بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است رهبری الهی-که بخشی از ان مدیریت است- فرض کنید به کسی بگویند مدیریت خانواده چیست- خود فکر کن- صفاتی را بیان میکند- مثلا -رشد -سلامت-اگاهی عواطف- اخلاقپسنیده-ازبن بست ارج کردن- عدالت انجام دادن ویاد دادن این صفات- حل مسائل- یک معیشت متعادل حلال اسلامی در چهارچوب وحی وعقل- وغیره- درتاریخ باستان رهبریت بیشتر درشکار کردن ویاد دادن و درجنگ کردن ا ست- به رو ویونان در زمان باستان مدیریت بیشتر متعلق به شهرداری ها وساختن شهر ها است درحیوانات باز ما رهبری -و- مدیریت میبنیم-درنهنگ ها درفیل ومیمون ها- بور کلی درپستان دارها- درمورچه ها وزنبورها ملکه- ودربعضی حیوانات ایجاد قلمرو ودفاع ازان - رهبری هم میتواند -باعث پیشرف کشورشود ویاباعث فروپاشی کشور شود-بخصوص دراگاهی وبالاخص درمذهب-میتواند برای گرویدن بهمذهب نقش عمده بازی کند ویامنزوی کردن از مذهب نقش مخرب بازی کند درشرکت امازون امریکا- 18299 کتاب دربار رهبری ومدیریت وانواع مدریت چاپ زده است درهرپنچ دقیقه یک کتاب درباره مدیریت درامریکا چاپ میشود خلیفه شدن انسان یعنی رهبری الهی را در باره انسانها پیاده کردن است امروزه مدیریت علم میان رشته ای بوده است یعنی برای هر رشته علمی یکنوع مدیریت وجود دارد ومدریت بعنوان کلی درحال مستقل شدن است- اما مدیرت تنها علم نظری وعملی نیست هنر هم است یعنی علم مدریت دردرون هنر مدیریت خودرانشان میدهد- یعنی بتواند مدیر پیروانی پیدا کند که انها توسط مدیریت حکمتها علوم خاص باخلاق خاص ورفتارخاص وایجاد وفاداری وسرانجام انها به سمت مدیرشدن هم حرکت کنند- باید داری هوش بالا- ذکاوت = یعنی= استفاده مثبت ازهوش- رفتار واخلاق جاذب که در پیروان شوق وانگیزه وبخوبی مسائل جا بیافتد- این جا افتادن را هنر میگوند مثلا هیتلر صلح میکر مثلا باروسیه ناگهان حمله میکرد- درسیبری تیفوس کشتار زیادی کرد بعلت عدم مدیریت- ما رهبران مدیری تاریخی داریم مانند پیامبران ویامانند امم الخمینی رحمت الله علیه انشا الله تاظهور حضرت اماالزمان علیه السلم روش ومنش وشیوه ایشان راهنمای پیروان اش باشد- قان میفرماید اگر پیامبر اکرم صلواته اله علیه واله والسلم رحلت کرد ویا شهید شد به عقب بازگشت میکنید این خطاب به مدیران اینده است- امدن دین یهود ودین مسیحیت را تحریف کردند اولا خودانها خداوندمنان در نکبت قرار میدهد ومرگ سختی وسپس تا ابد دراتش خواهند بود وخانواده انها دراثراین تحریف دراینده ضرررخواهند کرد وپیشرف واقعی از انها گرفته میشود و سکولار حاکم میشود ودین تاحد زیادی منزوی میگردد که باعث بحرنهای بسارسخت رابوجود میاورد وطبق حدیت سخت دلی وبیرحمی صفات ادمیان میشود- درقران سوره ها با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشود ومدیریت الهی را تبین میکند که الله تمام صفات بوسیله نر الرحمن الرحیم بروز وظهور دارند- وبخاطر تحریف مجبور شدن که مذهبرا شخصی کنند واینشخصی گر درتمام ابعادنیست وهنر وعلم مدریت الهیرا ناقص وتاحدی بیفایده کردن یکیاز خصوصیات مدیریت ورهبری در بلای های ناگهانی است که رهبر با هنر وعلم خود مردم امیدوار میکند وراه برون رفت ازان را مشخص میسازد این هنر بزرگ رهبری است- درزمان امام صادق علیه السلامدراوائل مدوام شاگرداضافه میشد جا برای انهنبود درخیابانها چادر میزدند وشبها نزدیکمانزل وازان منازل استفاده میکردند وروزه چادر در اطرفجنگل خرما غیرن نزدیک خیابان بودکه