بسم  الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی  است-ارتش دلاور عراق  داریعا محاصره کرده است- بیش از بیست گروه شورشی قوی نتوانسته است محاصره را بشکند این ضعف نیست؟؟- یکی از فرماندهان جوان احمق  احرار الشام میگوید- وگفتمان وتسیلم نشانه ضعف نیست؟؟ بلکه نشانه قدرت است- زیرا اگ ارتش عراق قدرت داشت همه مار میکشد ومردم را میکشد وسپس وارد داریعا میشد ؟؟ارزشی برای مردم قائل نیستند-مردم سربازان خود وعبد وعبید خود میداند که مسلم است ناراضیتی مردم یک عامل مهم برای تسلیم شدن بوده است- ومنطقه ای که دارای ارزش نظامی است وانها امتیازاتی ر از دست میدهند مهم نیست وحال سرشکسته به به منطقه میرونند هرلحظه وحشت دارند که این ماجرا درانجا هم تکرارشود- این امر نتجه شسشوی فرقه گرئی است که تادم مرگ حتی یک ادشه درست ندارند ازترس انکه هرنوع اندیشه باطل گروه را میپذیرند زیرا اگرنپذیرنند- اسم انان را خط میزند  ولقب های بریده ومشرک شده وخائن وجهنمی شده به انه داده میشود!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-اخیرا پادشه عربستان به پاکستان رفته است- به ظر میرسد که اول تقاضای پشتیبانی سیاسی رسانه ای  از پاکستان داشته باشد ودوم درنبرد با یمن به ایشان کمک کند-  وسوم حتما دلخوری ها بین پکستان وعربستان بر سر اخراج کار گرانپاکستانی وعدم پرداخت حقوق انان به مدت زید پیش امده است – خیلی عجیب است که حتیامروز امریکا وانگلستان وفرانسه پاکستان تحت فشار قرار دادند که اسلحه بخرد ولی ایشان پول کارگران رانداشته باشد- به نظر میرسد فهمیدن که این حکومت تغیر میکند- درست مانند اخر رژیم شاهنشاهی  که میدانستند تغیر میکند مداوم اسلحه میفروختند  عظمت حضرت ایت الله دستعیب رحمته الله علیه فرمودند مردم سیستان وبلوچستان اب خوردن ندارند- شمامداوم اسلحه میخرید مردم فشنگی یا گلوله  بخورند- اخراج کار گران بازمیتواند نشانه یک کودتا باشد- رژِیم منحوس پهلوی  بچه هایکه اعلامیه پخش میکردند دستگیر میکرد وبچه ها هیچ گونه عکسالعملی نشان نمی دانند- کم کم شکنجه وازار زیادشد وزندان تا بیست سالهتعین شد حضرت ایت اللهشعید معزز دستعیب  رحمت الله  علیه خیلی دلسوزانه فرمودند پلیس این جوانانرا قدر بدانید که کمونیست نشدند ولگر د نشدند مومن شدند وبدنال مرجع عظیم  الشان خود هستند کهخیلیقیمت دارد وروی اینها میتوانید حساب کنید اینکار چیست  انجام میدهد ودل مادران ودرن اینها به درد میاورد کم کم بچه یکی کل داشت درزمانی میخواستدا فراد رابگیرند یک تیر هوائی میزد وکلت را زیر پلی ویا جائی مخفی میکرد وفرار میکرد انها بشدت فرار میکردند وتا نیروی کمکی بیاید بچه ها رفته بودند- تا اینکه چندنفر را اعدام کردند شایع شد همه به مسجدجامع عتیق پایگاه حضرت  ایت اله دستغیب رحمت الله علیه- یک جمعیت تاریخی جمع شد- ایشان فرمودند- جوانانی اعلامیه مرجع عالی قدر جهان تشیع پخش میکند اعدام میکنند- که خداوندمنان به من روسیاه نگاه نمیکندولی به این جوانان نگاه میکند- اینان الان سر سفره امام حسین علیه السلام- با هفتاد دوتن هستند که پیشخدمتان مداوم از انها پذیرائی میکنند وگل میگویند میخندند- پدران ومادران انها تصور نکنند که کشته شدند وتمام شد درحقیقت میخواستند بفرمایند شروع شد- خداوندمنان یک عذابی برانها درهمین دنیا بر انها وارد کند که درمقبل عذاب اخرت چیزی نیست-مردم