بسم االله الرحمن ا الرحیم-نظریات شخصی است-در زمان قدیم وحتی جدید-بت پرستان ومشرکین هم که از بت پرستان یادگرفتند- به عنوعناوین مختلف- بت را یا اب وعسل ویا با شراب ویا ربت شتسشو میداند واب انرا درطشتی جمع میکردند ویا درمشکی مریدان بعنوان بیعت وشفا تبرک میخوردند سپس کسی اگرمیخواست این فرد تبیلغ بهب تی دیگر کند ویا به مذهبی دعوت میگفتندقلب ما قفل است وما کر ولال وکور هستیم نسبت به انچه تبلیغ میکنید وگاهی اصلا جواب نمیدادند مانند- گاو نگاه میکردند نمیوخاستندخوبی ا تبلیغ دگیر قبول کنند- ومیگفتند ماتابع ابوسفیان هستیم وبه بت که ایشلن متولی ا است مومن هستیم ونسبت به شما کور وکر ولال هستیم واقع افراد را سحر میکردند- قران میفرمیاداینها اب گو.ساله خودردند زمای که سامری طل های را گفت وذوب کرد درقالب یک گوساله ریخت وقتیکه شکل گرفت از قالب دراورد ودریک طشت اب سرد قرارداد وسپس برا یتبریک وبیعت فرمودند یک لیوان ازان بخورید حتی نوشتند دربیعت جنگ یک طشت می اوردند وهرکس یک رگ دست را میزد وخون ان دراب طشت میرفت وزمانی که همه این کار کردند هرکس یک لیوان از ان میخورد- فیلم اخیر از منافقین سلخته شده است که طبق استاد- سایت نجات ان جی او- که منافقینی بودند که مستبصر شدن واگاهی های جالبی رابیان کردند- شخصی بنام شهرام کودتا میکند به جوانان تحصیل کرده که پشت سر ایشان انبوها ی از کتاب است میفرماید شهیدمعزز شریف واقفی میخواهد با اسلام حرکت کند واین حرکت شکست میخورد چون علمی نیست؟؟ واسلام یک ایدولوژی است وایدلوژی یک روبنا است وروبنا شکست میخورد پس از روبنا بدری نمیخورد چرا اقای مارسک هم به روبنا معتقد است وهم به زیربنا ایا مارکسیم یک ایدولوژی نیست پس مارکسییم هم شکست میخورد چون روبنا است- میفرماید مارکسیسم یک زیربنا است ؟؟ نمیداند که زیربنای مارکسیم – اصالت ماتریالیسم است با قوانین دیالکتیکی – که هنوز هیچ دانشمند فیزیک دردنیا نتواند است دیالکتیکی ماده را اثباتکند برخلاف انراثبات شده است دیاکلتکی تنها در ذهن رخ میدهد ولی نتجه همیشه مطابق قانون مارکسیست نیست تصور کنید میخواهدی برای کی مهمانی غذا تهیه کنید انواع غذا ها درذهن تشکیل میشود وهرکدام مسائل خوداش رادارد مکن است فرد از غذا دادن کمنصرف شود وبه رستوان رود ویا مرغ وماکارانی را ترجیح دهد تابع قوانین دیگر یاست که دیاکتیکی نیست ولی ممکن است یک رمان بنویسد که از قوانین دیالیکتیکی تبعیت کند حال قوانین دیل یکتیکی حاکم است فرد همیشه درجنگ طبقاتی بایدباشد صلح مطرح نیست پس روسیه چگونه باغرب به صلح رسید وچگونه بعضیاز افرادمنافقیت توبه کردن وبا رژیم همکاری کردن- اصل این است زیربنا-توحیداست وماده روبنا است وتوحید با روبنا است یعنی هدف ارمانی است واین واقعیت علمی است- وبدین وسیله سحر مارکسیست- باطل میشود انشاالله