رفت وامد گاری ها میسر شود-بنی عباس رسیدند شروع کردن ماهانه بین سییصد تا هفتص درم به طلاب بخشند - امام صادق علیه السلام به بنی عباس هشدار دادنکنید-چون دراوائل بنی عباس خودرشیعه وطرفدار امام علیه السلام میدانستند وفرمودند اینها درزمان بنی امیه درسختی بودندوبه قناعت خوی گرفتند این رابه نزنید امام انها درخفا میخواستند امام را بشدت کم طلبه ومنزوی کنند- وکردند ان طلبه ها به امام صادق علیه گفتند شمانترسیدماهم پول رامیگریم وارام وارام- انها شیعه راستین شما میکنیم- امام علیه السلام فرمودند شما نمی توانید چون انها اراده نابودی شیعه رادارند وخداوندمنان توفیق شیعه شدن راستین رابهانه نمیدهد وبنی عباس بالباس خوب بخشیدن وغذای خوب دادن وکنیز دادن ازانهاخواستنداربنی عباس حمایت کنید وهرطور صلاح میدانید تبلیغات کنید وکم کم از حوزه دورشدن ش یک فرد طرفدار امام علیه السلام بهامام علیه السلامفرمود کاری بکنید که اینها دوباره به اسلام شما برگردند امام علیه السلام فرمودند اگربرگردند منافق میشوند وخطر انها زیاد تر میشود ولی زمانی که شیعه بنی عباس میشنود خطرانها کمتر میشود وشیعیان کمتر فریب میخورند وتاحدی اختیار کارازدست انها خارج میشود وبنی عباس تاحدی انهاراککنترول میکند وگرنه خطر انها بشدت زیادمیشود ئهنر این است که ازاین علمچگونه استفاده شود- امریکا دراوائل قرن بیستم متوجه مدیریتشد انگلستان درسال 2002 سازمان بینالمللی علم مدریت رابوجود اورد ومدیریت درهررشته ای تخصصی شد- مشکل بزرگ مدیریت یکی فرهنگ است که بامدریت رابطه تنگاتنگ ونزدیک دارد خطر دریانجاذ است که مدریت برای پیشرفت نژادی غلط وناسیونالیست غلط-که نمونه های زیدای دارد مانند هیتلر -ناپئلون چرچیل سرانهای قبائل کهمتاسفانه درمذهب وبخصوص اسلام بخوبی دیده میشوند وحی را تغیر میدهند- البته فرهنگ را باید بخوبی لحاظ کرد ودرضمن براساس وحی وعقل انرا تصحیح کرد وتاحدی کاری بس مشکل است -مهارت رهبری در تاثیر مثبتمیدانند که چیهمیزان توانسته است افرادخوب را توانمند واگاه بکند-رابطه بین رهبر وپیروان باید دوطرفه باشد وقدرت هنر خودرا دراینمورد نشان دهد-رهبری قلق وشیوه هنرخاص خودرا باید داشته باشد- ونقش پیروان مداوم تاحدمعقول اضافه ند واین امر نیازمند مبلحثات دوطرفه است که درچهاررچوب علم وهنر ومقبولیت ومشروعیت دین ناب الهی باشد- واین امور انگیزه وتوامندی پیروان را زیاد کند- وباید مطالب واقعیت وحقیقت داشته باشد وبخوبی قابل اجراباشد واثاران بخوبی اشکارشود- مهمترین مسئله دیگر رهبری اهداف است- کهمیبایست اهداف واقعی وحقیقی وسازناده ومثبت باشد- وبتواند با هنر مدیریت تغیرات لازم را درپیروان بوجود اورد- که اسلام بشرطی کت دوام همیشگی داشته باشد- وتغیرات پیروان از روی اگاهی نه ازجهت تحمیل یافریب باشد- رهبری دقیق انچنان است که اگر مدتی درسازمان نبود کاربخوبی اجراشود ومیبایست رهبری غلط را توصیف کرد وانرا به پیروان شناساند که فریب نخورندأژز
