سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

 


«

 

← مراد از فارقلیط 


در این جا قراین روشنی داریم که  
گواهی می‌دهد مراد از فارقلیط پیامبری است که پس از مسیح می‌آید نهروح القدس:
- نخست اینکه باید توجه کرد که از برخی از تواریخ مسیحی استفاده می‌شود که پیش از
اسلام در میانعلما ومفسرین انجیل مسلم بود که «فاقلیط» همان پیامبر موعود است؛ حتی گروهی از این مطلب سوء استفاده کرده و خود را «فارقلیط» موعود معرفی نموده‌اند.
مثلا: «منتسر» که مرد ریاضت کشی بود و در
قرن دوم میلادی می‌زیست، در سال 187 در آسیای صغیر مدعیرسالت گردیده و گفت: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است و گروهی از وی پیروی کردند.

[7]


- از آثار و تواریخ مسلم اسلامی کاملا استفاده می‌شود که سران سیاسی و روحانی جهان
مسیحیت در روزهایبعثت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همگی در انتظار پیامبر موعود انجیل بودند، از این جهت هنگامی کهسفیر پیامبر نامه او را به زمامدارحبشه داد، پس از خواندن نامه رو به سفیر کرد و گفت: من گواهی می‌دهم که او همان پیامبری است کهاهل کتاب در انتظارش هستند و همان طور کهحضرت موسی از نبوت حضرت مسیح خبر داده، او نیز بهنبوت پیامبر آخر الزمان بشارت داده و علائم و نشانه‌های او را معین کرده است.

[8]

[9]


وقتی نامه پیامبر به دست قیصر رسید و نامه را مطالعه کرد و درباره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تحقیقاتی به عمل آورد، در پاسخ نامه آن حضرت چنین نوشت: نامه شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم، من می‌دانستم که پیامبری خواهد آمد، ولی
گمان می‌کردم که این پیامبر ازشام بر خواهد خاست...

[10]


از این نصوص تاریخی استفاده می‌شود که آنان در انتظار پیامبری بودند و چنین انتظاری بطور مسلم ریشه انجیلی داشته است.

← منظور مسیح از فارقلیط


- امتیازاتی که حضرت مسیح برای «فارقلیط» قائل شده و شرایط و نتایجی که برای آمدن او شمرده است، این مطلب را قطعی می‌سازد که منظور از «فارقلیط» جز پیامبر موعود نخواهد بود و این علایم مانع از آن است که آن را به «روح القدس» تفسیر نماییم؛ توضیح این که:
الف - حضرت مسیح سخن خود را چنین آغاز کرد: «اگر شما مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید و من از پدرم خواهم خواست تا «فارقلیط» دیگری به شما بدهد
اولا: از این که حضرت مسیح
مهر ومحبت خود را به آنها یادآوری می‌کند، حاکی است که او احتمال می‌دهد گروهی از امت او زیر بار کسی که وی به آمدنش بشارت می‌دهد، نخواهند رفت و لذا از طریق تحریک عواطف می‌خواهد آنان را به پذیرفتن او وادار سازد و اگر منظور از فارقلیط همان «روح القدس» باشد، آن طور که مفسران انجیل تصور کرده‌اند، در این صورت به چنین زمینه سازی احتیاج نبود.
زیرا روح القدس پس از نزول آن چنان در قلوب و ارواح تاثیر می‌کند که برای کسی جای
تردید وشک و انکار باقی نمی‌ماند، ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد، به چنین زمینه سازی نیاز شدید هست؛ زیرا نبی موعود جز از طریق بیان وتبلیغ در قلوب و ارواح تاثیری و تصرفی نمی‌کند و روی این ملاحظه گروهی منصف به وی می‌گروند و گروهی از وی رو بر می‌گردانند.
حضرت مسیح به این مقدار تذکر اکتفا نکرده، در آیه 29 از باب 14 در این قسمت پافشاری کرده و فرمود: «الان قبل از وقوع به شما گفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید» در صورتی که
ایمان به روح القدس، نیازی به توصیه ندارد تا چه رسد به این اندازه پافشاری!
ثانیا: وی فرموده «فارقلیط» دیگری به شما خواهد داد اگر بگوییم مقصود از آن پیامبر دیگری است سخنی کاملا صحیح خواهد بود ولی اگر مقصود از آن روح القدس باشد، به کار بردن لفظ «دیگر» خالی از تکلف نخواهد بوند زیرا روح القدس یکی است و دیگر معنا ندارد.
ب - «هر چیز من به شما گفته‌ام به یاد شما خواهد آورد»

[11]

«روح راستی که از طرف پدر می‌آید، درباره من شهادت خواهد داد».

