بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی بر شاعر معزز جناب استادفاضل نظری-نظریات شخص است- شاعر یا حکیم- یاعالم ویافیلسوف یاعارف واگر نقد جامعه ورحیات وشناخت خوداش را میکند ازبایدمعیارها از ان چهار مقوله خارج شود وگرنه از گردونه چرخش عرفانی خارج است گرچه شاعر نکاتی دارد تاحدودی در نقد استاد معزز دکتر حداد عادل بحث جالبی در باره ایشان دارند وشعرهای نسبتا خوبی از ایشان اورده اند ولی مه به سایت که مراجعه کردم بر خلاف تصورم بود وبیشتر ایشان رابدبین دیده ام تمام عرفای برجسته چهانی بخصوص مال شرق راه را بطور کلی تشخیص دادند ومشکل انها در اسوه است که بعنوانمثال جناب پوشکین اسوه را عقل انتخاب کرده است که رابط انسان باخداوند است وحرکت از دواج شروع میشود و به سمت اسوه میرود ودرانجا گنجیه عظیم معرفتی وشناختی عرفان توحیدی رابدست میاورد ودر هرسه هم ذوب میشود ومیتواند در زمانی که در نزد الهی انهاراهم منظور کند ویا انقطاع کامل داشته باشد واسوه همین طور است وخداوند منان هم همین طوراست گاهی ذات تنها لحاظ میکند وگاهی ذات را همرا مخلوق لحاظ میکند معشوقه ومشعوق رابطه دادوستدی دارند با سوه همین طور است وبا خداوند منان همین طور است گاهی مردعاشق زن است درهمان زمان هم زن عاشق مرداست ولی عرفا باکنایه عشق زن رابه مرد انهم بسیار نادر نشان میدهند زیرا قران چننین کرده است وانرا مخفی کرده است- جناب پوشکین همین ئکار را کرده است- زن ومرد جهان چند وجهی که دران واحد میتواند متضادباشد هم رابطه جنسی وهم رابطه محبتی وهم رابطه عبودیتی وغیره ونمیشودکه امروزه اصطلاح پاردوکسیکال میشود جند وجهی که بضی وجه او متضاد است- موجودات سحر انگیز هستند واسباب بازی ویادگیری بشر هستند ورابطه یک طرفه است ورابط های روحی وروانی انسان سیراب نمیکنند ونمیشودبی جهت پاردوکسیکال ساخت- این ازدواج درمرحله کمال مردمیشود قند عسل وزن میشود شاخ نبات وهردو نسبت بهم بقول اقا پوشکین گاهی حالت جمالی دارند وگاهی حالت جلالی دارند وگاهی را دو دارند وان غلو از معشوقه دیدن باطن معشوقه است بقول مرحوم دکتر شفیعیی رحمت الله لیلی بسیاز زشت بوده است- ولی باطن پر جاذبه بوده است ولی مجنون انرابسیار زیبا توصضیف کرده است وهمین کار را اقایث پوشکین کرده است که بخ.وبی مشخص میکند که سمبفل است معشوقه درگل سرخ متولد شد ورشدکرد وخودرا بلبل شرقی میخواند ودرخانه گارد دارد ودرپرقو میخوابد واز چشم معشوقه- به عین الله میرسد بشرطی در حوزه علمیه سیر کند وهمچنین از زبان معشوقه به لسان الله میرسد ولی اقای پویکن درجائی که نام میبرد که یک مرغزرا زبیائی بوده ودرکناران چنگی زبیا وبالای ت په میرفته است وباخداوند ارتباط میگرفته است حتما به کشوالشهود میرسیده است که انرا واقعی میدانسته است گرچه چون رویا بوده است-بامدعی مگوئید اسرار عشق ومستی- ومیابیست سیر عرفان از جذبه شروع شود وبه جذبه ختم شود- کسانی که بحث معشوقه را حذف میکنند ویا حتی ماند وهابیت اسوه را –حذف میکنند به جائی نمیرسنتدا ویا اسوه را شتباه میگرینند وحداق چون جناب اقای پوشکین عقل ناب را اسوه قراردهند