بایدبه دادخانواده انها برسد ومشکلات نهارا حل کند و داغ انها را کم کند- بعد فرمودند اما اعلامیه تا انجا که حافظه یاری میکند- این مردک!! شبانه روز از رادیو وتلویزوین ورسانه  ها مداوم پخش میشود وگوش مارا کرکرده است من که فریز شذم حمعیت دیدنی بود صدایپرواز مگس شنیده میشد شهبانی تصور نمیکند حضرت ش صلواته علیه والسلم چنین چیی بگوید لذا نیرونداشت ومدم بشدت پراکده شدندومن منزل امدم وجریان راگفتم ومدرم باور نکرد گفت چنین چیزی از حضرت ایشان بعید است تا اخر شب سی نفر به ما زنگ زدن- که ما چنین چیزی شنیدیم ایا شماهم شنیدید ومادرم میگفتند فرزندم انجا بوده است وچنین میگوید حال نوبت شاخ عربستان است وحوادث زیادی ابستن است

بسم الله الرحمن الرحیم-نیم نگاهی به مقاله دین زیر سایه اسطوره ها- از منبه اطلاعات دوشنبه بسیت وپنچم مرداد – نظریات شخصی است – با اجازه بزرگا ن کم نظیر من تعبیر میکنم- دین زیر ساطور اسطور ه-ها  وعجیب است اول اینطور خواندم- یک نقد گونه وبرسی از یک نشست بای ارزیابی و برسی کتاب ای  که  خانم کان مران امسترانگ نویسنده ومحقق انگلیسی است  که به نظر حقیر دربنیاد گرائی دین سا دین اصلی وادیان دیگر در بحثهای کلیدی کتاب نوشتند بسیار فرارتر پوست مدرنیسیم در حقیقت نیمی از پل  دردرک مذهب از طریق نص رسیده است گرچه هنوز در راه است بعنوان مثال داستهای قران از جنبه میتوس درک کرده است- درحالیکه داستهای قران هم میتوس  است وهم لوگوس است لوگوس درک عقلانی ومیتوس درک لذتهای خیالی وارزوئی که انسان طبیعی دارد وموتور حرکت اش است- نکته که این ارزوی  زمانی دراوج است که درحدتعادل باشد-ولی بشر طبیعی  این ارزو  رابصورت اسطوره درمیاورد به سمت اوج افراطگرائی میکشاند- غرب امروز مشت نمونه خروارتاریخ است- لذا خانم امسترانگ میفرماید- اول میتوس برنده میشود وسپس لوگوس ان میتوس را که درحد افراط است بکنار میگذارد حالذ تاچهد کنار گذاشته باشد مسئله است ولی از این جهت عقلادر حال ازدیاد هستند بحثی نیست  ودرجه عقل درهرحال درحال رشد است مثلا درتعددزوجات درقران هملوگوس وهم میتوس هردو وجودارند  براینکتاب حضرت استادمعزز جناب دکتر حسینئ غفاری رحمت الله بر کتاب ان خانم نقدی نوشته است تا مسائل گمراه کننده نشود وسگس بعلت برجسته بودن این مقدمه ایاشن مجبور شده است یک کتاب کامل نوشته شود که امیداورم این کتاب درشیراز پیدا شود من قبل از انکه مقاله بخوانم  اول سایت انخانم راملاحاظه کردم که ایشان هفت سال راهبه مسیحی بودند وسپس وارد دانشگاه اکسفورد میشوند وتحقیقات در دین پژوهی شروع میکنند وامروزره مذهب خاصی ندانرد ولی قبلا به اسلام بیشتر گرایش دارند انهم بعلت قوانین طلائی که ایشان به ان  معتقد هستند- وانرا شرح مفصل دادند وسپس تفسیر سنتی از دین درغرب وتفسیر مدرنیسیم مذهب درغرب وتفسیر پست مدرنیسیم درغرب ملاحظه دکردم این نکته قلتوجه دکرد کم زمانی در لندن بودم دنبال چنین کتابی میگشتم  و وجود نداشت ایشان فرمودند واقعه یازده سپتامبر منرابران داشت که دنبال بنیادگرائ بپردازم این وازه بنیاد گرئی دینی از زمان مدرنیسیم شروع میشود وقبل وجودنداشته است وعلت انهم مشخص است زمانیکه علم تجربی پیشرفت واولین مکتب پوزتیسیم است به این نتجه رسیدند علم را باید سیستیمی تنظیم کرد از اوصول مهمه به اصول متوسط وساده واز کلیت به فرعیت وجزیت- وجدول طول وعرض  هرموضوع