شتر تا نزدیکی زمین کشیده میشودکه خداوندمنان هم باابهت وهمه با مطالب زیادی که بسیارسخت است نازل میشود- سناریو کرب بلا امام درنقش معلم استمعلم کلاس اول رفتاروکردار وگفتار باید تاثیر گذار برای دانش اموز کلاس اول باشد تا نزدیک ظهور امام الزمان علیه السلام تاثیر گذار باشدماسفانه تعزیه ماراه غلو های بیخودی رانشان میدهند که اتفاقا ان تاثیر واقعیرا نشان نمیدهند همان نقشرا باید بازی کرد توکل اینجا بهمین معنااست این نقش بخوبی عمل شود که الان دکترها وپرستاران ودیگرافراد بایدبازی کنند خطرمرگ هم است ولی برگ بدون اجازه الهی نمیافتد توکل برای اجرا دقیق عمل پزشکی است درتمام ابعاداش  که پل هدایت افراد بخوبی عمل شودتاثیرات امام حسین علیه اینجا مشخص میشود ان سفیها که باز گشتنداز کربلا درطول راه وشهر خود بهافراد میرسیدند از اسب پیاده میشدندوجریان را میگفتند.تقاضای پول میکردند وان افراد که اصلاشیعه نبودند خیلی تعجب میکردند که مثلا کدام حیوان وحشی هستی ازکدام جنگل امدی من پولدارم بتونمیدهم واگرمزاحم شوی همین جا ترا بقتل میرسانم –ودرضمن قران میفرماید بالغ امر دستورات ما درمنتهای کمال است- فرض کنیم امام حسین علیه السلام هزار سال زنده بود ویک میلیون حدیث گفته بودوقتیکه انگیزه نیست دنبالاش بروند-چه فایدهای دارد اما حسین علیه السلام انگیزه ایجادکرد ان احادیث ائمه اطهارعلیهم اسلام اجمعین بیان کردند واین حادثه به اندازه هزازکتاب-تاثیر ومطلب اوخت کهدرک ان انزمان بسیارمشکل بود یعنی درست برعکس انچه امویان میخواستند بدست اورند وسرانجام که میبایست بدستورمعاویه تمام خاندان رسول اکرم صلواته الله علیه والله والسلم نابود کنند انها یزیدملعون بااحترام بهمدنیه فرستاد وخودمنکر دستور این فاجعه عظمی شد- انها ئیکه همکاری نکردند ضربات سختتری خوردندکه امروزه فراموش شدهاند-امیداست مااز کرب وبلا-درس وشناخت دقیق جریانات سیاسی رادرک وفهم کنیم- وبه تکلیف بخوبی عمل کنیم وموتظب افات های ضد تکلیف باشیم وتوکل کنیم وخودسازی کنیم با توکل به خداوندمنان -انشالله


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-زمانی که من به کتاب های زیادی-درباره کربلا خواندم یک هدف را تعقیب میکردند- که بسیارترسناک بود که یکرسوائی وجنایت عظیمی که قابل وصف- واندازه گیری نبود—که اوج نفرت وناخشنودی را نشان میداد-که کاملا انسان هائی خارج انسانیت ونجابت وشرافت وکرامت ودیگرصفات ارزشمند دست به چنین رفتار غیر قابل وصف شده بودند-کهمیتوان یک دائرالمعارف درباره واقعه نوشت- که در مورداش ثانوی ندارد- هر جنایت عظیم-بدون مقدمه نیست-یک تاریخی پشت ان است-یک جریان خاص شکل میگیرد-که خودمعلول یک نفرت است ودرطول تاریخ خود داستان قطوری است—سکوت جامعه خودنشان ترس است قهرمانان به وضع دراماتیک از صحنه خارج میشوند—ودر غربت حتی شهید میشوند- ویکخاطرات وبیانات کم یابی را بجای میگذارند-نکته دراینجا است که شرافت عظیم وانسانیتممتاز دست هیچ اقدام وحشیانه ویا ازرویجبر وترس ایجادنمیکنند- ومواجه بی مغزهائی- کهجنبش بهحرکت دراوردند- ومنبرهارا تسخیر کردند-درحقیقت نسلرل به سمت میرائی میکشانند-وایات قرانی برای نقش خودتعین وتبین وبازنگری تفسیری میکنند-ومجموعه ازاحادیث بنفع خود جمع اوری میکنند-تمام کمالات دیگران رای خودمصادر میکنند راهای رای بشرتعیننشده است اوهامی باجلوهگری درپیش پای مردمان قرار میدهند- وبسرعت ان کیفیت که انسانها مشتاق ان بودند به زیر میکشند- ان صوفی گری وشجاعت ومطلب پردازی که موردتوجه ادبیات زمانه است را دوباره احیا میکنند گرچه جنگ داخلی تمام شدهبود ولی هنوز طردرانی داشت-کهدرافراد بخصوص سرانجام دریزیدملعون به تمام معنا ظهور وبروز پیدا کرد-وچون دراین خصوصیات یکنوع شهوت خاص وجود دارد کهبهفراموشی سپرده شدهبود وبصورت منطقی وکمال یافته خودرانشان میداد ولیدرحقیقت خاموش نشدهبود بلکه فراموش شدهبود


