بسم الله الرحمن الرحیم-نیم نگاهی به سخنرانی اقای اوباما در سازمام ملل متحد- سخنرانی اقای اوبامادر سازمان ملل متحد هم صدای محافظه کاران را دراورده است- ژست اقای اوباما که درحقیقت میخواست با اقای دکتر روحانی ملاقات داشته باشد که چند اصل مشعشع امریکائی را به رخ بکشد وبر توقف بمب اتمی سازی تاکید داشته باشد خط های قرمزیکه امروزه درجهان نخ نما شده اند را حیا کند که هنوز امریکائی هادارای اصول های مشعشع هستند رنگ باخت ولی محافظه کاران از ان یک حماسه پرشور برای امریکا ساختند که چون ایران تعهدی برای عدم ساخت بمب اتمی نمیدهد لغو این ملاقات یک حماسه سازی برای امریکا است واقعا اگر چنین مزخرفاتی بپذیرد باید به درک ضعیفش برای او دعا کرد- تاکتیک تاثیر گذار غرب این است بر خلاف جهان سوم وبعضی کشور ها ی دیگر یک ژست لیبرالی میگیرد ومقداری از خود انتقاد میکند ولی به انتقادهای کلیدی کشورها ددرچالش را دروغ میداند- اشاره دارد که کاخ سفید با تدبیر بسیارعالی خودرا از چالش دراین مورد دور کرد- ومسلم بود زیرا توپ در زمین امریکا است وبرای انکه گل نخوردسوت پایان رانواخت ولی دراین بازی مسخره کدام ارزش ها حفظ کرد که به ان اشاره نشده است باید از حافظه تاریخ سئوال کرد؟ برای انکه دستش را خوانده نشود برگه سفید داد- بارها اقای اوباما از این تاکتیک استفاده کرده است که درمرحله مثبتی نیست واینده روشنی راهم نشان نمیدهد-در سازمان ملل دروغ های زیادی گفت- که ایشان به جنگها پایان داده است- هم اکنون جنگبیارخونینی درسوریه درچریان است به هردلیلی که باشد نباید بادرگیری حل روفصل شود تا امروز یکصدهزار انسان بی گناه کشته شدند- چگونه میشود که این امر که جنگ پایان یافته است اثبات شود- مضافا خونریزی اخیر درشما افریقا- وتلاش فرقه ها درعراق واحتناق خونین در مصر ایا امریکا درمنطقه ای که علاقهای دارد که حاضر است برای ان بجنگد حاضر میشود که انرا پایان دهد؟؟-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نگرشی به نکاتی از کتاب-": سیره پیشوایان": از استاد معزز حضرت جناب اقای مهدی پیشوائی-مقدمتا حدیثی از سرور فقهاحضرت امام صادق علیه السلام-عرض کنم-که جناب حضرت ابوحمزه ثمالی رحت الله علیه روایت کرده است- به ایشان امام صلواته الله علیه واله والسلم- فرمودند- بر حذر باش از ریاست0 (دراین جا منظور هدایت است) که پشت مردان را لگد کنی( این جا انهاراخوار وذلیل وجهنمی کنی)- گفتم ریاست راشناختم ولی پشت سرمردان لگدنگذارم چگونه میشود؟- درحالیکه دوثلث انچه در دست من است( علوم هدایت که ازانها یاد گرفتم ومابقیه را مستقیم از امام علیه السلام گرفتم) از انان است- امام علیه السلام فرمودند: انگونه تو فکر میکنی نیست—بر حذر باش که مردی غیر از امام رانصب کنی وهرچه میگوید قبول کنی- اما بعد- یک سال درمکه قحطی بزرگی رخ داد حضرت محمد صلواته الله علیه واله والسلم به عموی دیگرخود حضرت عباس رحمت الله علیه پیشنهاد کرد که هرکدام از ما یکی ازفرزندان حضرت ابوطالب رحمت الله علیه را به خانه ببریم وحرت محمد صلواته الله علیه واله والسلم حضرت علی علیه السلام به خانه خود برد وفرمود- همانرابرگزیدم که خداوندمنان اورابرای من بر گزید- وعلی علیه السلام در دوران خلافت خود در