وبرخورد جداواطول عرض باهم وپیا کرائن اجزا ورابطه طولی علت ومعلول- بعضی خواستند مذهب راهم بامعیار سکولاریسیم انجا میتوانست برخورد دریابند در حالیکه تفسیر سنتی  یان بوده است کتاب را ازول تا اخر میخواندند وتفسیر میکردند وکم تغیراتی هم دادند وتا مدرنیسیم ثابت باقی ماند سیستمی بوجود نیامد- درمذهب هم لوگوس وهم میتوس خودنص باید مشخص کند یعنی بینادگرائی اسلام را نص بوجود میاورد کسی نمیتواند انرا بوجود اورد- ان جائی که  عقل هم جزو نص است میتوانددر تفسیر وبسط درچهارچوب وقالب نص حرکت کند ومدرنیسیم از تعقل به اصالت هرچه بیشتر سود وقدرت رسید وبخش های معنوی وفراعقلئی را تفسیر ذوقی وروحی وروانی وهم اسطوره های کرد-ادامه دارد

بسم الله الرحمن ارحیم-نیم نگاهی  به مقاله- مبانی فلسفی وحقوق ازادی جناب مرحوم دکتر ناصر کاتوزیان پدر حقوق جدید- بخش هفتم روزنامه اطلاعات- دوشنبه بیست وپنچ مرداد—میفرماید- اگراعتقاد عمومی- به پیروی از اخلاق برترین-( سنتهای مذهبی ویا حکم عقل)  یا عادات ورسوم پا گرفته اجتماعی- رفتاری راناشایستهومخالف طبیعت ویامعقول تمیز دهد- به بهانهازادی ر زندگانی خصوصی- نباید ان قاعده اخلاقی را ندیده گرفت- برای مثال هم جنس بازیوازدواج با محارمنزدیک راتوده مردم نکوهیده ونامعقول میدانندوقابل تحمل نیمیشمرند – پس بر فرض هم که زیانی به دیگران نرسانده باشدنباید انرا مباح شمرد وقانون گذار رادر کیفر دادن به مرتکب سرزنش دانست- بحث این است مباح کردن چنین جرایمی- از منشا ازادگی است یا ازمنشا جبر زور است که از قدرت شیطانی سرچشمه گرفته است ایا حکمت دارد یابی عقلی تمام است- علما بیان میکند که ازادی ذاتی است- ولی استادبدرستی میفرماید –ذاتی نیست بلکه عارضی است واعتباری است دلیل این است که انسان میتواند ازاداندیش نباشد- پس چرا علما فرمودند که ازادی ذاتی است درحقیقت شبه ذاتی است یعنی کسی نمیتواند ازادی را ازفردی که بخواهد ازاد اندیش  بگیرنند  همچنان استاد درخاتمه  مقاله فرموده است- به گفته نویمان": مشکل فلسفه سیاسی- ومشکل به ظاهر حل نشدنی ان یعنی مشکل ازادی وقدرت- اشتی دان ازادی با الزام اجباریاست- تریخ اندیشه جدید سیاسی از زمان ماکیاولی تا کنون تاریخ همین گونه کوششها به منظور توجیه حق وزور یاقانون وقدرت رجوار یگدیگر بوده است –هیچ نظریهای درعلم سیاست نیست که این دوکار را باهم نکند—بعنوان مثال جناب اقای هابز که دحاکمیت دولترامقدم بر ارش ازادی میکند وبرمبنای  قرارداد اجتماعی:" فرد را تسلییم به حکومت میداندوبرسر این دوراهی هم جبر حکومت بیعقل وهم ازادی ناچار میشود راهحلی ارائه کند ومیگوید درعمل متسلیم ما تکلیف یعنی ما باید از حاکمیت تبعیت کنیم وتسلیم باشیم وازادای ما- دران تکلیف نهفته است وباید اینهردو را از ان بیرون بکشیم- به دوتا متضاد معتقد باشیم –ازادگی که ضد ارزش های ثابت باشد- نه تنها فضیلت نیست بلکه خود ضد فضیلت است واز این ازادی ستایش کردن مانند ازادی است که شیطان برای خود ستایش میکند زیرا انسان رت به سعادت وکمال هدایت نمیکند-خداوندمنان دارای ازادگی ذاتی است وتمام ارزش ها با ازادگی خداوند جمع میشوند وبروز پیدامیکنند- اطاعت از چنین منبع ازادگی خود  ازادگی است نباید از منبع مجبور به ضدفضیلت بانام زادی  اطاعات کرد که خوددرحقیقت جبر بی ارزش ها است-