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- درمکتب حنفیه مطالعه میکردم-اول بیوگرافی جناب اقای ابوحنیفه ایشان درافغانستان با پدراش از مهندسین معروف ساختمانی ومجسمه سازی است- ویک مجسمه بزرگ بودا را ساخته ویک مهمان خانه بسیارباشکوه وعظیم دریک باغ بسیارزیبا برایزواربودایی فراماوردند وبه زوار همه نوع کمک میکردند- اوازه انجا درشرق پیچده بوده است وبرای تماشا میامدند .با ایشان بحث میکردند تعدادی قابل توجه بودای میشدند و\ساز امدن اسلام وتسخیرانجا انها بهسمت عراق متمایل شدند وسراز کوفه دراوردند پس از رحلت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وضع بهم خورد ومسلمان بدون چوپان شدند پس از مدتی عده ای –اقای ابوبکر وعمر راقبول کردند این دونفر بیشتربعلت سیاسی بوده است وکمتر اعتقادی وکمتر حدیثی وکمتر فقهی- درباره عثمان وعلی علیه السلام که داماد حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بودندکه به عربی بهداماد ختن میگویند که دوجمع دراد دراصل اختان اسن است ولی ختنین هم گفته میشود ان دورا منفی دانستند برای اسلام لذا مکتب ارجا درست ما برای اندو احکام راتعطیل میکنیم واحکام به رسول اکرم صلواته الله علیه واله السلم ارجا میدهیم- درمرحله چهار گروه بوجو د امد-امامت- خوارج – قدریه-مرجه قویترین انها است که معاویه انرا ساخته است درکتاب اش عالمی شیعه تحقیق کرده است چهارتا حدیت بسیار قوی امامت علی علیه السلام دران است اینحیله معاویه است ولی بسیاری ازشهوات راحلال کرده است لذا طرفداران زیادی هم پیدا کرده است-مشکل این جا است که همه مسلمانان خودرا عاقل میدانستند حدیثی ازرسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بیان شده است اگردرجمع عقلا-اختلافشد اکثریت ملاک است ولوبعدا مشخص شود که حق با اقلیت استومسلم است که زمانی کهمتوجه شدن عقلا حق با اقلیت است ان حق اکثریت پیدامیکند درکل مسلمان یکسری سنت های رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وجود داشت وسپس اصحاب حدیث بوجود امدکه درمراحل اول فقط معنای حدیثرا روشن میکرد ویابرای فردی برای جواب حدیثی پیدا میکرد مانند ابوهریره- لذا همگان بهسمت مرچپه کشیده شدند—کم کم درکوفه سهگروه بدنبال پیدا کردن جواب سپوالات برامدند که سهموضوع بود اول امامت دوم ایمان فرد فاسق-سوم کسی که گناه کبیرهکرده است وبدون توبه مرده است ابوحنیفه وارد بحث میشودوهمه رابزانو درمیاورد ونتایچ انهارابرباد میداد وکسی حریف اونبود ایشان واردمرجه شد ان زمان شیوخ اصحاب حدیث برای مذهب مرجه حدیث جمع اوری میکردند ولی نقد وانتقاد ابوحنیفه را قبول داشتند ابوحنیفه ازمرجه خارج شد وان اصحاب خارج شدند وبنوشتن فقه اکبر برامدند در نیمه اول قرن دوم اولا اینکتاب همگی دران دخالت داشتند منتقدین گفتند بسیاریازاحکام ان زمان درکش نبوده است بله ازامام صادق علیه السلام گرفتند وبتدریج این کتاب احکام خودرا افزایش داد-ایاواقعا خداوندمنان دین خودرا بدینترتیب رها میکند؟؟ لذا ماباید ازتاریخ عبرت بگیریم اول اعتقدات ودوم سیاست- سوم مسائاجتماعی وچهارم اخلاق وپنجم فقه بصورت کتب درسطح فهم عموم چاپ شود بیسوادی باعث ان مسائل شد امروزه غیرا اقتصاد سیاست –دانشگاه واموزش وپرورش اقایان میکوبند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- جناب اقای لوکاچ- هدف خودرا درهستی شناسی – کار – قرار داده است وسپس درک هستی شناسی اجتماع-پرداخته است وسعیدارد جامعه به سمت پیچیدگی ژرف شدن وپر جنبش شدن سوق دهد که مداوممتغیر باشد البته –کار- یک عامل اساسی است- ولی قبلاز کار هدف باید هستی شناسی- سعادت وخوشبختی است- وسپس کار - نباید متخصص کار اجتماعی وشناهت هستی شناسی ومعرفت ان را منحصر به اقای مارکس کرد دیگران دراین زمینه کارهای مفصل کردن ولو به معرفت خود عمل نکردند- بدون تعصب بهترین تبین کننده وتشخیص دهند- وداشتن ملاک حقیقی و واقعی اسلام ناب است قران میفرماید اگر سلام ناب را درک