بسم الله الرحمن الرحیم-گفتمانی با برادران- ترکمنستان- افواها شنیدمکه شخص خدمت حضرت ایت العظمی الله پرعظمت شهیدمطهری رحمت الله علیه ومد ظله الشریف- میرسد ومیفرماید مازیاددرباره حجاب ونماز واحکام نماز وازاین قبیل صحبت میکنید این مطالب انگیزه کمی دارد ومذد درخواست بخصوص جوانان نیست مطالبی بگوئید که درغرب بیشتر مطرح است- ایشان میفرماید -اگرروی هیزم اگر اب زیادی مداوم بریزندخوب نمیسوزد واگرخشک شد انگاه خوب میسوزد شماصبر کنید خشک شود اتش اش راخواهید دید اخیرا چندمانکن درامریکا مسلمان وباحجاب شدند ویکخانم درتانزاننیا از اینکه درغرب واحتمالا درتانزانیا بیشاز حد عریان شدند ناراحت بوده است مسئله حجاب ایشان رابه اسلام جذب کرده است اخیرا شنیدم درترکمنستان از اینکه ایران سفت وسخت برای حجاب میگیرد سخت ناراحت شدند وزنان باچادرایرانی کتک میزنندکه شما اینجا نبایدچادر داشته باشید ونبایدمانتو سیاه بپوشید ویک دختر بسیارجوان بسیاربرهنه روی بئنش کمربند میفروشد ومردان درخانه دائم الخمروزنان کار میکند واگر یک پسر زیبای جوان بامادرش به خرید رود خانم فروشنده میگویدپول را به ایشان بده که به مابدهد- ایا انان از خودسئوال نکردند چرابستنی دانه ای دوازه هزارتومان است؟؟ برارداران ترک اگر کاباره ساختند ولی مساجد خوبی هم ساختند باید صبر کردکی هیزم خشک میشود
بسم الله الرحن الرحیم- گفتمانی با ایرانیان مسیحی مقیم اتریش بخش-سوم- بنا بر گفته انجیل-:" وقتی تو بمیری و به اجدادت ملحق شوی، من یکی از پسرانت را وارث تاج و تخت تو میسازم و حکومت او را تثبیت میکنم. او همان کسی است که خانهای برای من خواهد ساخت و من سلطنت او را تا به ابد پایدار خواهم کرد. من پدر او و او پسر من خواهد بود، اما اگر مرتکب گناه شود، او را سخت مجازات خواهم کرد. ولی محبت من از او دور نخواهد شد، آنطور که از شائول دور شد و باعث گردید که سلطنت او به تو منتقل شود. بدان که خاندان تو تا به ابد باقی خواهد ماند و در حضور من سلطنت خواهد کرد."(آیات 12 الی 16)
از مطالعات قبلی مان باید انتظار برود که "ذریه" همان مسیح باشد. مشخصات وی بعنوان پسر خداوند(دوم سموئیل 7:14) این را تأیید می کند، همانگونه که بسیاری از مطالب دیگر در کتاب مقدس نیز این امر را تأیید می نماید.
