قسمت دوم-وازدادن فتوا هیچگونه9 ترسی نداشت مگر انکه تودهجاهل راخوش نیاید وزیر اب اقا رابزنند ودوستان حضرت علی علیه السلامخدمت ایشان رسیدند که هرفتوائی که مایل هستی ولی مردماندر انتخاب فتوا ازادبگذار- ایشان فرمودند نقشه شما این است که من میتوانم مانند رسول الله صلواتالله علیه واله والسلم امت واحدخ ایجاد واداره کنم واین امر رانشان خواهم داد بنظرمن دومانفیست نشان نفاق است ونشان شکست است من با زورهم که شده همدرجاده ای که تشخیص دادم خواهم برد ودرضمن زیراب منراخواهندزد- نفر سوم منافق درجه اولکه چون منصور دوانقی مداوممردم به تبعیت از رسول اکرم صلواته الله علیه وگوش بفرمان ایشان بودنددعوت میکرد ودرمنازعالت شرکت نتمیکرد و.طرفدارعلی علیع السشلام واهلبیت مکرم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فرمود وبه جائی رسید کهنمیشد به ایشان گفت بالای چشم شماابرو است وبه راحتی دستور زندانی کردن وکشتن وبرای مدام العمر درسیاه چال انداختن داد ومذهب رافقط برای امویان میخواست بگذریم اینک مقاله":گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس- تاپیش از صدور فتوای تاریخی میرزای شیرازی بزرگ (ره) و تحریم تنباکو، زعمای شیعه، مُلهَم از دست لطف و عنایت خداوند همّ و غمشان بر پرورش یافتن طفل نو پایِ نهضت شیعیِ محروم از وجود ظاهریِ امام معصوم(ع)، در عصر غیبت کبری، و مصون و محفوظ نگه داشتن این حقیقت از آفت ها و زد و خوردها، متمرکز بود تا تشیع معصوم به مرز بلوغ فکری و جمعیتی و عملیاتی برسد. ابراز نگرانی و حتی گریستن میرزای بزرگ بعد از صدور فتوای تحریم تنباکو مبنی بر کشف و آشکار شدن نقطهی قوت اسلام و تشیع نیز ناظر بر همین معنا بوده است.
بعد از آن نیز و در اعصار بعدی، باز هم پوشیده نگه داشتن و تحفظّ جامعهی شیعی از درگیریها و گرفتاریها وجههی همّت علما و زعمای وقت شیعه بوده است، عملکرد بزرگانی چون مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) و حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) در نوع برخورد با طواغیتی چون رضا پهلوی قلدر و محمدرضای پهلوی که کمر به هدم اسلام و حوزهی علمیِ شیعه و یا حداقل استحاله و انحراف آن بسته بودند نیز در همین راستا برآورد می گردد و البته که این امر نشان از آن دارد که خط رهبری و هدایت تشیع در تمام طول تاریخ از مرکز عصمت و ولایت کلیه ی الهیه که همانا وجود امام معصومِ حیّ و حاضر و ناظر است، کنترل شده است.
تا اینکه با سپری شدن ایام، زمان رسیدن این حقیقت نورانی به دوران شکوفایی و آمادگی جهت ورود مستقیم به صحنه های اداره جامعه و قابلیت پنجه در پنجه شدن با سران طواغیت و استکبار فرا رسید.
قسمت دوم-وازدادن فتوا هیچگونه9 ترسی نداشت مگر انکه تودهجاهل راخوش نیاید وزیر اب اقا رابزنند ودوستان حضرت علی علیه السلامخدمت ایشان رسیدند که هرفتوائی که مایل هستی ولی مردماندر انتخاب فتوا ازادبگذار- ایشان فرمودند نقشه شما این است که من میتوانم مانند رسول الله صلواتالله علیه واله والسلم امت واحدخ ایجاد واداره کنم واین امر رانشان خواهم داد بنظرمن دومانفیست نشان نفاق است ونشان شکست است من با زورهم که شده همدرجاده ای که تشخیص دادم خواهم برد ودرضمن زیراب منراخواهندزد- نفر سوم منافق درجه اولکه چون منصور دوانقی مداوممردم به تبعیت از رسول اکرم صلواته الله علیه وگوش بفرمان ایشان بودنددعوت میکرد ودرمنازعالت شرکت نتمیکرد و.طرفدارعلی علیع السشلام واهلبیت مکرم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فرمود وبه جائی رسید کهنمیشد به ایشان گفت بالای چشم شماابرو است وبه راحتی دستور زندانی کردن وکشتن وبرای مدام العمر درسیاه چال انداختن داد ومذهب رافقط برای امویان میخواست بگذریم اینک مقاله":گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس- تاپیش از صدور فتوای تاریخی میرزای شیرازی بزرگ (ره) و تحریم تنباکو، زعمای شیعه، مُلهَم از دست لطف و عنایت خداوند همّ و غمشان بر پرورش یافتن طفل نو پایِ نهضت شیعیِ محروم از وجود ظاهریِ امام معصوم(ع)، در عصر غیبت کبری، و مصون و محفوظ نگه داشتن این حقیقت از آفت ها و زد و خوردها، متمرکز بود تا تشیع معصوم به مرز بلوغ فکری و جمعیتی و عملیاتی برسد. ابراز نگرانی و حتی گریستن میرزای بزرگ بعد از صدور فتوای تحریم تنباکو مبنی بر کشف و آشکار شدن نقطهی قوت اسلام و تشیع نیز ناظر بر همین معنا بوده است.