[12]


می‌گویند روح القدس پنجاه
روز پس از مصلوب گشتن عیسی برحواریان

[ویرایش]


سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «بشارت مسیح به آمدن پیامبر اسلام(ص)» تاریخ بازیابی 95/02/25.    

رده‌های این صفحه : انجیل | بشارت به آمدن پیامبر اسلام | کلام | مقالات اندیشه قم | نبوت خاصه





ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شضخصی است- جنابان نو کشیش شده ایرانی لطفا به این مقاله- توجه کنند-

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شضخصی است- جنابان نو کشیش شده ایرانی لطفا به این مقاله- توجه کنند- -   

 

بشارت مسیح به آمدن پیامبر اسلام 

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در  قرآن مجید   می‌خوانیم که  حضرت مسیح (علیه‌السّلام  ) به آمدن پیامبر پس از خود به نام «احمد» که  پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم  ) است گزارش داده است؛ آیا این جمله در اناجیل کنونی وجود دارد  .

فهرست مندرجات 

1 - آیه‌ بشارت بر آمدن پیامبر
       1.1 - بشارت در انجیل
       1.2 - مراد از فارقلیط
       1.3 - منظور مسیح از فارقلیط
2 - مطلب قابل توجه
3 - عناوین مرتبط
4 - پانویس
5 - منبع

 

آیه‌ بشارت بر آمدن پیامبر  

[ویرایش  ]



آیه‌ای که در  قرآن   در این باره وارد شده است به قرار زیر می‌باشد :
«...و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جاهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین؛

[1]

و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است! هنگامی که او (احمد) با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است...»

← بشارت در انجیل


بشارتی که اینآیه ازحضرت مسیح نقل می‌کند، درانجیل یوحنا در باب‌های 14 و 15 و 16 وارد شده است و حضرت مسیح به نقل انجیل «یوحنا» از آمدن شخصی پس از خود به نام «فارقلیط» خبر داده است و قراین زیادی گواهی می‌دهد که مقصود از آن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌باشد و ما برای روشن شدن مطلب ناچاریم متونآیات را با تعیین باب و شماره از انجیل یاد شده نقل نماییم، اینک متون عبارات انجیل:
«اگر شما مرادوست دارید،احکام مرا نگاه دارید و من ازپدر خواهم خواست تا «فار قلیط» دیگری به شما بدهد، تا ابد با شما خواهد ماند. او روح حق و راستی است کهجهان نمی‌تواند او را قبول کند: زیرا که او را نمی‌بیند و نمی‌شناسد، اما شما را می‌شناسد، زیرا که نزد شما می‌ماند و در شما خواهد بود».

[2]


«من این سخن‌ها را به شما گفته‌ام وقتی که با شما بودم، لکن آن «فارقلیط» که پدر او را به اسم من خواهد فرستاد، شما را هر چیز خواهد آموخت و هر چیز من به شما گفته‌ام به یاد شما خواهد آورد».

[3]


«حالا قبل از وقوع به شما خبر دادم تا وقتی که واقع گرددایمان آورید.»

[4]



  •  

 