- عیسی گفت: "من... پسر داود هستم"(مکاشفه 22:16)
- " این مژده درباره فرزند خدا، یعنی خداوند ما عیسیمسیح می باشد که بصورت نوزادی از نسل داود نبی به دنیا آمد. " (رومیان 1:3)
- "و عیسی، آن نجات دهنده ای که خدا وعده اش را به اسرائیل داد، از نسل همین داود پادشاه است." (اعمال رسولان 13:23)
- فرشته به مریم باکره درباره پسرش عیسی گفت: "و خداوند تخت سلطنت جددش داود را به او واگذار خواهد کرد... سلطنت او هرگز پایان نخواهد یافت." (لوقا 1:32،33) این مطلب اشاره به آیه دوم سموئیل 7:13 و وعدههای داده شده به ذریه داود یعنی مسیح دارد-دراینمطالب –اضطراب ودرهم ریختگی زیاد است- اول میفرماید--- من پدر او و او پسر من است- اما اگر مرتکب گناه شود اورا سخت مجازات میکنم یعنی ایشان عبد من است- بعدمیفرماید ذریه –همان عیسی مسیح است که بصورت نوزادی ازنسل داودنبی به دنیامیاید- بعد فرشته به مری باکره سلامالله علیها درباره پسرش عیسی گفت-ادامه مسیح، یا همان ذریه، نواده واقعی و فیزیکی داود بود ولی با این حال خداوند پدرش بود. این فقط از طریق زایمان باکره، همانطور که در عهد جدید توضیح داده شده، عملی است؛ مادر مسیح مریم، از نوادگان داود، بود(لوقا 1:32) ولی او پدری بصورت انسان نداشت. خداوند در رابطه با مریم برای به دنیا آوردن مسیح معجزهای کرد و فرشتگان گفتند: "روحالقدس بر تو نازل خواهد شد و قدرت خدا برتو سایه خواهد افکند. از این رو آن نوزاد، مقدس بوده، فرزند خدا خوانده خواهد شد." (لوقا 1:35) "زایمان باکره" تنها راهی بود که می شد وعده ای را که به داود داده شده بود بطور کامل پیاده کرد –میفرمسیح علیه السلام یاهمان ذریهنواده فیزیکی داودبود- ولی بااین حالخداوند پدرش بود؟؟!! اگر از لحاظ فیزیکی حضرت مسیح علیه السلام به انسان باز میگردد ولی از لحاظ روحی به خداوندمنان همه انسانها وحیوانات این چنین هستند خلق روح که باعث پدرش شدن خداوندمنان نمیشود خالق اواست- ومطلب میگویدخداوندمنان دررابطه با مریم برایبه دنیا اوردن حضرت مسیح علیه السلام معجزه کرده است واین حرف درست است ومعنای خالق بودن است- خداوندمنان از عصای حضرت موسی علیه السلام اژدها ساخت کهاین اعجاز از جهتی بالاتر از خلقت حضرت عیسی علیه السلام است چون هیچگونه سنخیت وخصوصییت وتناسب بین چوب واژدهانیست ومارنر وماده ان کیست وکجا بوده است حورالعین وغلمان راخداوند خلق کرده است واسم پدر برروی انها نگذاشته است همانطور مطلب میگوید قدرت خداوند برتوسایه انداخته است وسپس میفرماید":"بدان که خاندان تو تا به ابد باقی خواهند ماند و در حضور منسلطنت خواهند کرد. (دوم سموئیل 7:16در اینجا میفرماید- بدان که خاندان توتا ابد باقی میماند نمیگوید خاندان من درحالیکه اگر حضرت عیسی علیه السلام پدرش خداوندمنان است پس خالندان خداوندمنان است-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم—برگرفته از سایت -----beta.mouood.org----- شدید ترین گناه چیست
هر چند که بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین، گناهان به دو دسته صغیره (کوچک) و کبیره (بزرگ) تقسیم می شوند یعنی برخی از گناهان در مقایسه با سایر گناهان بزرگ تر و زشت تر بوده و آثار سوء بیشتری دارند؛ ولی هر گناهی از آن جهت که مخالفت و تمرد از دستورهاى پروردگار محسوب مى شود بسیار زشت و ناپسند است و هیچ گناهى از این لحاظ کوچک نیست و چنانچه کسى نافرمانى خدا را کوچک بشمارد مرتکب گناهى بس عظیم شده است . امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمودند: «أشد الذنوب ما استخف به صاحب؛ شدیدترین گناه آن است که صاحبش آن را کوچک بشمارد.» علت این امر بزرگی و عظمت مقام خداوند می باشد. برای روشن شدن موضوع، به این مسئله توجه کنید که بی ادبی یک انسان نسبت به دوستان نزدیکش و یا گوش نکردن به حرف آنها، قابل بخشش است و زشتی آن خیلی زیاد نیست. اما اگر همین کار را در مقابل یکی از اساتیدش انجام دهد، زشتی بیشتری دارد و از آن زشت تر این است که مثلاً این کار را در مقابل یک مرجع تقلید و یا شخص دیگری که احترام زیادی دارد انجام دهد. و به همین صورت هر چه مقام و احترام شخص مقابل بیشتر شود، زشتی بی ادبی و نافرمانی در برابر او هم افزایش می یابد. حال تصور کنید که اگر شخصی که نسبت به او بی احترامی می شود و از اوامر او سرپیچی می شود، کسی باشد که بزرگتر از آن است که قابل توصیف باشد و بزرگی و مقام و توانایی ها و حتی وجود همه موجودات از جانب اوست و نعمتهای بی شماری را به انسان ارزانی داشته است، زشتی این عمل چقدر افزایش می یابد. پس با این دید، در می یابیم که در مقابل عظمت خداوند، هیچ گناهی کوچک و بی اهمیت نیست. حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) در مقام طلب آمرزش از خداوند، می فرمایند: « یا إلهی لو بکیت إلیک حتى تسقط أشفار عینی، و انتحبت حتى ینقطع صوتی، و قمت لک حتى تتنشر قدمای، و رکعت لک حتى ینخلع صلبی، و سجدت لک حتى تتفقأ حدقتای، و أکلت تراب الأرض طول عمری، و شربت ماء الرماد آخر دهری، و ذکرتک فی خلال ذلک حتى یکل لسانی، ثم لم أرفع طرفی إلى آفاق السماء استحیاء منک ما استوجبت بذلک محو سیئة واحدة من سیئاتی؛ اى خداى من، اگر به درگاهت بگریم تا پلکهاى چشمانم بیفتد و با آواز بلند ناله کنم تا صدایم قطع شود و در پیشگاه تو بایستم تا پاهایم ورم کند، و در برابرت رکوع کنم تا استخوان پشتم از جا در آید و براى تو سجده کنم تا کاسه چشمانم بگودى رود و همه عمرم، خاک زمین بخورم و تا پایان روزگارم آب خاکستر بنوشم و در خلال این ها به ذکر تو مشغول شوم تا زبانم کند شود آنگاه به خاطر شرمندگى، چشم به اطراف آسمان بلند نکنم، با این کارها هرگز مستوجب از بین رفتن گناهى از گناهانم نمى شوم. .» مشاهده می کنیم که سرور و سید عابدان و مناجاتیان، چه تعبیرات عجیبی را – که نشان دهنده زشتی فوق العاده گناه می باشد - برای آمرزش تنها یک گناه، به کار می برند. رسول خدا(ص) در زمین بى گیاهى فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدرى هیزم بیاورید: گفتند: یا رسول الله!در زمین بى گیاه آمده ایم، در اینجا هیزم نیست حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد،سپس آنها کم کم هیزم آوردند و در برابر آن حضرت انباشته کردند،رسول خدا (ص) فرمود:گناهان این گونه جمع میشود امام علی (علیه السلام) فرمودند: « الذنوب کلها شدیدة و أشدها ما نبت علیه اللحم و الدم لأنه إما مرحوم و إما معذب و الجنة لا یدخلها إلا طیب؛ همه گناهان شدید و سخت است و سخت تر از همه آن گناهى است که بر آن گوشت و خون روییده شود، زیرا گناهکار یا عذاب مى شود یا مورد رحمت واقع مى گردد و تنها پاکان وارد بهشت مى شوند.» (یعنى با گوشت و خون روییده شده از گناه نمى توان وارد بهشت شد.) در روایت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) دیده مى شود: « لاتحقرن ذنبا ولاتصغرنه واجتنب الکبائر فان العبد اذا نظر الى ذنوبه دمعت عیناه دما وقیحا یقول الله تعالى «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا وما عملت من سوء تود لو