بعد از آن نیز و در اعصار بعدی، باز هم پوشیده نگه داشتن و تحفظّ جامعهی شیعی از درگیریها و گرفتاریها وجههی همّت علما و زعمای وقت شیعه بوده است، عملکرد بزرگانی چون مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) و حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) در نوع برخورد با طواغیتی چون رضا پهلوی قلدر و محمدرضای پهلوی که کمر به هدم اسلام و حوزهی علمیِ شیعه و یا حداقل استحاله و انحراف آن بسته بودند نیز در همین راستا برآورد می گردد و البته که این امر نشان از آن دارد که خط رهبری و هدایت تشیع در تمام طول تاریخ از مرکز عصمت و ولایت کلیه ی الهیه که همانا وجود امام معصومِ حیّ و حاضر و ناظر است، کنترل شده است.
تا اینکه با سپری شدن ایام، زمان رسیدن این حقیقت نورانی به دوران شکوفایی و آمادگی جهت ورود مستقیم به صحنه های اداره جامعه و قابلیت پنجه در پنجه شدن با سران طواغیت و استکبار فرا رسید.
قسمت دوم-وازدادن فتوا هیچگونه9 ترسی نداشت مگر انکه تودهجاهل راخوش نیاید وزیر اب اقا رابزنند ودوستان حضرت علی علیه السلامخدمت ایشان رسیدند که هرفتوائی که مایل هستی ولی مردماندر انتخاب فتوا ازادبگذار- ایشان فرمودند نقشه شما این است که من میتوانم مانند رسول الله صلواتالله علیه واله والسلم امت واحدخ ایجاد واداره کنم واین امر رانشان خواهم داد بنظرمن دومانفیست نشان نفاق است ونشان شکست است من با زورهم که شده همدرجاده ای که تشخیص دادم خواهم برد ودرضمن زیراب منراخواهندزد- نفر سوم منافق درجه اولکه چون منصور دوانقی مداوممردم به تبعیت از رسول اکرم صلواته الله علیه وگوش بفرمان ایشان بودنددعوت میکرد ودرمنازعالت شرکت نتمیکرد و.طرفدارعلی علیع السشلام واهلبیت مکرم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فرمود وبه جائی رسید کهنمیشد به ایشان گفت بالای چشم شماابرو است وبه راحتی دستور زندانی کردن وکشتن وبرای مدام العمر درسیاه چال انداختن داد ومذهب رافقط برای امویان میخواست بگذریم اینک مقاله":گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس- تاپیش از صدور فتوای تاریخی میرزای شیرازی بزرگ (ره) و تحریم تنباکو، زعمای شیعه، مُلهَم از دست لطف و عنایت خداوند همّ و غمشان بر پرورش یافتن طفل نو پایِ نهضت شیعیِ محروم از وجود ظاهریِ امام معصوم(ع)، در عصر غیبت کبری، و مصون و محفوظ نگه داشتن این حقیقت از آفت ها و زد و خوردها، متمرکز بود تا تشیع معصوم به مرز بلوغ فکری و جمعیتی و عملیاتی برسد. ابراز نگرانی و حتی گریستن میرزای بزرگ بعد از صدور فتوای تحریم تنباکو مبنی بر کشف و آشکار شدن نقطهی قوت اسلام و تشیع نیز ناظر بر همین معنا بوده است.