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-زمانی که من به کتاب های زیادی-درباره کربلا خواندم یک هدف را تعقیب میکردند- که بسیارترسناک بود که یکرسوائی وجنایت عظیمی که قابل وصف- واندازه گیری نبود—که اوج نفرت وناخشنودی را نشان میداد-که کاملا انسان هائی خارج انسانیت ونجابت وشرافت وکرامت ودیگرصفات ارزشمند دست به چنین رفتار غیر قابل وصف شده بودند-کهمیتوان یک دائرالمعارف درباره واقعه نوشت- که در مورداش ثانوی ندارد- هر جنایت عظیم-بدون مقدمه نیست-یک تاریخی پشت ان است-یک جریان خاص شکل میگیرد-که خودمعلول یک نفرت است ودرطول تاریخ خود داستان قطوری است—سکوت جامعه خودنشان ترس است قهرمانان به وضع دراماتیک از صحنه خارج میشوند—ودر غربت حتی شهید میشوند- ویکخاطرات وبیانات کم یابی را بجای میگذارند-نکته دراینجا است که شرافت عظیم وانسانیتممتاز دست هیچ اقدام وحشیانه ویا ازرویجبر وترس ایجادنمیکنند- ومواجه بی مغزهائی- کهجنبش بهحرکت دراوردند- ومنبرهارا تسخیر کردند-درحقیقت نسلرل به سمت میرائی میکشانند-وایات قرانی برای نقش خودتعین وتبین وبازنگری تفسیری میکنند-ومجموعه ازاحادیث بنفع خود جمع اوری میکنند-تمام کمالات دیگران رای خودمصادر میکنند راهای رای بشرتعیننشده است اوهامی باجلوهگری درپیش پای مردمان قرار میدهند- وبسرعت ان کیفیت که انسانها مشتاق ان بودند به زیر میکشند- ان صوفی گری وشجاعت ومطلب پردازی که موردتوجه ادبیات زمانه است را دوباره احیا میکنند گرچه جنگ داخلی تمام شدهبود ولی هنوز طردرانی داشت-کهدرافراد بخصوص سرانجام دریزیدملعون به تمام معنا ظهور وبروز پیدا کرد-وچون دراین خصوصیات یکنوع شهوت خاص وجود دارد کهبهفراموشی سپرده شدهبود وبصورت منطقی وکمال یافته خودرانشان میداد ولیدرحقیقت خاموش نشدهبود بلکه فراموش شدهبود


ارسال شده در توسط علی

آیه ای که سر امام حسین(ع) بر روی نیزه خواند

شاید قرائت این آیه به این امر اشاره می‏ کند که جهان در ضمن معادله‏ ای حکیمانه جریان می‏ کند که یکی از جمله‏ های آن حمایت کردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت که یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از آن معادله به شمار می‏رود که پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است.

 

بر اساس نقل مورخان و محدثان‌، سر مبارک امام حسین‌ آیاتی از سوره کهف و بعض آیات دیگر را به مناسبت بعد از شهادت و بر بالای نیزه و در جاهای دیگر تلاوت کرده اند.