نکنید وعمل نکنید درمواردی خودرامتخصص برجسته ان اهدف میدانید که باهم دراختلاف هستید- البته کار تنها دربعد مادی نیست ودربعد معنوی است- وکار تنها دربعد میکانیکی نیستکه سیستم موجودات غیر ذی الشعور است بقول خارجی- این اروگانیک- دربعد سیستم موجودا ذی الشعورهم است که به ان سیستم- اورگانیک میگویند و سروکار با فلیفه وعلم کلام وخواستهای روحی وروانی ومعنوی هم میشود-که اقای لوکاچ سعی کرده است غیراورگانیک بیشتر لحاظ کند ایشان اول معتقد اس باید فلسفه هستی هر امری را درک کرد به اصطلاح درک فراتاریخی وسپس وارد دروان تاریخی شدوکم کم از فلسفه کناره گرفت وانراکنار گذاشت و وارد دوران تاریخیشد یک رابطععمیق وتعاملی بین فلسفه وعلمکلام است فلسفه بکناری نمیرود درک دقیقی نیست که تصور کند فلسفه ایستایدارد ثابت است نوزایی وایجاد جنبش وتعیرر سیستمی به سیستم روزراندارد درنتجه یکتصور غلط مانند فرعونیان نمرودیان وغیره درجهت منفی پیچده وکار کردند وسرانجام محو شدن
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-درباره ذات وصفات الهی- ذات الهی فرومول ندارد- فرمول مال ترکیب است ذات الهی واحد است تنها میتواند تعریف داشته باشد مثلا بامسامحه رنگ زرد- وامابقل استادشهیرحضرت دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی باکلمات که دامنه محدود دارد بینهایت نمیتواند معنا کند- اولا ما بیستر لغاتما از حس گرفته شده است مثلا اتحاد ویانرامجرد ازحس میکنیم ازروی عقل یک معنای بدون حس را میخواهم بسازیم- اینمعنا درچه درچه عقلانی میتواند باشد وکاربرد داشته باشد مسلما برای بینهایت معنا دقیقی نمیدهد منظور چگونگی است-ولی چارهنیست ولی همیشه باید دقت کرد یک روح بشری است- چندی سال پیش یکخانم دکتری بیان میکردند ساختمان تعریف مغز بکلی تغیر کرده است-مغز مانند موتور ماشین برقی لحاظ کنید یک سری سیم پیچ است استار که بزنید برق وارد ان میشود پیستون را به حرکت بالا به پایین به جای بنزین ومابقیه یکسان است سلولها درداخل این سیم پیچها کار پیستون به نحوی میکنند هنوز بطور جزی این کلاف سیم پیچ ها شناخته نشده استولیبصورت کلی روی مغز سنسور حساس قرار میدهند حرکت داخل این سیم پیچها بصورتکلی میتوانند درروی مانیتور کامپیوتر مشاهده کنند- بهفرد یک کتاب بسیارخنده دار دادند گفت بخوان وهرجاخنده داشت بخند درحود چهارساعت نوار گرفتند وبهد یک داستان بیسارغم انگیز واقعی دادنند وگفتند بخوان هرجا خواستی گریه کند وبعد یکمسئله دادند وگفتنددرباره ان فکر کند وگفتند خودرابخواب زن وبعد خوابیده بیدارشده وگفتند نه فکرکن ونه عمل کن درتمام حلات نوار یکسان بوده است ودرتمام نوار کل سیستم باهم کار میکرده است ولی بعضی مواقع جرقه ای به بیرون میزده است که کم زیاد میشده است که احتمالا یا دراستخوان مغز جذب میشد ویا از استخوان مغز خارج میشد-یک حدیث داریم که روح توسط جسم تغذیهمیشود واگر وح توسط حس تغذیه نشود خاموش میشود وفقط خودرا درک میکند بدون انکه تفکری داشته باشد- حال برای انکه روح ازمغز استفاده کند محصولات مغز با ازجنس روح شود- یاداوری کنم نوارخانم ها کمی نسبت بهم نزدیکتراز نوار اقایان است- این مطلب دردروحپیدیده روحی یا حک درروح میشودویا متصل به روح میشود به هیچوجه تفکرمادی نمیتواندانرا توضیح دهد قابل درک انسانی نیست درخداوندمنان صفت یکی است صفات یکی درونی هستندمانند انسان که درباره احساس خود فکر میکند ویک عده برای بیرون هستند اما یک صفت است