بعد از آن نیز و در اعصار بعدی، باز هم پوشیده نگه داشتن و تحفظّ جامعهی شیعی از درگیریها و گرفتاریها وجههی همّت علما و زعمای وقت شیعه بوده است، عملکرد بزرگانی چون مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) و حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) در نوع برخورد با طواغیتی چون رضا پهلوی قلدر و محمدرضای پهلوی که کمر به هدم اسلام و حوزهی علمیِ شیعه و یا حداقل استحاله و انحراف آن بسته بودند نیز در همین راستا برآورد می گردد و البته که این امر نشان از آن دارد که خط رهبری و هدایت تشیع در تمام طول تاریخ از مرکز عصمت و ولایت کلیه ی الهیه که همانا وجود امام معصومِ حیّ و حاضر و ناظر است، کنترل شده است.
تا اینکه با سپری شدن ایام، زمان رسیدن این حقیقت نورانی به دوران شکوفایی و آمادگی جهت ورود مستقیم به صحنه های اداره جامعه و قابلیت پنجه در پنجه شدن با سران طواغیت و استکبار فرا رسید.
قسمت دوم-وازدادن فتوا هیچگونه9 ترسی نداشت مگر انکه تودهجاهل راخوش نیاید وزیر اب اقا رابزنند ودوستان حضرت علی علیه السلامخدمت ایشان رسیدند که هرفتوائی که مایل هستی ولی مردماندر انتخاب فتوا ازادبگذار- ایشان فرمودند نقشه شما این است که من میتوانم مانند رسول الله صلواتالله علیه واله والسلم امت واحدخ ایجاد واداره کنم واین امر رانشان خواهم داد بنظرمن دومانفیست نشان نفاق است ونشان شکست است من با زورهم که شده همدرجاده ای که تشخیص دادم خواهم برد ودرضمن زیراب منراخواهندزد- نفر سوم منافق درجه اولکه چون منصور دوانقی مداوممردم به تبعیت از رسول اکرم صلواته الله علیه وگوش بفرمان ایشان بودنددعوت میکرد ودرمنازعالت شرکت نتمیکرد و.طرفدارعلی علیع السشلام واهلبیت مکرم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فرمود وبه جائی رسید کهنمیشد به ایشان گفت بالای چشم شماابرو است وبه راحتی دستور زندانی کردن وکشتن وبرای مدام العمر درسیاه چال انداختن داد ومذهب رافقط برای امویان میخواست بگذریم اینک مقاله":گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس- تاپیش از صدور فتوای تاریخی میرزای شیرازی بزرگ (ره) و تحریم تنباکو، زعمای شیعه، مُلهَم از دست لطف و عنایت خداوند همّ و غمشان بر پرورش یافتن طفل نو پایِ نهضت شیعیِ محروم از وجود ظاهریِ امام معصوم(ع)، در عصر غیبت کبری، و مصون و محفوظ نگه داشتن این حقیقت از آفت ها و زد و خوردها، متمرکز بود تا تشیع معصوم به مرز بلوغ فکری و جمعیتی و عملیاتی برسد. ابراز نگرانی و حتی گریستن میرزای بزرگ بعد از صدور فتوای تحریم تنباکو مبنی بر کشف و آشکار شدن نقطهی قوت اسلام و تشیع نیز ناظر بر همین معنا بوده است.
بعد از آن نیز و در اعصار بعدی، باز هم پوشیده نگه داشتن و تحفظّ جامعهی شیعی از درگیریها و گرفتاریها وجههی همّت علما و زعمای وقت شیعه بوده است، عملکرد بزرگانی چون مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) و حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) در نوع برخورد با طواغیتی چون رضا پهلوی قلدر و محمدرضای پهلوی که کمر به هدم اسلام و حوزهی علمیِ شیعه و یا حداقل استحاله و انحراف آن بسته بودند نیز در همین راستا برآورد می گردد و البته که این امر نشان از آن دارد که خط رهبری و هدایت تشیع در تمام طول تاریخ از مرکز عصمت و ولایت کلیه ی الهیه که همانا وجود امام معصومِ حیّ و حاضر و ناظر است، کنترل شده است.
تا اینکه با سپری شدن ایام، زمان رسیدن این حقیقت نورانی به دوران شکوفایی و آمادگی جهت ورود مستقیم به صحنه های اداره جامعه و قابلیت پنجه در پنجه شدن با سران طواغیت و استکبار فرا رسید.