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-یک بحث روانشناسی در اقتصاد است- بنام مطلوبیت-اکه- سنچش ان از صفر است تا صد-فرض کنید خانمی برای شوهر اش میخواهد یک- پیرهن بخرد همه بازار را جسجو میکند ومطابق میل اقایک پیراهن میخرد این پیراهن ان زمان نمره مطلبیت اش صد است ششم ماه دیگر اقا وخانم درغرب به بازاربرودمطلوبیت اش 99 است وهمچنان روه به افت استبرای بیست سال اینده مطلبیت میشود 29 مانندلبای معمول زمان قاجار دز شرایط امروز یکه همه اانرا تغیر میدهد- تز غرب ایست حدالگثر تا عدد 98 مردم بیشتر تحمل نداشته باشند لذا بازار از انوع مختلف سلیقه وپیشرفت درلباس مملو میکنند-در اسلام فرد بیشتراز سه دست لباس نمیتواند داشته باشد اگر دست چهارم میخواهدبخرد بایدیک دست را یا بفروشدویا به دیگری ببخشددراین مورذد حضرت علامه شهیر ایت اللهمحمد حسین طباطائی رحمت الله علیه میفرماید با ید-زهد- داشته باشد یعنی با کمترین پیراهن باشد وزندگانی را ساده کند بدوعلت- یکی بیشر به سمت درک علم دنیای مفید برود-که انهم بی نهایت است-درحد لازم زمان وهمچنین به سمت علوم اسلام واخرتی بورد که انهم بی نهایت است وحدی جز طاقت بشری-ندارئد وپول اضافی درجهت مردم خرج کند-که انهم اجر عظیم وتایثرات زیادی دارداد-بقول ظریفی میفرمودند- که مردم فکر میکننند حظریت علی علیه السلام مطلوبیت معقول درک نمیکند- لباس باید هزار وصله باشد علت انکه ایشان عارف واخلاق عظیم داشت به خاطر زهد انچنانی بود هرکس چنین کند عرفان از اسمان برایشان چون سیل خواهدامد- وجناب اق حافظ زحمت الله علیع این صوفیان دغل باز را به همین علت مورد سرزنش قرار میدهد که لباس دلقی بپوشیدوغذای سختی بخوریدعارف تمام عیار میشود وزحمت علم اموزی نمیخواهد- حضرت علی علیه السلام علت رابیا کرده است دل مردمان تاقیامت ارمش دهد وبدست اورد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-در وبلاگ پارسی بلاگ که اخیرا همان مقالات در وبلاگ بیان چاپ میشود بنانم- فرهنگ عشق که سریال است- نشان میدهدیک شخصیت عالمی انرا تدوین ونوشته است ولی دریکی از این مقالاتنشان بر ان بود که ایشان درفرهنگ سیاسی کمی ضعف دارد—وایشان ضد کمونیستی میابشد- ولی مطلب بخوبی برای ایشان روشن نیست- ایاشن بطور مطلق ضد سرمایه داری وضود بوژروازی وخرده بورژوازی است- کارگرهم من به ان اضافه میکنم- این طبقات مخلوق هیچ کس نیستند بالاجبار وجود دارند سرمایه دار همان ملک التجار سات پول کلان دارد عمده وارد میکند ویا کارخانه میخرد ویا کارخانه تولید میکند بورژوازی واسطه بین سرمایه دارد وخرده بورژوازی است- خرده بورژوازی یعنی بقال وقصاب- که اصطلاحا بنگاه های خرد اقتصادی دارند گارگر ویا مردم هم که مشخص است درهچی سیستمی نمیتوان یک از انهارا حذف کرد درکمونیست همه اینها وجودارندولی دولتی هستند مثلا شرکت نفت وگاز شوروی پول کلان دارد ولی ودلتی است اید باید سرمایه دار ی حلال وحرام کرد مشکل حضرت علی علیه السلام این بود که معنیا احادیث وقران با نظرایشان زوایه پیدا کرد- پدر من در زمانی که در دبیرستان کالج بود بافردی دوست شد باهم درس