ان بینها وبینه امدا بعیدا؛ هیچ گناهى را خوار و کوچک مشمار و از گناهان کبیره بپرهیز، چون در روز قیامت بنده به گناهان خود مى نگرد، از دو چشمش خون و چرک مى ریزد، خداى متعال مى فرماید: «روزى که هرکس کارهاى نیک و بد خویش را حاضر شده مى یابد و آرزو مى کند کاش میان او و آن (کارهاى بد) فاصله اى دور بود.» امام صادق (علیه السلام)فرمود: «اتقوا المحقرات من الذنوب فإنها لا تغفر قلت و ما المحقرات قال الرجل یذنب الذنب فیقول طوبى لی لو لم یکن لی غیر ذلک؛ از گناهان کوچک شمرده شده بپرهیزید که آمرزیده نمی شوند. عرض کردم: گناهان کوچک شمرده شده چیست؟ فرمود: این است که مردى گناه کند و بگوید، خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم. » نقل شده که رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در زمین بى گیاهى فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدرى هیزم بیاورید: گفتند: یا رسول الله! در زمین بى گیاه آمده ایم، در اینجا هیزم نیست حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد، سپس آنها کم کم هیزم آوردند و در برابر آن حضرت انباشته کردند، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: گناهان این گونه جمع مى شود. سپس فرمود: «إتقوا المحقرات من الذنوب فإن لها طالبا یقول أحدکم اذنب و استغفر إن الله عز و جل یقول: سنکتب ما قدموا و آثارهم و کل شی ء أحصیناه فی إمام مبین . و قال عزوجل: إنها إن تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة أو فى السموات أو فى الأرض یات بها الله إن الله لطیف خبیر»: از گناهان کوچک (یا از گناهانى که به نظر شما کوچک شمرده مى شود) بپرهیزید، زیرا براى آنها خواهانى است که آن را پیگیرى مى کند. ممکن است کسى پیش خود بگوید: اکنون این گناه را انجام مى دهم و سپس توبه مى کنم (گویا گناه را نادیده گرفته و به حساب اعمال خویش نمى آورد) ولی خداوند عز و جل مى فرماید: «ما هر عملى که از پیش انجام داده اند و آنچه بعدها انجام مى دهند همه را بدون کم و کاست در دیوان امامت به حساب مى آوریم» (یس،12). و باز مى فرماید: «اگر به اندازه دانه خشخاش عملى یا حقى در میان صخره اى یا در آسمان ها و یا در زمین پنهان باشد، خداوند همه آنها را مى آورد (و به حسابتان مى گذارد) که خدا لطیف و خبیر است» (لقمان،16) چهارچیز در چهارچیز مخفی است ! امیر المؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند: « إن الله تبارک و تعالى أخفى أربعة فی أربعة أخفى رضاه فی طاعته فلا تستصغرن شیئا من طاعته فربما وافق رضاه و أنت لا تعلم و أخفى سخطه فی معصیته فلا تستصغرن شیئا من معصیته فربما وافق سخطه و أنت لا تعلم ...؛ خداوند چهار چیز در چهار چیز مخفى کرده است، خوشنودى خود را در اطاعتش قرار داده و چیزى را که موجب رضایت او مى گردد و شما نمى دانید کوچک نشمارید. خشم خود را در معصیت خویش پنهان کرده است پس بنا بر این چیزى را که موجب سخط او مى گردد و شما آن را نمى دانید کوچک نشمارید،... » رسول خدا (صلى الله علیه و آله) و سلم به اباذر فرمودند: « یا أبا ذر إن الله تبارک و تعالى إذا أراد بعبد خیرا- جعل ذنوبه بین عینیه ممثلة و الإثم علیه ثقیلا وبیلا و إذا أراد بعبد شرا أنساه ذنوبه؛ اى اباذر هر گاه خداى تعالى به بنده اى اراده نیکى دارد گناه او را پیش دیدگانش مجسم می کند و گناه کردن براى او سنگین و مشکل است و هر گاه به بنده اى اراده ى بدى دارد گناهش را از خاطرش می برد. » و فرمودند: « یا أباذر لا تنظر إلى صغر