در روایتی از زید بن ارقم آمده است‌: سر مبارک حضرت امام حسین‌ را بر نیزه در کوفه در حال خواندن آیات قرآن دیدم: «اَم حَسِبت‌َ اَن‌َّ اَصحـَب‌َ الکَهف‌ِ والرَّقیم‌ِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا؛ (1) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟ » .
موی بر تنم راست شد و گفتم‌. این ماجرا عجیب‌تر از جریان اصحاب کهف است‌. (2)

در نقل دیگری آمده: وقتی راس و سر مبارک را در جایگاهی که در صیارفه برایش معین کرده بودند، نهادند، چون آن جا در اثر ازدحام جمعیت و عبور و مرور شلوغ بود، سر مبارک برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند گلو صاف کرد به گونه ای که همه به تعجب به نظاره سر نشستند و سر مبارک به تلاوت آیات سوره کهف پرداخت و تا : "انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا" تلاوت کرد. (3)

سر مبارک را بر چوبی نصب کرده و مردم به نوری که از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می کردند که این آیه را تلاوت فرمود: "و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون" (4) (5)

سلمه بن کهیل از سر مبارک شنید که بر نیزه می خواند: "فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم" (6) (7)

ابن وکیده گوید : از سر مبارک شنیدم که سوره کهف را می خواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مبارک تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود: ای فرزند وکیده ! مگر نمی دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مبارک به او می فرماید:
ای فرزند وکیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد . پس آن ها را واگذار "اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون ؛ (8) در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را مى‏کشند" . (9)

منهال ابن عمرو گوید : سر مبارک را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا : "ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا" تلاوت می کرد و در این جا به آشکاری تمام فرمود: عجیب تر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم می باشد. (10)

و وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله ، دستور به کشتن او داد ، سر مبارک با صدای بلند فرمود: "لا حول و لا قوه الا بالله" . (11)

مورخان گفته ‏اند که: چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را کشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهرها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته آیه مبارکه را قراءت می‏کرد.

شاید قرائت این آیه به این امر اشاره می‏ کند که جهان در ضمن معادله‏ ای حکیمانه جریان می‏ کند که یکی از جمله‏ های آن حمایت کردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت که یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از آن معادله به شمار می‏رود که پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است.

معنی این آیه آن است که: ای انسان! آیا چنان گمان می‏کنی که آنچه بر آنان گذشت چیزی عجیب و غریب است؟ هرگز چنین نیست


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-حضرت عباس(ع) در کلام ائمه(علیهم السلام)

 

امام سجاد علیه السلام فرمود:« خدا عمویم عباس را رحمت کند! او خود را فدای برادرش حسین علیه السلام نمود. از جان خود گذشت و هر دو دستش قطع شد. خداوند همانند جعفر طیّار به او دو بال عطا فرمود که در بهشت با فرشتگان پرواز کند، و فرمود: عباس نزد خدای متعال مقامی دارد که تمام شهدا در قیامت به آن غبطه می‌خورند.»

 

 

* حضرت ابوالفضل (ع) در بیان امام صادق علیه‌السلام

 

امام صادق علیه السلام فرمود:« عمویم، عباس بن علی، بصیرتی نافذ و ایمانی محکم و پایدار داشت و در رکاب امام حسین علیه السلام جهادی نیکو کرد تا به شهادت رسید.»

 

حضرت امام صادق علیه‌السلام همواره از عمویش عباس ‌علیه‌السلام تجلیل به عمل مى‌آورد و با درود و ستایش‌هاى عطرآگین از ایشان یاد مى‌کرد و مواضع قهرمانانه‌اش در روز عاشورا را بزرگ مى‌داشت. از جمله سخنانى که امام درباره قمر بنى هاشم(ع) فرموده است، اینکه: «عمویم عباس بن على (علیه‌السلام) بصیرتى نافذ و ایمانى محکم داشت. همراه برادرش حسین جهاد کرد، به خوبى از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت...» (ذخیرة الدارین، ص 123 به نقل از عمدة الطالب)

 

امام صادق علیه‌السلام از برترین صفات مجسم در عمویش که مورد شگفتى اوست چنین نام مى‌برد:

 

1- «تیزبینى»

 

تیزبینى، پیامد استوارى رأى و اصالت فکر است و کسى بدان دست پیدا نمى‌کند، مگر پس از پالودگى روان، خلوص نیت و از خود راندن غرور و هواهاى نفسانى و عدم سلطه آنها بر درون آدمى.

 

تیز بینى از آشکارترین ویژگی‌هاى ابوالفضل العباس علیه‌السلام بود. از تیزبینى و تفکر عمیق بود که حضرت به تبعیت از امام هدایت و سیدالشهداء امام حسین علیه‌السلام برخاست و بدین گونه به قله شرف و کرامت دست یافت و خود را بر صفحات تاریخ، جاودانه ساخت. پس تا وقتى ارزشهاى انسانى پایدار است و انسان آنها را بزرگ مى‌شمارد، در برابر شخصیت بى مانند حضرت که بر قله‌هاى انسانیت دست یافته است سر بر زمین مى‌ساید و کرنش مى‌کند.