بسم الله الرحمن الرحیم—- قسمت اول -نگاهایی به مقاله وزین- فصل مشترک دین سیتزان- گروه ": حماسه ومقاومت":خبر گذاری فارس":ریشه های انحراف درحکومت وایدلوژی برای بقا دریاست کردن با الهام از تجربیات مسیحیت ویهود دران مورد خاص را ه س هخلیفه اول راشدیدن به جهانیان نشان دادند- خلیفه اول چون تجربه را داشت که درگیری وچالش بر زیر بناهای- قانون اساسی اسلام اول میبایست مانفیستی از علوم حدیث وتفسیر قران تهیه کند ونهم دران زمان بعلت پراکنده بودن احادیث وتفایر میباسیت کاری اساسی درجمع اوری وتدوین وتنبین دان علوم انجام دهد ازان کار صرفنظر کرد بلکه چوب لای چرخ ان گذاشت وهرمنطقه ازاد شدکه خد مانیفست وقانون اساسی خودرا بنویسیدبه شرطی که مدینه- بیضه اسلام تشخیص داده شود وازمنابع خوب مالی بر خوردارباشد- واسلام از امت واحده به سمت فداراسیون خلفا پیش رفت ودر نتچه اسلام میبایست توسط الیگارشی خلفا( شورای دستجمعی خلفا) به ریاست خلیفه مدینه تشکیل شود ودرجهاد اعزام نیور به تشخیص تک تک خلفا وارسال به خواست انها خواهد بود که امروزه نتجه اش مشخص است درست کاریهود ومسیحیت امروزه همین است ودادن زکات اجباری شد که در زمان پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم اختیاری بود وجناب خالد بن ولید پول لشگر کشتی وحق الزحمه عظیم خودرا نیز بر ان اضافه کرد و وجناب خلیفه اول این استباط جناب خالد راپذیرفت – همین نکته است که حضرت علی علیه السلام فرمودند که خلیفه اول- مهار شتر را رها کرد—خلیفه دوم بر عکس بدنبال امت واحده بود وطرح قبلی رافتنه وخلیفه اول را فله یعنی نادان فتنه انگیز نامید وبرای جلب مردم نادان دستوران اسلامی را نه لانکه نسخ کند که بهتر بیاورد بلکهحرام اعلام کرد ومطابق میل اکثریت جاهل فتوا داد
بسم لله الرحمن الرحیمبحث تولی وتبری از حرتداستادمعزز حضرت ایت الله العظمی سید صادق شیرازیموسس کانال تلویزنی امام حسین وامام صادق علیهم اجمعین رحمت الله- که تولی وتبر ریه9 امعر معروف ونی از منکر وحب وبغض درجهت حرکت کردن درکانال الهی است":میرمؤمنان حضرت علی علیه السلام به صحابی جلیل القدر حذیفه فرمودند:
«یا حذیفة، هذا یوم الاستراحة، ویوم تنفیس الهم والکرب، والغدیر الثانی...؛(1) ای حذیفه، امروز روز رفع سختی و دشواری، روز زدودن اندوه و پریشانی و روز غدیر دوم است».
قرار دادن روز نهم ماه ربیع الاول به عنوان غدیر ثانی در کنار روز هیجدهم ماه ذی الحجه روز عید غدیر، در واقع دو بال و دو بازوی اعتقادی اسلام، یعنی اصل تولی و اصل تبری را تشکیل می دهد و این بدان معناست که غدیر اول و غدیر ثانی به عنوان تولی و تبری مکمل یکدیگر هستند و هیچ یک از دیگری جدا نیست.
البته در مقام تعلیم و شمارش فروع دین مقابل شمارش اصول دین، تولی و تبری جزء فروع ده گانه دین آمده است که این امر تنها بار آموزشی و حفظ کردن دارد، اما در واقع تولّی و تبرّی از ثوابت اساسی دین و از مسائل اعتقادی اسلام است و نه از فروع آن. به دیگر سخن، تولی و تبری دو بال نیرومند توحید هستند، زیرا توحید یعنی: ایمان به خدا و وحدانیت اوست، وتولی یعنی: دوستی نسبت به اولیای خدا و تبری یعنی: بیزاری از دشمنان خداست و این از شئون توحید است. در مورد نبوت و امامت نیز همین امر صادق است. و در حقیقت تولی و تبری جزء فروع و اعمال نیست، بلکه جزء اصول و امور قلبی و اعتقادی است و هرجا که تولی باشد تبری نیز هست و از یکدیگر جدا نیستند و در همین راستا است حدیث شریفی که می گوید: «هل الدین الا الحب والبغض؛ مگر دین چیزی است جز دوستی خدا و دوستان خدا، و دشمنی دشمنان آنان؟» و لذا در غیر این صورت، اسلام و مسلمانی، دین و دین داری کامل نخواهد بود. شیخ مفید علیه الرحمه نیز فرموده است:
«ولایـة أولیـاء الله تعالـی مفترضـة وعداوة أعدائه واجبة علی کل حال؛(2) دوستی اولیای خدا فریضه الهی بوده و دشمنی با دشمنان او در هر حال واجب است.