میخواندند بعداپدرمن در کالج لیسان زبان انگلیسی گرفت وبعد دردانشگاه تهران لیسانس انگلیس گرفت ایشان از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت وبه المان رفت ودکتری گرفت ومترجم اشیانه عقاب استکه ایشان یک نورزی چند روزی مهمان مابود که ترجمه دوم به مراتب بهتراز تجربه اول است وبه ایران بازگشت وجزو حزب توده شد وبهد بقول ایشان زیر زمینی وفهمیدندبایدکار فر هنگی کنند واز جمله مطالب ساواک بر ضد حزب توده ایاشن نقد میکرد وضربه میزد- روزی باخوداش گفت نکنداینها یک سری اطلاعات درست دارند چون تابعیت المان داشت از طریق المان به روسیه رفت- وارد شهر مسکو شد- ایشان میفرمود روز اول د یدم درخیابان صف کشیدند- از کسی پرسیدم این صف برای چیست ایشان گفت شماهم درصف باشید- وقتیه به نزدیک مغازه رسیدم دیدم به هرکسی یک گوجه فرنگی میدهند همانجا میخورد ومال بعضی کال است درسطل اشغال میداندازد واین گوچه فرنگی مال یک کالخوز بود اسمان برسرمن خورد- خودکفائی حرف درستی است ولی خداوندمنان نعمتها را تقسیم کرده است- فرض کنید درشمال ایران خرما بوجود نمیاید نباید گفت بعلت خودکفائی ما خرما نمیخوریم- یا یک درخرما انجا بوجودمیاورذیم هرچه باشدانرا میخوریم- شوروی سیمان خوب داشت وکارخانجا سیمان داشت وکارخانجات خوب سیلوی گندم داشت انرا به ایران میداد- جای ان گوجه فرنگی میخرید- شوروی درهنر پیشرفت محیرالعقول کرد معروف ترین انگتشرها روسها میساختندزیرا دروس دانشگاهی درست انگشتری دویست دلار در روسیه بود درالمان هزار دلار خریده میشد- ایشانمیرود یک انگشتر بخرد یک مغازه طوالانی ویک دخترخانمی پشت خوان نشسته است ومجله میخواند به من گفت نگشتر مشخص کن کمتر از صد دلار انگشتر نبود-من یک انگشتر 120 دلار را انتخاب کردم ایشان به من دادکاملا بیروح- من نپسندیدم- ایشان فرمودند من بایداین مجله بخوانم شما انتخاب کنید بعدمن میایم دیگرمن مجبور شدم حرف نهائی بزنم یک دوست دلاری را انتخاب کردم که درالمان بهمن گفت حداقلهزاردلار می ارزد- خود روس ها نمیتواستند بخرند-؟؟ در داخل مغازه به انگلیسی نوشته بود لطفا تیپ ندهید یعنی انعام ندهید- من از ایشان پرسیدم این چه معنا میدهد ایشان فرمودند غربیان تیپ میدهند معلم میشدانها سوراخ دعا پیدا کردند ولی میگویندما زحماتی که میدهم بایدانعام بدهیم وقبلا پول میدادند وما این پول هار درصندوقی میگذاشتیم وکسی میا یمد انرا میبرد بعدا اینها ساعت میدهند جا کلیدی میدهنددولت انهارا به ما بخشید درهمین موقع یک امریکائی امد بلافاصله ایشان خوش امد گفت وقت گذاشت- ومن از حزب کمونیست توده خارج شدم وبه حزب کمونیست المانی طرفدرار شوروی پیوستم—ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-لطفا به این سایت مراجعه کنید-http://www.myemamali110.blogfa.com/