 

2- «ایمان استوار»

 

یکى دیگر از صفات بارز حضرت، ایمان استوار و پولادین اوست. از نشانه‌هاى استوارى ایمان حضرت، جهاد در کنار برادرش بود که هدفش جلب رضایت پروردگار متعال به شمار مى‌رفت و همانطور که در رجزهایش روز عاشورا بیان داشت از این جانبازى کمترین انگیزه مادى نداشت و همین دلیلى گویاست بر ایمان استوار حضرت.

 

3- «جهاد» با حسین علیه‌السلام

 

فضیلت دیگرى که امام صادق علیه‌السلام براى عمویش، قهرمان کربلا، عباس علیه‌السلام نام مى‌برد، جهاد تحت فرماندهى سالار شهیدان، سبط گرامى پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و آقاى جوانان بهشت است. جهاد در راه آرمان برادر، بزرگترین فضیلتى بود که حضرت ابوالفضل بدان دست یافت و نیک از عهده آزمایش به درآمد و در روز عاشورا قهرمانی‌هایى از خود نشان داد که در دنیاى دلاورى و شجاعت بى مانند است ...

 

 

 

* حضرت ابوالفضل (ع) در بیان حضرت مهدی علیه‌السلام

 

حجت خدا و بقیة الله الاعظم، امام زمان (عج) در بخشى از سخنان زیباى خود درباره عمویش عباس (ع) چنین مى‌گوید: «سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، همدرد بزرگ برادر که جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایى برادر بود و از او حفاظت کرد و براى رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیکم بن طفیل طایى» را لعنت کند...» (المزار، محمد بن مشهدى، از بزرگان قرن ششم)

 

امام عصر - عجل الله تعالى فرجه - صفات والاى ریشه‌دار در عمویش، قمر بنى هاشم و مایه افتخار عدنان را چنین بر مى‌شمارد و مى‌ستاید:

 

1- همدردى و همگامى با برادرش سید الشهداء (ع) در سخت‌ترین و دشوارترین شرایط تا آنجا که این همگامى و همدلى ضرب المثل تاریخ شد.

 

2- فرستادن توشه آخرت با تقوا، خویشتندارى و یارى امام هدایت و نور.

 

3- فدا کردن جان خود، برادران و فرزندانش در راه سرور جوانان بهشت، امام حسین (ع).

 

4- حفاظت از برادر مظلومش با خون خود.

 

5- کوشش براى رساندن آب به برادر و اهل بیتش هنگامى که نیروهاى ستمگر و ظالم، مانع از رسیدن قطره‌اى آب به خاندان پیامبر (ص) شده بودند. شعر هجران

 

عباس نامدار چو از پشتِ زین فتاد

 

گفتی قیامت است که مه بر زمین فتاد

 

آه از دمی که بهر سکینه به دوش مشک

 

لابد به راه از پیِ ماء مَعین فتاد

 

اندر فرات راند و پر از آب کرد کف

 

بر یاد حلق تشنه‏ی سلطانِ دین فتاد

 

از کف بریخت آب و پر از آب کرد مشک

 

زان پس میان دایره‏ی اهل کین فتاد

 

افتاد بر یسار و یمین لرزه عرش را

 

چون هر دو دست او ز یَسار و یمین فتاد

 

فریاد از آن عمود که دشمن زدَش به سَر

 