بسم الله الرحمن ارحیم-نیم نگاهی  به مقاله- مبانی فلسفی وحقوق ازادی جناب مرحوم دکتر ناصر کاتوزیان پدر حقوق جدید- بخش هفتم روزنامه اطلاعات- دوشنبه بیست وپنچ مرداد—میفرماید- اگراعتقاد عمومی- به پیروی از اخلاق برترین-( سنتهای مذهبی ویا حکم عقل)  یا عادات ورسوم پا گرفته اجتماعی- رفتاری راناشایستهومخالف طبیعت ویامعقول تمیز دهد- به بهانهازادی ر زندگانی خصوصی- نباید ان قاعده اخلاقی را ندیده گرفت- برای مثال هم جنس بازیوازدواج با محارمنزدیک راتوده مردم نکوهیده ونامعقول میدانندوقابل تحمل نیمیشمرند – پس بر فرض هم که زیانی به دیگران نرسانده باشدنباید انرا مباح شمرد وقانون گذار رادر کیفر دادن به مرتکب سرزنش دانست- بحث این است مباح کردن چنین جرایمی- از منشا ازادگی است یا ازمنشا جبر زور است که از قدرت شیطانی سرچشمه گرفته است ایا حکمت دارد یابی عقلی تمام است- علما بیان میکند که ازادی ذاتی است- ولی استادبدرستی میفرماید –ذاتی نیست بلکه عارضی است واعتباری است دلیل این است که انسان میتواند ازاداندیش نباشد- پس چرا علما فرمودند که ازادی ذاتی است درحقیقت شبه ذاتی است یعنی کسی نمیتواند ازادی را ازفردی که بخواهد ازاد اندیش  بگیرنند  همچنان استاد درخاتمه  مقاله فرموده است- به گفته نویمان": مشکل فلسفه سیاسی- ومشکل به ظاهر حل نشدنی ان یعنی مشکل ازادی وقدرت- اشتی دان ازادی با الزام اجباریاست- تریخ اندیشه جدید سیاسی از زمان ماکیاولی تا کنون تاریخ همین گونه کوششها به منظور توجیه حق وزور یاقانون وقدرت رجوار یگدیگر بوده است –هیچ نظریهای درعلم سیاست نیست که این دوکار را باهم نکند—بعنوان مثال جناب اقای هابز که دحاکمیت دولترامقدم بر ارش ازادی میکند وبرمبنای  قرارداد اجتماعی:" فرد را تسلییم به حکومت میداندوبرسر این دوراهی هم جبر حکومت بیعقل وهم ازادی ناچار میشود راهحلی ارائه کند ومیگوید درعمل متسلیم ما تکلیف یعنی ما باید از حاکمیت تبعیت کنیم وتسلیم باشیم وازادای ما- دران تکلیف نهفته است وباید اینهردو را از ان بیرون بکشیم- به دوتا متضاد معتقد باشیم –ازادگی که ضد ارزش های ثابت باشد- نه تنها فضیلت نیست بلکه خود ضد فضیلت است واز این ازادی ستایش کردن مانند ازادی است که شیطان برای خود ستایش میکند زیرا انسان رت به سعادت وکمال هدایت نمیکند-خداوندمنان دارای ازادگی ذاتی است وتمام ارزش ها با ازادگی خداوند جمع میشوند وبروز پیدامیکنند- اطاعت از چنین منبع ازادگی خود  ازادگی است نباید از منبع مجبور به ضدفضیلت بانام زادی  اطاعات کرد که خوددرحقیقت جبر بی ارزش ها است-

بسم الله الرحمن الرحیم-مقاله ای از اقای دکترداوید مدنیکاف- اسسیستان پرفسور سیاست عمومی دانشگاه مساچوست-عنوان اش این است که رهبران غرب پنچ درس از جنگ سوریه نیاموخته اند؟؟ درحالیکه بنظر میرسد ایشان یک طنزی را بیان میکند البته زمان نشان خواهد که طرح درست ا رزیابی شده است ویا خیر – هنوز مرکب موافقت صلح واتش بس درمونیخ خشک نشده بود در یازده فوریه- توسط اقای جان کری- پنچ روز بعد سوری ها  ودیگران مشکوک شدن که این قرار داد بتواندمشکلات سخت  ازار دهنده را کم کند واین تجربه تلخ پنچ سال است که ادامه دارد-دلیل این شکاکیت چیست؟؟- ایا نشده است که یک  جهان یک طرح جدید خاصی که هدف ان مشکل ساز باشد مورد توجه قرار دهد؟؟ بخوبی مطلب را گفته است که میدانست این طرح چه دسته گلی به اب میدهد- رهبران پیشنهاد دادند که کمک کنند که قبرستانهاا باد شود؟؟