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-در وبلاگ پارسی بلاگ که اخیرا همان مقالات در وبلاگ بیان چاپ میشود بنانم- فرهنگ عشق که سریال است- نشان میدهدیک شخصیت عالمی انرا تدوین ونوشته است ولی دریکی از این مقالاتنشان بر ان بود که ایشان درفرهنگ سیاسی کمی ضعف دارد—وایشان ضد کمونیستی میابشد- ولی مطلب بخوبی برای ایشان روشن نیست- ایاشن بطور مطلق ضد سرمایه داری وضود بوژروازی وخرده بورژوازی است- کارگرهم من به ان اضافه میکنم- این طبقات مخلوق هیچ کس نیستند بالاجبار وجود دارند سرمایه دار همان ملک التجار سات پول کلان دارد عمده وارد میکند ویا کارخانه میخرد ویا کارخانه تولید میکند بورژوازی واسطه بین سرمایه دارد وخرده بورژوازی است- خرده بورژوازی یعنی بقال وقصاب- که اصطلاحا بنگاه های خرد اقتصادی دارند گارگر ویا مردم هم که مشخص است درهچی سیستمی نمیتوان یک از انهارا حذف کرد درکمونیست همه اینها وجودارندولی دولتی هستند مثلا شرکت نفت وگاز شوروی پول کلان دارد ولی ودلتی است اید باید سرمایه دار ی حلال وحرام کرد مشکل حضرت علی علیه السلام این بود که معنیا احادیث وقران با نظرایشان زوایه پیدا کرد- پدر من در زمانی که در دبیرستان کالج بود بافردی دوست شد باهم درس میخواندند بعداپدرمن در کالج لیسان زبان انگلیسی گرفت وبعد دردانشگاه تهران لیسانس انگلیس گرفت ایشان از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت وبه المان رفت ودکتری گرفت ومترجم اشیانه عقاب استکه ایشان یک نورزی چند روزی مهمان مابود که ترجمه دوم به مراتب بهتراز تجربه اول است وبه ایران بازگشت وجزو حزب توده شد وبهد بقول ایشان زیر زمینی وفهمیدندبایدکار فر هنگی کنند واز جمله مطالب ساواک بر ضد حزب توده ایاشن نقد میکرد وضربه میزد- روزی باخوداش گفت نکنداینها یک سری اطلاعات درست دارند چون تابعیت المان داشت از طریق المان به روسیه رفت- وارد شهر مسکو شد- ایشان میفرمود روز اول د یدم درخیابان صف کشیدند- از کسی پرسیدم این صف برای چیست ایشان گفت شماهم درصف باشید- وقتیه به نزدیک مغازه رسیدم دیدم به هرکسی یک گوجه فرنگی میدهند همانجا میخورد ومال بعضی کال است درسطل اشغال میداندازد واین گوچه فرنگی مال یک کالخوز بود اسمان برسرمن خورد- خودکفائی حرف درستی است ولی خداوندمنان نعمتها را تقسیم کرده است- فرض کنید درشمال ایران خرما بوجود نمیاید نباید گفت بعلت خودکفائی ما خرما نمیخوریم- یا یک درخرما انجا بوجودمیاورذیم هرچه باشدانرا میخوریم- شوروی سیمان خوب داشت وکارخانجا سیمان داشت وکارخانجات خوب سیلوی گندم داشت انرا به ایران میداد- جای ان گوجه فرنگی میخرید- شوروی درهنر پیشرفت محیرالعقول کرد معروف ترین انگتشرها روسها میساختندزیرا دروس دانشگاهی درست انگشتری دویست دلار در روسیه بود درالمان هزار دلار خریده میشد- ایشانمیرود یک انگشتر بخرد یک مغازه طوالانی ویک دخترخانمی پشت خوان نشسته است ومجله میخواند به من گفت نگشتر مشخص کن کمتر از صد دلار انگشتر نبود-من یک انگشتر 120 دلار را انتخاب کردم ایشان به من دادکاملا بیروح- من نپسندیدم- ایشان فرمودند من بایداین مجله بخوانم شما انتخاب کنید بعدمن میایم دیگرمن مجبور شدم حرف نهائی بزنم یک دوست دلاری را انتخاب کردم که درالمان بهمن گفت حداقلهزاردلار می ارزد- خود روس ها نمیتواستند بخرند-؟؟ در داخل مغازه به انگلیسی نوشته بود لطفا تیپ ندهید یعنی انعام ندهید- من از ایشان پرسیدم این چه معنا میدهد ایشان فرمودند غربیان تیپ میدهند معلم میشدانها سوراخ دعا پیدا کردند ولی میگویندما زحماتی که میدهم بایدانعام بدهیم وقبلا پول میدادند وما این پول هار درصندوقی میگذاشتیم وکسی میا یمد انرا میبرد بعدا اینها ساعت میدهند جا کلیدی میدهنددولت انهارا به ما بخشید درهمین موقع یک امریکائی امد بلافاصله ایشان خوش امد گفت وقت گذاشت- ومن از حزب کمونیست توده خارج شدم وبه حزب کمونیست المانی طرفدرار شوروی پیوستم—ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-در وبلاگ پارسی بلاگ که اخیرا همان مقالات در وبلاگ بیان چاپ میشود بنانم- فرهنگ عشق که سریال است- نشان میدهدیک شخصیت عالمی انرا تدوین ونوشته است ولی دریکی از این مقالاتنشان بر ان بود که ایشان درفرهنگ سیاسی کمی ضعف دارد—وایشان ضد کمونیستی میابشد- ولی مطلب بخوبی برای ایشان روشن نیست- ایاشن بطور مطلق ضد سرمایه داری وضود بوژروازی وخرده بورژوازی است- کارگرهم من به ان اضافه میکنم- این طبقات مخلوق هیچ کس نیستند بالاجبار وجود دارند سرمایه دار همان ملک التجار سات پول کلان دارد عمده وارد میکند ویا کارخانه میخرد ویا کارخانه تولید میکند بورژوازی واسطه بین سرمایه دارد وخرده بورژوازی است- خرده بورژوازی یعنی بقال وقصاب- که اصطلاحا بنگاه های خرد اقتصادی دارند گارگر ویا مردم هم که مشخص است درهچی سیستمی نمیتوان یک از انهارا حذف کرد درکمونیست همه اینها وجودارندولی دولتی هستند مثلا شرکت نفت وگاز شوروی پول کلان دارد ولی ودلتی است اید باید سرمایه دار ی حلال وحرام کرد مشکل حضرت علی علیه السلام این بود که معنیا احادیث وقران با نظرایشان زوایه پیدا کرد- پدر من در زمانی که در دبیرستان کالج بود بافردی دوست شد باهم درس میخواندند بعداپدرمن در کالج لیسان زبان انگلیسی گرفت وبعد دردانشگاه تهران لیسانس انگلیس گرفت ایشان از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت وبه المان رفت ودکتری گرفت ومترجم اشیانه عقاب استکه ایشان یک نورزی چند روزی مهمان مابود که ترجمه دوم به مراتب بهتراز تجربه اول است وبه ایران بازگشت وجزو حزب توده شد وبهد بقول ایشان زیر زمینی وفهمیدندبایدکار فر هنگی کنند واز جمله مطالب ساواک بر ضد حزب توده ایاشن نقد میکرد وضربه میزد- روزی باخوداش گفت نکنداینها یک سری اطلاعات درست دارند چون تابعیت المان داشت از طریق المان به روسیه رفت- وارد شهر مسکو شد- ایشان میفرمود روز اول د یدم درخیابان صف کشیدند- از کسی پرسیدم این صف برای چیست ایشان گفت شماهم درصف باشید- وقتیه به نزدیک مغازه رسیدم دیدم به هرکسی یک گوجه فرنگی میدهند همانجا میخورد ومال بعضی کال است درسطل اشغال میداندازد