الخطیئة- و لکن انظر إلى من عصیت؛ اى ابا ذر به کوچکى گناه نگاه مکن ولی نگاه کن نافرمانى چه کسى را می کنى. » امام رضا (علیه السلام): گناهان کوچک راه را به گناهان بزرگ را باز مى کنند، هر کس در معصیت کوچک از خداوند نترسد در معصیت هاى بزرگ هم نخواهد ترسید گناه، ایمان را کاهش می دهد علاوه بر زشتی ذاتی گناهان کوچک، باید به این نکته نیز توجه داشت که ارتکاب این گناهان، موجب کاهش ایمان انسان شده و قبح و زشتی گناه را در نظر انسان کاهش می دهد، در نتیجه زمینه را برای ارتکاب سایر گناهان - از جمله گناهان بزرگ- فراهم می کند. در این زمینه، به روایات زیر توجه نمائید: و امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند: «لا تستقلوا قلیل الذنوب فإن قلیل الذنوب یجتمع حتى یکون کثیرا ؛ گناهان اندک را کم نینگارید، که همان گناهان اندک است که جمع شده و بسیار مى گردد. » امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: « الصغائر من الذنوب طرق إلى الکبائر و من لم یخف الله فی القلیل لم یخفه فی الکثیر؛ گناهان کوچک راه را به گناهان بزرگ را باز مى کنند، هر کس در معصیت کوچک از خداوند نترسد در معصیت هاى بزرگ هم نخواهد ترسید. » فرآوری : زهرا اجلال تبیان - اصول کافى، ترجمه مصطفوى، ج 3، ص 395 - صحیفه سجادیه، دعای شانزدهم - نقطه هاى آغازدراخلاق عملى، محمد رضا مهدوی کنی، ص109-110 - میزان الحکمة، محمدی ری شهری، ج4، الذنب |
|
شیوخ الازهر: وهابیها بقایای خوارج هستند |
19فروردین 1390 |
یکی از شیوخ دانشگاه الازهر مصر با بیان این که وهابیهای تکفیری بقایای گروه خوارج هستند؛ گفت: وهابیهای تکفیری در مصر ابزار بیگانگان برای ایجاد هرج و مرج در منطقه و دور زدن انقلاب مصر هستند. |
بسم الله الرحمن الرحیم- برگرفته از سایتbeta.mouood.org
بسم الله الرحمن الرحیم- گفتمانی با ایرانیان مسیحی مقیم اتریش بخش دوم-بزرگواران فرمودندکه در متی 19:2- میفرماید- اوفرمود که مصلوب شده- به قتل خواهد رسید وروز سوم از مردگان قیام خواهد کرد وبزرگوران تحلیل کردند" کسی محبت بزرگترازاین ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد( به اذن الله وبرای تقرب الهی)—چراما احتیاج داریم عیسی مسیح جان خود را به جهت مابدهند؟ تفاوت اصلی اسلام ومسیحیت درهمین نکته است- اسلام تعلیم میدهد که الله مارابراساس سنگینی وزنه اعمال خوب وبدمان داوری خواهد کرد –ولی تعلیم مسیحیت این است که هیچکس قادر نیست- انقدراعمال نیکوانجام دهد کهبر اعمال بدش سبقت جسته اورا به بهشت – حتی اگر انسان ( به فرض محال) اعمال بدش را تحت پوشش اعمال نیکش قراردهد- خدا همچنان قدوس وپاک وعاری از گناه است به طوری که حتی یک گناه راتحمل نخواهد کرد- یعنی حتی یک گناه کافی است که انخدای قدوس ما را از رسیدن به بهشت باز دارد الله اگر کامل ومقدس است نمیتواند متحمل حتی یک نا پاکی دربهشت شود- بنظر میرسدکه این حقیقت هیچ امیدی برای ما بجا نمیگذارد جزسپریکردن درابدیت درجهنم قدوسیت الله ایجاب میکند که گناه رابرای تمام ابدیت محکوم میکند وداوری نماید بههمین دلیل لازم بود عیسی مسیح قربانی گناه ما بشود- شمامرتکب تحریف حقایق بسیارزیاد وعظیمی شد- وشما مانند بسیارگناهکاران مانندامویان ودیگران اول هدف رامعین کردید وسپس بر اساس ان منطق درست کردید- که قالب فکر باشد وسپس این قالب با حقایق غیرواقعی پر کردید تقریبا تمام حقایق شما غیر واقعی است- بخصوص درباره خداوندمنان وحضرت مسیح به انحراف رفتید واز جاده حقیقت به جاده اوهام رسیدید