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است—نقدی بر فلسفه فرنسه- اریک متیوز- بخش بعدی-فلسفه مستق خاص که برخلاف فلسفه عام کلی است به معنای مکتب-خاص نه عناوین خاص زیر فلسفه-عناوین مختلف دارد- بهنظر صحیح نمیاید- زیرا برهان ها درعرض هم هستند- نه درطول هم- مثلا شخص بگوید – 2+2 میشودچهار ودیگربگوید میشود پنچ این دو درعرض یک دیگر هستند-نه درطول درطول چهارتا یک میشود-=چهار- پس وجه اشتراک ندارند-چگونههمدیگرا درک میکنند؟؟ وقضاوت میکند به اصطلاح ریاضی دانها-مخرج مشترک ندارند- پس دیدگاه- وملاک ها وارزیابی ها وچه اشتراکندارد وقابل نقد نیست پس چگونه است که میفرماید- انجام این کار مستلزم جدی گرفتن برهان انها است فرض کنیم درعلم پزشگی کتابی نوئشته شود که با اصول کلی پزشکی درعرض باشد-بازبعنوان مثال تکامل و طبقات ازنظر سرمایه داری ومارکسیسم- واسلام به برداشت ودیگاه وچشم انداز یکسانی نمیرسد ولی سئوال بسیارمهم است زمانی میشودنقلکرد یک وجه اشتراک دراصول عقلانی وجود داشته باشد- فرض کنید از شیطان خارج از شیطنت سئوال شود نقد وتحلیل تواز منش ورفتار الهی چه بوده است- ان میشود مکتب خاص شیطان که ازنظرما غلط است- که عقلانی نیست ومکتب فلسفی هم نیست—فلسفه محمد رضا شاه-حول محور سکولاریسیم ومنافع شخصی بوده است ورفتار سیاسیذاش گاهی ماندمحمد علی شاه(گرگ) وگاهثی ماننداحمد شاه(روباه) بوده است زمانی قونیان وفورمول بندی ها قابل ارزش ونقد است دیدگاه فیلسوف با عقل محض قابل درک باشد- البته اجزا قوانین مهم است- واین اجزا درحالیکه واقعیت دارند-خارج ازتجربه وذوق وسلیقه وضرر ومنافع- مورد بحث عقلانیقرابگیرنند که بامعیارعقل محض اندیشه شوند وارزیابی شوند-عقل الهی حداش بی حدی است وعقل انسان حدی دارد ولی عقل انسان درطول عقل اهی اسن نهدرعرض عقل الهی است لذا مخرج مشترک دارد بقول علما هرچقدر عقل انسانی تقویت شود به عقل الهی نزدیک میشود مانندشعیه یکبریت نسبت وبه شعله خورشید هرچقدرتعاد کبریتها بیشترشود بهنورخورشید نزدیکتر میشود--ادامهدارد