که خداوندمنان هرکدام رابخواهد ازان استفاده میکند وان صفات بینهایت هستند وپس قابلدرک انسانینیستند و هرصفت خادارای عاملخارجی درک خودرا با جنس ذات یکسان است- یک انسان بهیک برگنگاه میکند بدون اطلاعات علمی ظاهر درک میکند-امام معصوم علیه السلام بهبرگ نکاه کند ازابتدا وعلت ان وتاانتهایزمان ان ازانبرگ رادریافت میکند لذا به خداوندمنان نزدیک میشود ولی اینده ان برگ توسط علم غیب الهی برای امام علیه السلام اشکار میشود لذا روح امام علیه السلام صفات زیادی وباتوان بسیارزیادی دارا است حضرت علامه محمدحسین طبا طبا یی- رحمت الله علیه میفرماید تکامل انسان دراینده بهسمت الگوی الهی است که ازیک ابزار چندین استفادهببرد مثلاازبرق چقدربرده است از دجیتال تا امروز چقدربرده است و درروح علوممختلف و کابرد مختلف درحال پیشرفت اس داریم درزمانی که امامالزمان علیه السلام میایند افراد علوم مختلفی لدنی از امام علیه اسلام یاد میگرنند وعلوم زیادی خود یاد میگرند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریت شخصی است- یکتایی خداوند منان- 2در فلسفه الهی- وجود بدوقسمت تقسیم میشود واحد وکثیر واحد همه اش یک جز است کثیر ذات اش و وجوداش چند جز است ترکیبی است همه مخلوقات چند جزی هستند وجز تقسیم کثیر واقع میشوند اگرخداوندمنان کثیربود مخلوق است وخالق دارد- خداوند وجود بالذات است یعنی ذات اش همیشه بوده است- زیا ذات اش یک جز است وان جز بینهایت است-پس همیشه دوام دارد ودرخلق کردن مشکلی ندارد مگربخواهیم یک خدا راخلق کند ان خدای خلقی بالذات نیست خداگونه است ومخلوق است- بعضی گفتند میتوان یک خدای با علم وقدرت نسبی بالذات باشد استادهر ایت الله محمدحسین طبا طبائی رحمت الله علیهمیرماید ذات الهی بینهایت علم وقدرت دارد جزدیگر اگرباشدمانند خداوندبینهایت است نمیشود از ان جز صفاتی کم -کرد حال اگر چند خدا باشد درست مثلهم رفتار میکنند یعن عوالمی مانند یک دیگر دارند ولی چنین نیست پس یک خدا است- مسیحیت چون انزمان دردنیا بخصوص دراروپا خدایمرد وخدای زن وخدای بچه دریونان خدای مرد وگاهی زنی مقدس میشده وض من ازدواج باخدا -خدا میشد وبچه هم خدا میشده خواستند از انکشورها عقب نباشند درضمن یهود عزیر را خداکرد- ازیهود هم عقب نباشند-خداوند منان بعنوان پدر مطلق اشکالیندارد بهخدیانپدر میگفتند به شوهربودن خدا اشکال دارد- وسپس خدا یکروح خدای هم به حضرت عیسی علیه السلام داده است پس مخلوق است ان روح عیسی علیه السلام نمیشود مثلا به اسم روح میشود ولی حضرت عیسی علیه السلام برای ان روح عبادتی مدحی نکرد برای خداوندمنان ستایش مخصوص او است کهبهان حمد گفته میشود وبرای دیگران ممدوح است کهبعضی حمد پاین لقب دادندپس حضرت عیسی علیه السلام حداقل ان رو را باید ممدوح کند درحالیکه حضرت عیسی علیه السلام مداوم میفرماید پدر چنین گفت ویا ایمان شما مسائل حرکت کرد ویامن از پدرچنین خواستم ومانند ان اسمیاز خدایروح نیست اگر واقعا روخدای دارد باید یک دفعه بگوید اینمعجز ازان شخصی من است وازخداوندمنان چیزی دیگرنطلبد ویک سری عبادات مخصوص اان روح باشد ولی چنین نیست وان روح محلیاز اعراب ندارد وفقط شعاردادندکهوقتیکه حضرت عیسی علیه السلام در درصلیب میخکوبشد وایشان رحلت کرد ان روح الهی زنده بود همینکه از صلیب پایین امد دراطاقی گذاشتند وبعدمتوجه شدن حضرتمسیحعلیه السلامنیست وایشان زنه شد وبهخانه حواریون رفته وعده ای خواست ونصایحی کرده است وسپس بهاسمانعروج کرده است