وحتی تاریخ درهم تحریف کردید واسلام راهم به خوبی نشناختید وانراهم تحریف کردید- وبرای بشر یک چاره بیشتر نگذاشتید وانهم قبول مسیحیت است مسیحیتی که باواقعیت ان زمین تا اسمان فاصله دارد- واین مطالب اگرتوبه نکنید وباز گشت به حقیقت نکنید گناه کبیرمحسوب میشود- تاریخ مسیحیت بخوبی روشن میکند که عمل ملاک بوده است واز گناه کردن بشدت پرهیز میکردند وهرگناه را باریاضت وجبران های سخت معالجه میکردند وبه دوران غصب بر رحمت برتری دارد مشهور است وتحت تاثیر اسلام که به مقع بحث خواهم کرد که اسلام درخارج ازاغاز بشدت از ان میترسیدند وهمچنان ادامه دارد برای عده ای خاص که منافع انان درعدم اسلام است اسلام از زمان اخر جناب خلیفه دوم ترس از شیعه شروع شد وهمچنان ادامه دارد وانشا الله بحث اش خواهد امد- وشل کردن ترس از خدواندمنان انهم بادرنظر گرفتن غفران وبخشش عظیم الهی بخصوص درمسائل بیان حقایق وحقوق حق الناس یک مسئله عقلانی وحکمتی است که هرکس بااندک معلومات وتجربه انراتائید میکند ووان تصویر از انسان شماترسیم کردید تمدن وحتی انسانی باقی نمیاند که به حضرت مسیح علیه السلام معتقد شود- چرا سپاه اسلام که به شام رسید تمام مسیحیون بجز یک قلعه ویهودیان همگی از اسلام پشتیبانی کردند واسلام راناجی خود دانستند؟؟!! ا یکی از دزدان قطاع الطریقی بندر ینبوعدرعربستان درجهالیت مسلمان شددر جنگی شرکت کرد یک بالاپوش چوپانی به اودادند که به مدینه بیاورد وانرا اورد وتحویل دادوپیاده به ینبوع رفت وارد خانه که شدخانم اش یک نخ کلفت ان بالاپوش را ازروی لباس اوبرداشت وگفت این چیست؟ ان فرد غذا خورد وگفت من بر میگردم تا اننخ راتحویل دهم هرچه خانم اش گفت این نخ ارزشی ندارد ایان فرمودند امانت است وبر گشت درساعتی که حضرتصلواته الله علیه واله والسلم درمسجد درحال وعظ بودند وخدمت ایاشن رسید ونخ را تحویلداد وحضرت فرمودند این امرتاثیر ایمان است- جناب مقداد انسان یک دنده ای درجهالیت بوددر سفر ها که وارد قبیله میشد باکسی حرف اش میشد وبلافاصله اورامیکشت وسه بار این عمل تکرار شد ودیگر کسی اورابه قبیلهای راه نمیداد زمانی که مسلمانشد امام صادق علیه السلام فرمودند حتی یک گناه صغیره هم انجام نداد بر اساس حافظه خداوند منان توسط جبرائیل علیه السلام برای ایشان سلام فرستاد-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-گفتمانی با ایرانیان مسیحی مقیم اتریش- سلام علیکم-در مقاله ای که": من یک مسلمان هستم- چرا باید به فکر مسیحی شدن باشم- علتی که رسالت به حضرت محمد علیه السلام ختم شدوامامت به حضرت مهدی صلواته الله علیه واله والسلم ختم شد که اکنون درپشت پرده غیب هستند وکتاب فقط قران است ودیگرکتابی الهی نمیاید برای ان است که عقل انسان به درجه ای خاصی رسیده است ومنابع هم برای درک وشناخت ایمان حفظ میشود-پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بیان شده است از اهلبیت صلواته الله علیهم اجمعین یادبگیرید وهرجا انان هستند به انجا برای کسب علم مهاجرت کنید ویابه قم بروید حتی حضرت علی علیه السلام درحالیکه به نیروی نیاز داشت مسلمانان تشویق میکردکه به قم بروند!! وتا زمان خدابنده کل ایران کمتراز ده درصد شیعه بوده است وقم درحدودهشت درصد شیعه بودومابقیه سنی بودندکه بعلت فرمان حضرت علی علیه السلام به قم امده بودندوهمه دلیل واقعی رانمیدانستند ویکی از اسرار بسیاربزرگ است ولی من به این نتجه رسیدم افرادی درقم با ائمه اطهارعلیهم السلام درارتباط واثبات ان کارسختی نیست بقدری افاردامده بودند که