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم- اعراض از توحید( دوری از توحید – بخش دوم-عذاب اخروی اعراض کنندگان از توحید—اعراض از توحید-موجب عذاب در قیامت میشود-سوره مائده-ایه -71 و73- انها گفتند-خداوند منان -همان مسیح علیه السلام فرزند مریم-ص- است- بیقین –کافر شدند—با اینکه- خود مسیح علیه السلام –فرمودند- ای بنی اسرائیل-!- ای بنی اسرائیل- خداوند منان یگانه را که پروردگار من وشما است – پرستش کنید- زیرا هرکس شریکی برای خدا قرارداد—خداوندمنان بهشت را بر او حرام کرده است-و- جایگاه اش  دو زخ است وستمکران—یار ویاوری ندارد—73- مانده- انها گفتند خداوند اصلی یکی از سه خدا است—یعنی دو خدای فرعی هم است—نیز بیقین کافر شدند—معبودی جز معبود یگانه نیست—اگر از انچه میگویند—دست برندارند- عذاب درد ناک ای به انها- اگر روی این عقیده ایستادگی کنند- خواهد رسید-اعراف- ایه 59—ما نوح را به سوی قومش فرستادیم- او به انان گفت- ای قوم من- تنها خداوند یگانه را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست- واگر غیره اورا عبادت کنید- من برشما از عذاب روز بزرگی میترسم- سره حجر- ایه 96- همانا- که معبود دیگری – با خدا قرار دادند—اما بزودی میفهمند-ال اسرا- ایه 39- این احکام- از حکمتهائی است-که پروردگا رت—به تو وحی فرستاده است –وهرگزمعبودی- با خداوند منان قرارمده- که درجهنم افکنده می شوی- درحالی که سرزنش شده رانده درگاه خداوند منان خواهید بود- انبیا ایه 108-109-مقام انبیا صلواته الله علیهم اجمعین—ما ارسلناک الا رحمت للعلمین-ماتورا جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم- دلسوزترین مربی ها انبیا اعظام صلواته الله علیهم الاجمعین هستند که انسان به نعمت بهشت وبهشت نعمت ها هدایت میکنند- واز عذاب جهنم وجهنم عذاب ها دور میسازنند—بگو- تنها چیزی که به من- وحی میشود این است- که معبودی شما خدای یگانه است—ایا- بااین حال تسلیم حقمیشوید وبت هارا کنار میگذارید- اگر- باز روی گردان شوند—بگو –من به همه شما یکسان اعلام خطر میکنم---ونمی دانم- ونمی دانم- ایا وعده عذاب خاوند منان که به شما داده میشود- نزدیک است ویا دور است- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است –اعراض از توحید- اعراض به معنای دور شدن-فاصله گرفتن- اگر مثلاسرسفره باز کنید –گشودن- انهم اعراض است بهنظر میرسد از عرض گرفته شده است عرض یعنی پهنا—که مخصوص کافرین ومشرکین ومنافقین است- شامل- اعراض اشراف وملا کافر واعراض مشرکین—وعذاب اخروی اعراض کنندگان- ازتوحید—و وهلاکت وعذاب دنیائی اعراض کنندگان از توحید- و –نکوهش اعراض کنندکان از توحید- مشکل همیشگی جوامع بشری رادربر میگیرد- حال   فصل اول- سوره الاعراف ایات- 59 و60 – مقدمتا با الهام از رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلام- که خداوند منان و وحی وایشان را تشبیه به باران -کرده است  در االسرزمین خوش طینت—اثارخوب وشیرین ظاهر میکند- در زمین بد طینت-جزکارهای زشت وپلید از ان بیرون نمی اید جز اندکی مانند خار- ود ر سرزمین سنگی هیچ اثری ندارد -- مقدمه دوم اشراف افراد درصدر حکومت هستند ویاز طرف حکومت والی هستند- ولی ملا – یک طبقه ای است که وابسته به اشراف هستند وبه دلائل مختلف درجامعه تاثیر گذار هستند حال ازجهت ثروت – یامقام و علم ویاشاعری وونظامی بودن وروحانی درباری بودن—ایه- ما حضرت نوح علیه السلام - را به سوی قوم اش فرستادیم - او به انان-گفت—ای قوم من – تنها خداوندمنان یگاته را پرستش کنید که معبودی جز او برای شمانیست واگرغیر او را عبادت کنید؟؟ -من برشما از عذاب روز بزرگی میترسم—ولی اشراف قوم اش به او گفتند—ما-تورا- درگمراهی اشکار میبینم - -گفت ای قوم من هیچگونه گمراهی در من نیست ولی من فرستاده  -ای از جانب پروردگار جهانیانم - البته درایات بعد انها نشانه ای یقینی خواستند وایشان هم نشانه یقینی - نشان دادند-ولی پذیرفته نشد ومثلا گفتند سحر است ولی برای بتهای خود وربوبیت خود- نشانه یقینی نشان نداند –درجلئی میگویند هدایت کاربشر نیست ولی هدایت اشراف را لحاظ نمیکنند – سوره اعراف- ایه65-66 - 70- 73- به سوی قوم عاد برادرشان- هود را فرستادیم- کلمه برادر دومعنا دارد یکی به معنای نژادی است-که درقران همینمعنا لحاظ شده است ویکی برادر غیر نژادی ولی روحانی است—گفت –ای قوم من- تنها –خداوندمنان را ستایش کنیدکه جز او معبودی- برای شما نیست- ایا پرهیز کاری پیشه نمی کنید—اشراف کافر قوم او گفتند—ما تورا درسفاهت ونادانی وسبک مغزی میبینیم- وما تورا از دوغگویان میدانیم-درایات بعد افترا وبهتان بودن دلیل گناه کبیره است—گفت ای قوم من هیچگونهسفاهتی درمن نیست سفاهت هم باید اثبات علمی شود—گفت- ای قوم من- هیچونه سفاهتی درمن نیست- ولی فرستاده ای از طرف پروردگار جهانیانم است-درایات بعد اشکارمیسازد لطف الهی منظورعلم الهی =وحی= بصورت مخفی به من رسیده است-ایا به سراغ ما امده ای –که- تنهاخدای یگانه را بپرستیم- وانچه را پدران ما پرستیدند—رها کنیم؟اینجا است که یک قاعده کلی است که فرهنگ گذشته باید مداوم تصحیح شود—پس اگر راست میگوئی—انچه از بلا وعذاب الهی- به ما وعده ای میدهی بیاور-به سوی قوم ثمود—برادرشان صاح فرستادیم—گفت ای قوم- من- تنها خدارا می پرستم- مقام اش قبلا اشکار شده بود—که جز او معبودی برای شما نیست- دلیل روشنی از طرف پرودگار تان- برای شما مده ا- این ناقه الهی یعنی شتر ماده- این اعجاز راهم خود قوم-خواستند- برای شما معجزه ای است اورا بحال خود واگذارید- که در زمین خدا از علفهای بیابان بخورد وانرا ازار نرسانید- که عذاب دردنکای شمارا خواهد گرفت اشراف گفتند صالح دروغ میگوید باید با کشتن شتر روی ایشان وافراداش راکم کنیم وهمان روش قبلرا پیاده کنیم-خوب ای تشتر سالها-هممعچزهبود وهممنافع دنیائی داشت مندرجائی خواندم امراض راخوب میکرد-حضرت علی علیه السلام فرمودند کهمن شتر وناقع رسول اکرم هستم- ادامهدارد