واین گوچه فرنگی مال یک کالخوز بود اسمان برسرمن خورد- خودکفائی حرف درستی است ولی خداوندمنان نعمتها را تقسیم کرده است- فرض کنید درشمال ایران خرما بوجود نمیاید نباید گفت بعلت خودکفائی ما خرما نمیخوریم- یا یک درخرما انجا بوجودمیاورذیم هرچه باشدانرا میخوریم- شوروی سیمان خوب داشت وکارخانجا سیمان داشت وکارخانجات خوب سیلوی گندم داشت انرا به ایران میداد- جای ان گوجه فرنگی میخرید- شوروی درهنر پیشرفت محیرالعقول کرد معروف ترین انگتشرها روسها میساختندزیرا دروس دانشگاهی درست انگشتری دویست دلار در روسیه بود درالمان هزار دلار خریده میشد- ایشانمیرود یک انگشتر بخرد یک مغازه طوالانی ویک دخترخانمی پشت خوان نشسته است ومجله میخواند به من گفت نگشتر مشخص کن کمتر از صد دلار انگشتر نبود-من یک انگشتر 120 دلار را انتخاب کردم ایشان به من دادکاملا بیروح- من نپسندیدم- ایشان فرمودند من بایداین مجله بخوانم شما انتخاب کنید بعدمن میایم دیگرمن مجبور شدم حرف نهائی بزنم یک دوست دلاری را انتخاب کردم که درالمان بهمن گفت حداقلهزاردلار می ارزد- خود روس ها نمیتواستند بخرند-؟؟ در داخل مغازه به انگلیسی نوشته بود لطفا تیپ ندهید یعنی انعام ندهید- من از ایشان پرسیدم این چه معنا میدهد ایشان فرمودند غربیان تیپ میدهند معلم میشدانها سوراخ دعا پیدا کردند ولی میگویندما زحماتی که میدهم بایدانعام بدهیم وقبلا پول میدادند وما این پول هار درصندوقی میگذاشتیم وکسی میا یمد انرا میبرد بعدا اینها ساعت میدهند جا کلیدی میدهنددولت انهارا به ما بخشید درهمین موقع یک امریکائی امد بلافاصله ایشان خوش امد گفت وقت گذاشت- ومن از حزب کمونیست توده خارج شدم وبه حزب کمونیست المانی طرفدرار شوروی پیوستم—ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-ما درشیرازدرخبابان اردبیهشت- زندگانی میکردیم- وپدر من درخرید همه چیز بخصوص خانه وساوس زیادی داشت-با افراد زیادی مشورت میکرد-اما درخرید خانه جدید برق اسا عمل کرد که مورد اتراض خانواده ودوستان واقع شد که با این پول شما خانه بهتری میخریدید-صاحب خانه موضوع را فمید مقداری تخفیف رداد وبخشراهم گفت سهمته بدهیدمقداری لاستیگ نو ماشین دادما همسایه جناب اقای حاج غلام حسین کسرائی شدیم- دین کوچه بعدا چند اهل الله پیدا شد- ویک مدیر کل ساواک-من دانشجو بودم اولین بر خود من با ایشانمنر اجذب کردباخنده ملیح وصورت نورانی بیانات ساده شیرین- جوان درمراحل اول کم جذب میشود حتی درشهوات انتظارنباید داشت که تاثیرانچنانی باشد- ایشان تاسطح نزدیک به اجتهاد پیشرذفت وجزو گروه سر- حضرت ایت الله العظمی مرحوم شیخ بهالد ین محلاتی بود- ایشان یکگروه داشت که مسائل پیچیده فقه پید میکردند ومطرح میکردند وانجمع بافکر جمعی حل میکردند- ودرضمن درجریان سیاسی کشورهم بودند-مخارج ایشان برادرا یشان میپرداخت بشرط انکه به ایشان هم درس دهد- روز حضرت ایت الله العظمی رحمت الله علیه به ایشان میفرماد وضع دبیرستانها زیادخوب نیست