وانگاه مَغْفَرش ز سرِ نازنین فتاد


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است – سنت الهی –امام معصوم- تعداد ی سنت الهی درقران امده است- بخصوص درمورد انسان – سنتهای الهی مختلف قران واحادیث بیان میکنند-کلمه_ شی _درقران یعنی مخلوق- برای شی تعدادی سنت الهی- بیان شده است که این سنت ها دائمی هستند وثابت هستند- مانند قوانین فلسفی که دائمی هستند- درقران میفرماید- حضرت موسی علیه السلام بنزد فرعون که رفت- او از ایشان پرسید توچه هدفی داری – درسوره– -طه –و وسوره شعرا-ایه78 میفرماید- خدای من هرشی را که خلق کرده وسپس هدایت با او عطا کرده است-منظور حضرت موسی علیه السلام این است پس من نماینده خداوندمنان هستم ومیبایست هدایت را بعهده بنی اسرائیل را بعهده بگیریم چرا قبطی رابعهدهنمیگیرد گرگچه انهادرجریان واقع میشوند واندکی از انان هدایت را میپذیرنند ومیابیست بنی اسرائیل رابفرمان الهی به سمت فلسطین ببرند- ایشان دلیل روشن خواست واین بیان راحضرت موسی علیه السلام پسندند تعدای معجزات انجام گرفت کهفرعون انهاراسحر دانست وگفت دروز معین هرکس درسحر برنده شده او رهبر خواهد شد ومابقیه داستان- این هادی وراهنما بایدعلامتی از جناب الله داشته باشد-تاشناخته شود- ودرضمن به صفات ممتازه ای هم مجهز باشدکه شایسته این انتخاب باشد- ومردم باید بدنبال چنین کسی باشند- وخودحق ندارند-که هادی الهی تعین کنند- ازجملهدرسوره حدید-ایه 22- وسوره اعلی ایه3- باز یک سنت الهی مطلق بیان میکند- هرشی اندازه هائی دارد که ماان اندازهارا مشخص میکنیم- حال این اندازه چگونه بدست میاید باز این اندازه ها توسط هادی الهی بدست ما میاید وهراندازه دیگری باطل است- سنت تبشیر وانذار- هرچیز که باید انجام شود بشارت داده میشود دربشارت پاداش نهفته است- وهرکاری انجام نشود انذار میشود که مجازاتدران نهفته است- این دین کلا امانت است دراعراب امانت داری بسیارمهم بود- کلائی را به امین میسپردند وپول لازم را میدادند که روقت کاروان به مقصد خاصی برود بهان بسپارند که فلان کس بدهد مانندپست امروز این استعداد های انسان امانت است باید طبق هدایت از ان استفاده کند وانرا پرورش دهد بخاطر شهوات وبخاطر غفلت ها وسستی ها وغیره این فلرد به امانت داری خود عمل کرده است ومجازات میشود هیچ کس دیگری حق ساخت دین ندارد –خداوندمنان قبل از بیان حفظ امانت که یداند کاری بس مشکل است- چند ایه قبل ذهن را اماده میکند میفرماید ازتو پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- درباره زمان قیامت میپرسند- بگو علم ان درنزدخداوندمنان است-وچه میدانید شاید قیامت نزدیک باشد نزدیک هم برای عده ای است زیرا درنبرد باحق کشته میشوند- ولی انها انرا نقطه ضعف پیامبر اکرم صلواته الهعلیه واله والسلم است گویا به سه قسمت تقسیم میشوند وعدد میدهند- این یک حالتی است دراثر تربیت غلط – وعدم خودسازی درانسان این صفت پیدا میشود—دراول لجاجت است وسپس شقاوت است عین قوچ گردن کلفت حاضر بکشتن وکشته شدن است مانند یزید ومعاویه حال معاویه تاحدی سیاست بازبود امروزه داعش اقای ترامپ-صدام رضاشاه وغیردر صدر اسلام پس از رحلت جانسوز پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم حکومت به اقای عمر رسید- چند سپاه با عدم درک تاکتیک نظامی به سمت ایران فرستاد شکست خوردند- ترسید گفت من دیگرسپا ه ای نمی فرستم- ایرانی مثلا قوی تراز ابرهه هستندبا فیل میایند ومکه رانابود میکنند حضرت علی علیه السلام مخالفت کردند که بایدسپا هی برود وباین تاکتیک بجنگ که فرمانده بیاد درعقب لشگر باشد وغیره عمر قبول نکرد انها دودسته شدند عثمان دردسته علی علیه السلام بود شما خدا دراین قضیه دقت کنید ایشان فرمودندمن شخصا از رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم شنیدیم که هرگاه احتلاف ایجاد شدان دسته ای که درست است که علی علیه السلام دران دسته باشد-جناب عمر پذیرفت- از حضرت علی علیه السلام پرسیدند فرمانده لشگر کی باشد ایشان فرمودند ابن عباس - دسته عمرسخت عصبی شدند که ماحرف دسته شماراقبول کردیم وعدالت حکم میکند اینجانوبت عمر است ودسته ما بزرگتراز شما است جناب عمرهم خالدبن ولید راانتخاب کرد- وعجیب است که باوجود شواهد تاریخی مسلم گفتنداین فتح بدست اقای عمربود واگر ایشان نبود فتحی درکارنبود-ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3