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است –اعراض از توحید- اعراض به معنای دور شدن-فاصله گرفتن- اگر مثلاسرسفره باز کنید –گشودن- انهم اعراض است بهنظر میرسد از عرض گرفته شده است عرض یعنی پهنا—که مخصوص کافرین ومشرکین ومنافقین است- شامل- اعراض اشراف وملا کافر واعراض مشرکین—وعذاب اخروی اعراض کنندگان- ازتوحید—و وهلاکت وعذاب دنیائی اعراض کنندگان از توحید- و –نکوهش اعراض کنندکان از توحید- مشکل همیشگی جوامع بشری رادربر میگیرد- حال   فصل اول- سوره الاعراف ایات- 59 و60 – مقدمتا با الهام از رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلام- که خداوند منان و وحی وایشان را تشبیه به باران -کرده است  در سرزمین خوش طینت—اثارخوب وشیرین ظاهر میکند- در زمین بد طینت-جزکارهای زشت وپلید از ان بیرون نمی اید جز اندکی مانند خار- ود ر سرزمین سنگی هیچ اثری ندارد -- مقدمه دوم اشراف افراد درصدر حکومت هستند ویاز طرف حکومت والی هستند- ولی ملا – یک طبقه ای است که وابسته به اشراف هستند وبه دلائل مختلف درجامعه تاثیر گذار هستند حال ازجهت ثروت – یامقام و علم ویاشاعری وونظامی بودن وروحانی درباری بودن—ایه- ما حضرت نوح علیه السلام - را به سوی قوم اش فرستادیم - او به انان-گفت—ای قوم من – تنها خداوندمنان یگاته را پرستش کنید که معبودی جز او برای شمانیست واگرغیر او را عبادت کنید؟؟ -من برشما از عذاب روز بزرگی میترسم—ولی اشراف قوم اش به او گفتند—ما-تورا- درگمراهی اشکار میبینم - -گفت ای قوم من هیچگونه گمراهی در من نیست ولی من فرستاده  -ای از جانب پروردگار جهانیانم - البته درایات بعد انها نشانه ای یقینی خواستند وایشان هم نشانه یقینی - نشان دادند-ولی پذیرفته نشد ومثلا گفتند سحر است ولی برای بتهای خود وربوبیت خود- نشانه یقینی نشان نداند –درجلئی میگویند هدایت کاربشر نیست ولی هدایت اشراف را لحاظ نمیکنند – سوره اعراف- ایه65-66 - 70- 73- به سوی قوم عاد برادرشان- هود را فرستادیم- کلمه برادر دومعنا دارد یکی به معنای نژادی است-که درقران همینمعنا لحاظ شده است ویکی برادر غیر نژادی ولی روحانی است—گفت –ای قوم من- تنها –خداوندمنان را ستایش کنیدکه جز او معبودی- برای شما نیست- ایا پرهیز کاری پیشه نمی کنید—اشراف کافر قوم او گفتند—ما تورا درسفاهت ونادانی وسبک مغزی میبینیم- وما تورا از دوغگویان میدانیم-درایات بعد افترا وبهتان بودن دلیل گناه کبیره است—گفت ای قوم من هیچگونهسفاهتی درمن نیست سفاهت هم باید اثبات علمی شود—گفت- ای قوم من- هیچونه سفاهتی درمن نیست- ولی فرستاده ای از طرف پروردگار جهانیانم است-درایات بعد اشکارمیسازد لطف الهی منظورعلم الهی =وحی= بصورت مخفی به من رسیده است-ایا به سراغ ما امده ای –که- تنهاخدای یگانه را بپرستیم- وانچه را پدران ما پرستیدند—رها کنیم؟اینجا است که یک قاعده کلی است که فرهنگ گذشته باید مداوم تصحیح شود—پس اگر راست میگوئی—انچه از بلا وعذاب الهی- به ما وعده ای میدهی بیاور-به سوی قوم ثمود—برادرشان صاح فرستادیم—گفت ای قوم- من- تنها خدارا می پرستم- مقام اش قبلا اشکار شده بود—که جز او معبودی برای شما نیست- دلیل روشنی از طرف پرودگار تان- برای شما مده ا- این ناقه الهی یعنی شتر ماده- این اعجاز راهم خود قوم-خواستند- برای شما معجزه ای است اورا بحال خود واگذارید- که در زمین خدا از علفهای بیابان بخورد وانرا ازار نرسانید- که عذاب دردنکای شمارا خواهد گرفت اشراف گفتند صالح دروغ میگوید باید با کشتن شتر روی ایشان وافراداش راکم کنیم وهمان روش قبلرا پیاده کنیم-خوب ای تشتر سالها-هممعچزهبود وهممنافع دنیائی داشت مندرجائی خواندم امراض راخوب میکرد-حضرت علی علیه السلام فرمودند کهمن شتر وناقع رسول اکرم هستم- ادامهدارد