وانها نیرویکاربلد ندارند برشما وجاب است به دببرستان بروید ومن سعی میکنم که وقت را تغیر دهم وبه دسوتان میگیم نوار ویا دست نوشته برای شماتهیه کنند ومن دیروقت میخوابم وزود وزود بدار میشوم دراین مدت وهروقت که داشتیدمیتوانید نزدمن بیائید ومباحثه کنیم- وایشام صبح زود میرفته است- بیمارستان نماز یدراصل بیمارستان ارتش امریکا بود وقتیکه امریکائی ها از ایران میخواستندبروند- مرحوم نماز یانرا خرید بسیارمچهز بود کارگاه مدرن نجاری واهنگری ودرب ساز وبلوک سازی لوله کشی برق کشی ومهنر از همه تصفیه اب که بعدا اقای نماز ی بها مریکائی-هائی که درتفسفه ولوله کشی وبرق کشی بود گفت مزد هنگفت میدهم این مهارت هابه ایرانیان یادبدهید وانها این مهارت ها به هنرستان نمازی که ایشان ساخت یاد دادند وسپس انتصفیه خانه را گسترش داد واب لوله کشی مجانی برای شیراز ساخت- اما زمانی که ایشان رحلت کرد ورثه ایشان ان کمک های فراوانی که ایشان به این بیمارستان کرد قطع شدوبودجه دولت تا پانزده روز برای بیمارها وکارمندان کشش داشت-لذا از انبار عظیمی موادخوراکی بود مداوم دزدی میشد- وا واین بیمارستان درجنوب یگانه بود واز جنوب راهی میشدندوپول باز گشت نداشتند درضمن جنابان دکترها ونرس هاهمه تحصیل کرده امریگائی هابودند وعلنا ازسکولاریسیم حمایت میکردند—حرت ایت الله العظمی رحمت الله علیه ایشان را میخواهد ومیفرماید یک طلبه جوان از عهده بر نمی اید ومن شمارا انتخاب کردم وقول دادن شمارا استخدام کنند وشما برویدان جا وسعی راخودابکنید من زوری ندارم وسعی میکنم خیرین را تشویق کنم به شماتاحدی کمک کنند ایشان برق اسا حسابداری را میخواند وبعنوان کمک حسابدار استخدام میشود ودوره مالی ومدیریت را نزد کسی تخصص دراین زمینه داشت ودربیمارستان کار میکرد یادمیگیرد- وایشان اعلام میکند هرکس از انبار دزد یکرده است به من گوید ومن بهاندازه دزدی ایشان جنس میخرم درانبار میگذارم تا کالای ایشان حلال شود بشرطی تکرار نکند وسعی میکنم وضع شما بهبود بخشم ومداوم با استاندار درچالش بوده است وایشان میفرمود ومن هرقت از خانه بیرون میایم که به بیمارستان میروم میگویم من به کمک شما امام زمان علیه السلام پا به بیمارستان میگذارم وگرنه جرئت اش را ندارم بقدری اتفاقات افتاده است که هردفعه وضع جور شده است یک دفعه یک هندی را این بیمارستان معالجه کرذدپولی هنگفت داد—یک خانمی اینجا معالجه شد یک باب خانه داد- ارتکازی من نکته بگویم خداوندمنان تو چیدمان دارد یکیکی برای مومنین از زیرزمین یک برج شروع میشود وبه انتهای طبقه اخر که طبقه صدم است میرسد- ویک چیدمان بریا غیرمومن داراد از طبقه صدم می ایدتا به زیرزمین میرسد که انسان درهردو حیرت زده است فی انسان تعجب- ولذا به جنبان گفتم این داستان سکولار راهم برای من بیان کنید—هیچاه خنده ملیح از ایشان قطع نمیشد شخص مسجدی ساخت درشیراز بنام مسجد ایرانی دوشرط داشت اول انکه مداوم از ایت الله حقیقت دعوت به سخنرانی شود ودوم از ایشان