درشهرقم جانبود به اطراف میرفتندوولی مداوم به قم سرمیزدند- شما مرقوم فرمودیدکه:"به احتمال قوی جالب ترین جنبه ارتباط اسلام ومسیحیت ان چیزی است که قران درباره عیسی مسیح علیه السلام میگوید مطابق قران-الله عیسی علیه السلام رافرستاده است واورا باروح قدسحمایت نموده است(سوره2و87) وایات دیگر خوب زمانی که شما بهقران متمسک میشوید نمی توانید ایات را گزینشی انتخاب کنید بایدتمام ایات را لحاظ کنید مگر انکه دلیلبیاورید چرا گزینشی راقبول داریدیک بردار ارجمند یهودی تحصیل کرده به من فرمودند-چراجمهوری اسلامی بامسیحیت بر علیه یهودمتحدشده است – ایشان از دانشگاه تهران هملیسانس انگلیسی گرفته بود وهم لیسانس فرانسه- ایشان فرمودنددرفرانسه اخیرا (زمان قبل) یک استانه یکی از فرزندان حواریون را کشف کردند بارگاه ای ساختند ویک صندوق پیدا کردند که درداخل انیک پارچه تزین شده از ابریشم که درروی ان نوشته است- مسیحیان مسلمان نشوید- حال اگر واقعیت داشته باشد؟؟چگونه ممکن است که مسلمان که مسیحیت راقبول ندارند وانها اسلام راقبول ندارند باهم متحد شوند- اما جواب یک مقدمه لازم دارد—یک بحث عقلانی فقه ای است بعناون دلیل باید حسی باشدحضرت علی علیه اسلام درجواب یقین چیست فرمودندچهارانگشت بین چشم وگوش است یعنی حسی یقین درست ماننددیدن یک شی از راه نزدیک است- فرض کنیم درخیابان چمران شیراز که مرکز رالی است ماشینی از درختی بالا رفت وسرنگون شد- تعدادزیادی انرامشاهده کردند این یکدیدن حسی است وهمه هم یکسان بیان کردند چون بیان که یک بیان حسی است وهمه یک چیز گفتند یکنفر مسلما راستگوهست – پس چنین اتفاقی افتاده است- اما عده ای میگویند- ایشان مست بوده است وعدهای مگویندموادمخدر استفاده کرده است وعده ای میگویندخواب الود بوده است ودیگر موارد اینها حسی نیست بایدتبدیل به حس شود راه الکل ازمایش خون است ومیابیست برای دیگر موارد راه حسی پیدا کرد حتی برای قاضی ولو وحی نازل شود قابل قول نیست- حتی فردی بایشان درصبح مشروب خورده است وان فرد خاص به قاضی گفته است من فر دا با سیاه مست بودن رانندگی میکنم وهیچ اتفاقی نمیافتد وانمرد شاهد حاضر به شهادت نیست باز دلیل حسی نشد- درمورد حضرت مسیح علیه السلام سه مطلب حسی است همان طورکه برای حضرت موسی علیه السلام سه مطلب حسی است-اولانکه شخصی به مردم گفته است که من ": مسیح هستم:" وجهان انرزو پر کردند که مسیح امده است-دوم حضرت مسیح علیه السلام به شاگردفرمود من قدم به قدم اعجاز کردم وسران یهود نپذیرفتند- اهالی مکه بهحضرت رسول اکرم صلواته اله علیه واله والسلم گفتند مامعتقدهستیم کهسحر تا فاصل کوتاه ایاززمین به اسمان بیشتراثرندارد اگر شما شق القمر بکنید دال بران است که اعجاز کردید وحضرت علیه السلام واله والسلم چنین کرد وبعداسران باخنده فرمودند برای مامسلم شدکه سحرتا کره ماه هم اثرمیکند؟؟!! سوم دراصول دینچناچه ایدولوژی اصول دین راقبول کند واینهم یک نشانه دیگر است وقران برای کسانیکه به معجزه بودن ایمان دارندیک دلیل دیگر است وبیانات رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم والئمه اطهار صلواته الله علیهم اجمعین برای کسانیکه به ان عظمتها ایمان دارند یک دلیل دیگر است مادرمقابل کمونیست وماترلیست ها که معتقدهستندکهحضرت موسی علیه السلام یک روشنفکر بوده است بایهودیان متحدمیشویم- ولی بیانات انجیل وتورات بایدحسی شود واثابت شودکه حضرات رسولان معزز بیان کردند- شمافرمودید ":الله از طریق محمد- مسلمانان رادرقران تعلیم میدهد تا انجیل رابخوانند الله