قرآن کریم درباره تولی و تبری می فرماید:
«لاَّ تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ...؛(3) هیچ قومی را نَیابی که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشند [و] با کسانی که با خدا و رسولش مخالفت و دشمنی کرده باشند، دوستی ورزند».
معنای این آیه ی کریمه این است که دوستی اولیای خدا و محبت دشمنان او قابل جمع نیست، بلکه اسلام، یعنی: تولّی اولیای خداست که در عید غدیر تجلی یافته و تبری از دشمنان خداست که در غدیر ثانی چهره نموده است.
روایات فراوانی نیز با بیان های گوناگون درباره این دو غدیر هیجدهم ذیحجه و نهم ربیع از معصومین علیهم السلام در دست داریم که این معنی را به اثبات می رساند.
تعبیر غدیر ثانی در روایت احمد بن اسحاق از آن رو شایان تفکر و تدبر است که مکمل غدیر اول و از آن تفکیک ناپذیر است، که همان معنای تولّی و تبرّی است.
برگرفته از سایت آیت الله العظی سید صادق شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم- از جناب خلیفه دوم نقل است که فرمودنداین سبک نمازی ماکه مامیخوانیم درست ماند بچه مهدکودکی است درمقابل مربی خود ایستاده است واین سزوارمانیست؟؟؟!!- ماسلحشور ان وجنگوجویان پادشاه هستیم ان ز مان بهترین جنگوجویان متعلق به ایران بود رومی ها سپر مستطیل بزرگ داشتند- وتاکیتک جنگی انها که بسیارهم معمول بودبجزایرانیان که پشت پیاده تیراندازان به تیراندازان تیر میانداختند کهامروزه تعبیربه جنگ توپخانه میکنند که البته امروزه هم توپاخانه مقابل وهم صفمقابل رامیزنند ولی چون ان زمان پیاده سپر داشت خدرا از تیر محافظه میکرد زمانی که طرف مقابل تیراش تماممیشد یک طرف حمله هجومی را شروع میکرد- ولی ایرانیان یک سپر گرد برگ ویا دوگردکوچک با فاصله داشتند که بههم متصل بود مانندامروز نماز خواندن بعضی از برادران سنی دوپا رابهم متصل میکردند وسپررا افقی نگه میداشتند وپشت سر انها تیرانداز سر انها بود که الته به شمشیر وحتی نیزه هم مجهز بود وسپر کنار میکشیدند وتیرانداز به صف جلو تیر میانداختد اگر بالای سرش گرفته بودبه پا میزد واگر چلوی پا رامیگرفت به سر میزد وانهامجبور بودند که زانو بزنند وپشت سپر سنگر بگیرنند درهمین زمان صف جلو حمله میکرد وبا گرز بر سر انها میکوبید- واین ارایش دربین اعراب بسیار شهرت داشت- وقتیکه ارتش از جنگ بر میگشد ارتش درصفهای عریض وطویل به همان صورت می ایستاد وشاه بافیل میامد- ارتشبدفرمانده دستور سکوت میداد شاه صحبت میکرد لفظی میگفت پنجاه صف اول به تعظیم میرفت وشاه از فیل پیاده میشد از اخر صف به سمت بالای صف حرکت میکرد باز فرمانده لفظی میگفت پنجاه صف اول به سجده میرفت بجز درفش داران وبش از پنجاه صف تیرانداز نمیتوانست به شاه تیر بزند- به درفش اول میرسید اگر دران تیپ درخشان بود قطعه ای الماس ومانند ان به درفش دوخته میشد وان تیپ انروز پلوخوران داشتندوفرماند انها تکریم میشد وپاداش قابل ملاحظه د ریافت میکرد- واگربد بود یک قطعه ازسنگ گرانبها کنده میشد وسربازان فریادمیزدندما این فرمانده را نمیخواهیم واومعزول میشد ویاحتی کشته میشد وفرمانده دیگری انتخاب میشود وخوراک معمولی به انها داده میشد- جناب خلیفه فرمودند ماتعظیم را داریم وسجده هم داریم یکدست بسته نداریم ود. پا ها ی ما بهم متصل نیست-ادامه دارد