بعدازنما زمسئال بگویند وسخنرانی کنند- وجزو هیت امنا مسجد کیبر حضرت الزهرا علیها السلام هستند ویک خیریه برای خرید گوسفندوتقسیم بین مستصعفین بودند ایشان از کنار ما رفتند وفرزند ایشان که سپاهی بودند وشمیائی شدن جای ایشان هستندچندبارمن از ایشانخواستم که یک وقت ملاقاتی خدمت ایشان برسم قبلا از اایشان مداوم از علما بیشتراز قم وتهران ومشهد بزرگاوران می امدندودرمنزل ایشات روضه بود ومن پشت دیواریک صندلی میگذاشتم درحالیکه درس میخواندم به روضه گوش میکردم و.بسیار مطلب یادگرفتم- فرزند مبارک ایشان میفرمودند پدرمن کمداوم درختخواب است وبه خواب میرود وفقط برای نماز به مسجد ایرانی میرود من نمیدانم این انرژی صحبت کردن از کجا میاوربد؟؟ دیشب به من گفتند ایشان فوت کرده است من قبلاز ان درخانه بودم گفتم حضرت علی علیه السلام اگر عزاداری من راقبولداری مب به مسجدبروم وگرنه درداخل عزاداری کنم- به دلم افتادکه بروم- به من گفتند ساعت نه در استانه مبارک حضرت سید علا الدینحسین رحمت الله باشید وانجاهم دفن میشودمن ساعات هشت از خانه خارج شدمم اتوبو تا حضرت شاه چراغ رحمت الله علیه میاید از حضرت صحن حضرت شاه چراغ علیه السلام از یک خیابان فرعی درحدود شصدمتر با سیاعلا الدین حسین علیه السلام فاصله است- این محله کهن که شیراز است- جز یک باریکه بقیه را به زمین زدند سرتاسر بازار دارند درست مکینند چند طبقه که حضرت استادایت الله مرحوم زبرجد رحمت اللهد علیه سخت ناراحت بودند که این امر پول هدر دادن است ولی اقایانمیگفتنداین بازارها بری پنچاه سال ببعد است وهمیشه از کنار همین جاده فرعی به سید اعلا الدین حسین میرفتم- امروز وارد حضرت شاه چراغ رحمت الله علیه شدم واز زحمات ایشان قدردانی کردم از نگهبان دم در پرسیدم درب مسج عتیق که چسبیده به حضرت شاه چراغ رحمت الله باز است فرمودندبااز است وخلیل التماس دعا گفت ویکبسته کوچک شکولات به من داد- من بدرب رسیدم دیدم بسته کنار درب یک سالن است برا یایجاد نمایشکاه ومختلف از جمله کتاب وکاردستی وسخنرانی ویک دختر خانمی انجا است پرسیدم من چکار کنم ایشان گفت نزدیک در درب درمانگاه شفاخانه است از انجا شما وارد خیبان فرعی میشوید ومن تصور میکردم که این درب بسته است ومن از صحن وارد درب شفاخانه شدم دیوار جلورا دیدم لحظه بعدخودرا دروسط میدان سید علا دین حسین رحمت الله علیه بودم حال کمتوجه نیستم کف زمین سایه بود شجها ماشین بیشتر دراطراف میدان پارکنبود درحالی که انجتاب اوجودانکه پارکینگ ساختند غلیغله استوهوا بارخنک بود؟؟ ومن باخودگفتم عجب خلوت است-نماز میت توسل ایت الله حضرت سید علی اصغر دستغیب رحمت الله برپا شد من اول صف ب.ودم نمیدانم ایشان چی میگفت ناگهان بعضی از گریه میترکیدند مخصوصا فردی که کنار من بود من یک دفعه درنماز بفکر فرو رفتم من چگونه به میدان رسیدم بعداز نماز بیرون امدم متوجه شدم که هوابسیار گرم است کف زمین از نور میدرخشد- ماشینهای زیادی پارک است وان جاده را باز گشتم-=