اینچنین تعلیمی نمیداد اگراناجیل تحریف شده بودند- اولا قران میفرمایدانجیل رابخوانیدنه اناجیلدرثانی انجیل وتورات رابخوانید که پی به درستی قران ببرید ولوانجیل درست هم امروز باشد دوره ان تمام شده است- درثانی بخشی از انجیل قران رابخوانید که درست بود وتحریف نشده بود در احادیثداریم که پیامبر اکرم صلواته الهعلیه واله والسلن وهمچنین حضرت علی علیه السلام تمام کتب الهی را ازحفظ بودند وانجیل بدون تحریف هم وجود داشت وبسیاری جا ها حضرت رسول اکرم دربحث ها میفمرومودند انجیل درست چنین نوشته بوده-وقران بهتحریف تورات وانجیل ایه دارد-ادامه دارد
بسم الله الرحمن
بسم الله الرحمن الرحیم-کدام فقه برتر است- فقه- مانندتمام علوم ازپیش فرض های عقلانی شروع میشود که سرچشمه یک رودخانه را تصور کنید دربین راهرودخانه های کوچکی به ان متصل میود ازجمله سیاست وتعصب- مسئله تعصب-مسئله بسیارمهمی است- که درمقابلش روشنفکری است- همانطور روشنفکری درجات دارد- تعصب هم درجات دارد تعصب افراطی درمقابل روشنفکری افراطی است که سکولارسیم به سمت روشنفکری ادعائی بسیارافراطی حرکت میکند که خوب نیست قلمدادمیشود ومذاهب به سمت تعصب افراطی میرونند بعضی از انها که معتدل انها خوب است؟؟-درغرب فلسفه وعلوم انسانی بسیار ساده مطرح میشد وکوشش زیادی میکردند ومیکنند که بحث های علمی ساده باشد ومعلمین انهادرطول تاریخ مسلمانان بودند بخصوص احادیث پیامبر اکرم صلواته اله علیه واله والسلم درباره قران مجیدچه میزان ساده وروان کرده است به نتجهنرسیدندذکه اولدرجهان باشد ولی نقش ان را درساده کردن مهم میدانندولیدرمقابل مذهب به پچیده بحث کردن روی اوردن واخیرا دربرابر جهان سوم به نظرمیرسدانگلیس ها به صفویه یادادندکه سلمه وقلمبه درمقابل عثمانی بحث کنند.این روش متاسفانه تا زمان مرحوم جمالزاده مطرح بوده است وایشان که درسویس درس خوانده بودمتوجه این جران شد وفارسی شکرر انوشت صادق هدایت اول امد بوف کور را پیبچیده بنویسد ولی بعد تحت تاثیر فرهنگ فرانسه تاحدودی به ساده نوشتن روی اورد من درلندن باغول کمونیست که استاد دانشگاه بحث داشتم هردو ساده صحبت میکردیم ودخترخانمی بودنوچه ایشاندرمجمع عمومی که تعداد ایرانی مقیم انگلستان یاتوریست بودند بسیارپیچده صحبت میکرد واصلا دانشجویان ایرانی درخارج به یکاندیشه غلط رسیده بودند که اگر ساده صحبت کنند مردم تصور میکنندبی سواد هستند- وبارها حضرت استادعزیزمرحوم ایت الله زبرجد رحمت الله علیه میفرمودندمسئله اینقدرپیچیده نیست- فقه درحقیقت امروزه درست مانند علوم ریاضی بایداحادیث رابراساس حلقهه ها طولی مرتب کرد ودرک عمیقی از هر حدیث داشت ودرکل به یک فضای دقیق استنباطی ازکل حدیثها بدست اوردیعنی فضای درک مطلب را درک البته مندر رشته ریاضی تخصصی ندارم بر اساس اجمال میگویم-درریاضات نتیجه دونوع است اول حلقه ها مرتب است ورودخانه های جدیدی به ان وصل نمیشود هرحلقه جواب است فقه این طور است ونوع دیگر دراخر مثلا یک جمع وتفریق جدیدی باید اضافه شودکه انزمان بخشی ازجواب رادرک بوده است نه تمام جواب را بقول جناب استادعزیز هرحلقه یک پیج به مطلب میدهد وقتیکه تام حلقهمرتب شد ودرک فضائی کامل بدست امد- بقول استادعزیز حالا نوبت تورانداختن وماهی گرفتن است ومشکل اینجا است که حدیث اخر دریک کتاب غیرفقهی پیدا میشود که تنها مرحج بدنبال ان است-ادامه دارد اختلافات مشخص است یا یک حلقه قابلقبول نیست ویاحدیث دیگری قابل است ویادردرک حدیث که درایت نام دارد اختلاف است وفضای درک کلی تغیر میکند-ادامه دارد