ارسال شده در توسط علی

 

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- رحلت جانسوز ایت الله العضمی حضرت جناب اقای یوسف صانعی رحمت الله علیه بعلت شکستکی استخوان ران که هنوز مادرحل ان مشکل داریم-به همه عاشقان فقه اسلامی تعزیت وتلیت عرض میکنم ایشان در تعادل دادن دیه خانم ها بامردان- وگرفتن غرامت از کسی مثلا برای کخانم جراح-که بدست ایشان ضربه زده تا بهبودی باید حقوق ایشان پرداخت شود واوازه ایشان درغرب بسیر گستردهبود کهدراخبار متخصین از سوئد برای درک ایشان به قم میامدند- ایشان درشناخت ظرفتهای معمارانقلاب رحمته الله علیه مثلا دقیود لزوم والزام-درتسلیم به اسلام معمار انقلاب ان عظمت رحمت الله علیه انا بودند- وتمام مراجع اعظام رحمت الله علیهم اجمعین روشنفکر هستند وپیشرو هستندولی دربعضی احکام حضرت ایت الله العظمی جناب عظمت ایتالله ناصرالمکارم به نظر روشنفکران پیشتاز بودند کهازنظر طلاب عزیز رحمت الله علیهم الجمعین دراوج نهایی خوداش است وبیشاز ان افراطی است ولذا فتوا های ایشان برنمیتابیدند-من که از مقالات ایشان لذت زیادیمیبردم امد است برروی نظریات ایشان کارتحقیقی شود ونتجه نهائی ابراز شود امیداست این سرباز تمام وقت انقلاب امروزه درارامش کامل درجوار استادخود واساتیدخود وائمه اطهارعلیهم السلام الله اجمعین از زحمتخود بخوبی قدردانیشده ودراو شعف وشادی بگذارنند انشالله وب بیت نعزز معظم ایشن ودوستداران ایشان تسلیت مجدد عرض میکنم


ارسال شده در توسط علی
<      1   2   3   4   5   >>   >

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3