- مسئله رانطور که من درک میکنم- طرحی است که امید به موفقیت دران کم است وحتی نمیتوان انرا متوقف کرد جنگ ابدی  وخرابی بی حد برای پنچ سال که ادامه پیدا کرده است- درس اول- جناب دکتر اسد مسئله ساز است ونمیتواند بخشی از راه حل باشد-  دلیل اش به نظرحقیر  این است که قران فرموده است- که کفار تا شمارا مانندخودنکنند باشماسرستیز خواهند داشت- غرب زمانی که جهان وشرق بلدنبال غرب گرائی بودندمشکلات داخلی خودرا به راحتی حل میکرد وحس ناسیونالیسم راهم غرب به جهان اموخت وسعی میکرد که فرهنگ جومع بینالملل درناسیونالیسم خود از غرب پیروی کند وزمانی کشورها خواستند راه دیگری طی کنند وبه موفقیت  هائی رسیدند مسئله شروع شد- ومیبایست جلوی انرا میگرفتند- نه میتوانستند مشکلات خودرا در درون حل کنند ونه میتوانستند پیشرفتهای دیگران را مطرح گنند واز ان درس بیاموزنند ولی کم کم درجوامع غرب این پیشرفت ها اثر گذاشت- یک عامل بای بحران غم انگیز سوریه  پاسخ صلح طلبی دولت جناب دکتر اسد به اعتراض صلح خواهی سال 2011 بود!! که خشونت بسیار زیاد که به سرعت رشد کرد به روش  ": بهار عربی ": که در سوریه به اوج جوشان رسید وخشم شدید دولت جناب اقای اسد را برانگیخت- که برای کنترول ان یک جنگ تما م عیار رامیطلبید- در حقیقت خط نابودی دولت اقای دکتر بشار اسد بیشتر از خرابی هر گروه دیگر بخصوص گروه داعش بود- که درمجموع- طبق اسناد منتشر شده چهارصدو هفتادهزار کشته از سال 2011 در سوریه رخ داده است وحادثه دیگر که معمول نیست ورو به کندی وکمی نمیرود- یک سیستم پلیسی بر ای شکنجه کردن وترساندن وکشتن   دویگرازارها برای کنترول وترساندن طرف مقابل است- اما علی الرغم- این ارتباط روشن بیت حکومت جناب ااقی دکتر بشار اسد وبحران سوریه- نخستین تمایلات غرب که میخواستند در سوریه شرایط انرا فراهم سازند توقف عملیات داعش بود- اتش بس مونیخ برای نمونه با توجه بسیار زیاد به ان- این بود که داعش را از متخاصم بودن وحتی مشکوک بودن به ان خود داری کنند—واین مطلب در این رابطه قابل فهم است که از ان زمان امریکا درگیرمسئله سوریه شد وبه نکته سیاسی توجه وکانون داد که جنگ داعش برای ایجاد خلافت اسلامی است که دوستان امریکا شامال فرانسه ودیگران هم باخود شریک کرد-چرا چون اقاین حال کهدارد تمدن ها بهم نزدیک میشود وروی هم تاثیر میگذراند جهان رابه دوسته تقسیم کرده اند-جهان مدرن وجهان کهن ومیخواهند جهان سوم جهان کهن قلمداد شودبخصوص مسلمانان- دلیل کمک غرب به داعش وتوجه شدید ان بخوبی حرکت روسیه برا ی کمک ودر گیرشدن وتوجه شدید روسیه به حکومت جناب اقی دکتربشار اسد را بخوبی توجیه میکند- واشنگتن در سطح بالاخودرادرجنگ داعش وارد کرد ونبرد باداعش به منزله بیشتر بودن جناب اقای دکتربشار اسد در حکومت تلقی میشد ولی لقمه بسیار چرب عالی برای استیکدر نزد خلافت داعش بود- ومیتوانحدس زد که یک شکست هم به دوستان داعش دراین نبردگاه وارد میتواندبکند- قرن ها است که دولت ها مانند امریک شاید دوست داشته باشند که داعش دشمن شماره یک انها است وشاید داعش هم همین رابخواهد- اما اکثریت اهل سوریه دولت اقای دکتر بشاراسدرا باحتمال پنجا ه درصد شایسته یک رهبر باافتخار میدانند-

بسم الله الرحمن الرحیم- با اقداماتی که که کشور کویت وبحرین انجام میدهد تبعیت از کفر جاهلی وساسانیان کرده است بزودی میفهمد که از در ودیوار چه میبارد