بسم الله الرحمن الرحیم- به بهانه مقاله": مایای": ویشنو:" از کتاب – بت های وذهنی وخاطره ازلی—بخش دوم- چند مقدمه- سنت الهی از دوقسمت تشکیل میشود- بخش ثابت وبخش متغیر- بخش ثابت همیشه استحکام دارد وتغیر نمی پذیرد وکلیت بسیار بالائی دارد این به معنای ایستائی نیست- به معنای ستون های ساختمان اندیشه ای سنت است- تغیرات که اصطلاحا جزو احکام اقتضائی است تغیر پذیر است- پویائی دارد ولی تغیرات انها هم بر اساس قوانین ثابتی است که این قوانین ثابت از قوانین کلی تر تبعیت دمیکند وتضادی با انها ندارد بعنوان مثال دارو وشناخت اتم- سلول یکسری قوانین ثابت دارد ودارو هم یکسری قوانیبن ثابت دارد واین دارو بیادباقوانین ثابت سلول هماهنگ باشد وبر خلاف ان نباشد داور میتواند متغیر شود شود ولی نمیتواند برخلاف قوانین سلول باشد وعم چنین قوانین ثابت دارو باشد- ما هرنوع دستگاه اتم شناسی بسازیم نمیتواند قوانین شناخت اتم را لحاظ نکند وخود این دستگاه ها به یکسری قوانین ثابت میرسند—همانطور که استادوعلامه دهر حضرت ایت الله مرحوم محمد حسین طباطابئ رحمت اله علیه فرمودند ایدولوژی بیادمانند لباسی باشد درست مانند پوست بدن که انسان هیچگونه احساس تغیر انرا ندارد- احساس تنگی نمیکند این یک اصل بسیارمهم وکلیدی است- هرگاه روح حس کرد درقالبی زندانی شده است ومانند وپوست برای بدن نیست- بدنبال رهائی از این وضع بر میاید که کار مهم مذهب هم همین است- و ورزش یوگا هم برای همین موضوع است لذا گروهی از هندوان معتقد هستند که درمعبد باید ورزش یوگا را کرد تا ز رنج ها فارغ شد تا انوار معبد را بتوان درک وجذب کرد وبهترین این افراد سیک ها هستند که ترکیب هندو واسلام راترکیب کردند – این رنج ها انواع واقسام زیادی دارند که برای نجات از ان راه های مختلفی رفتند – تعدادی به زمان وابسته کردند که در برههای از زمان از رنج ها نجات پیدا میکند وبریا بعضی فلسفه بافی کردند میشود بعنوان چون خداوند - برهمن مطلق_ -هرکاری میتواند با انسان واین هستی انجام دهد حقیقت این جهان هم هست وهم نیست تا زمانی که مایای دارد هست وانزمانی است که حقیقت مشخص نشده است وبه محض مایا تمام شد وحقیقت مشخص شد- رنج ها میرود- درفلسفه عرفانی دراسلام همانطور که امام راحل عظیم الشان رحمت الله علیه والسلم فرمودند- عارف زمانی دریک نقب تاریک میرود البته این امر مخصوص عارف نیست درتمام ابعاد زندگانی چنین رخ میدهد درعلوم هم این چنین است زمانی که عارف بر اساس فرضیه نه چندان واستنباط نه چندان قوی درحال درک وتجرب هسا وممکن است که کم رخ دهد واقعا در تاریکی مطلق باشد ولی عقل کار میکند این مرحله همانطور امام راحل عظیم الشان فرمودند مقدمه عرفان نیست خود عرفان است وناگهان خداوند منان اندک نوری میفرستد وکم کم عارف متوجه حقایقی مشود تا به کمک الهی از نقب خارج شود وبه نور برسد وشاید امام راحل علیهالسلام درجواب کسانی که ما راه گم کردهایم این مطلب رافرموده است واین که هندوان معتقد است در زمان مشکل ایجاد میشود ودز مان خاصی مشکل حل میشود واز زمان مشکل ساز نجات پیدا میکنند اقایان متوجه بعضی حقایق نشدند وتصور میکنند که این امر از خصوصیات زمان است وزمانی که به راحتی رسیدند ودیگر از زمان رهائی یافتند؟؟ جناب اقای پوشکین در چله گاه شکایت از سختی راه به خداوند منان میکنند که هدایت خودر برای طی طریق انزال فرماید