خطبه معروف( قاصعه) به این دوره تربیتی خود اشاره نموده ومیفرماید" شما ( یاران پیامبر) از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا صلواته الله علیه واله والسلم وموقعیت خاصی که باان حضرت داشتم اگاهید ومیدانید موقعی که من خردسال بودم پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم مرا در اغوش میگرفت وبه سینه خود میفشرد ومرا دربسترخود میخوابانید به طوری که من بدن اورالمس میکردم وبوی خوش انرا حس میکردم وایشان غذا در دهان من میگذاشت- من همچون بچه ایکه بدنبالمادرش میرود همه جا همراهاو میرفتم وهر روزیکی از فضائل اخلاقی خود رابه تعلیم میکرد ودستور میداد که از انپیروی کنم-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نگرشی- به کتاب گرانسنک- ": دانش رجال الحدیث": استادمعززحضرت حجت اسلام محمد حسن ربانی دامت ظله الشریف که امید جلدهای بعدی باشرح بیشتری از روات منتشر شود- درکتب مذکور است-که دحضرت والامقام شیخ طوسی رحمت الله علیه معتقد بودند که اگر یک روایت را راوی از امام علیه السلام نقل کند- ان گاه همان حدیث را از یک روای دیگر نقل کند این امر باعث اضطراب سند حدیث میشود! ونمی توان به ان اخذ کرد-! ایشان پاره ای از روایات رااز اینطریق ضعیف شمرده است ولی این مبنا مورد پذیرش سایر فقهیان قرار گرفت- اما نقدشخصیت عظیمی که درکتب خویش دقت سنگنی کرده است وانزمان به تواتر( تکرار حدیث ازمنبع های مختلف) با عدد بسیار معتقد بودن چگونه ممکن است یک حدیث که تمام شرایط را پذیرش را دارد وبقول خارجی ها هم سیستم فقه قوی انر ا میپذیرد وهم سیستم هوش قوی وشم انرا میپذیر
د-که یک طلبه جوان بخوبی انرا درک میکند درحالی که شالوده سیستم علمی فقه حضرات گذاشتند در دلائل اولا ذکر شده است پاره ای از ان نه همه ان ودوم ایشان مدافع صحت حدیث واحده است یعنی حدیثی منفرد ومنحصر است ودرحالیکه درمطلب حدیث هیچگونه اختلافی نیست وخود فرد هم موثق است- علت به نظر حقیر بوده است که فرد راوی نمیتوانسته ارتباط با امام داشته باشد ویا با افرادخاص- واین عامل باعث شده است که حدیث را نپذیرنند چرا چون خود علمای سنی کشف کردند بسیاری که ادعا کردند حدیث از رسول صلواته الله علیه واله والسلام گرفته انددروغ گفتند زمانی درمکه بودن که حضرت صلواته الله علیه واله السلام رحلت کرده بودند ویا حتی فرزندان ایشان گفته بودند این حدیث راجعل نکن- وایشان جواب داه است انرابرای افتخاری برای فامیل وقبیله ومحکم کردن ایمان در افراد کرده ا م ویا ازفلان صحابه درمکه ان حدیث اخذ کردم درحالیکه ان صحابه دران زمان در شام بوده است- البته بخاطر تقیه شدید ممکن است ان جناب امام علیه السلام را دیده باشد وکسی چیزی نفهمیده باشد ولی برای انکه دقت زیاد شود ودهان برادران سنی ببندند چنین کردن جناب شهید ثانی که از ایشان دفاع کرده است به این خاطربوده است که ایشان کتاب شهید اول تکمیل وتصحیح کردند ومیدانیم که شهید اول بسیار مواقع یا حدیث رابدست نیاورد ویا به تواتر نرسید حکم اجتهادی داد ولی جناب شهید ثانی توانست تاحدودی احادیثی موثق از منابع دیگر بدست اورد وممکن است جناب شهید اول بهمین دلیل بعضی احادیث را نپذیرفت ومیبایست شخصیت فرد موردتوجه قرار داد- نه یهودیان ونه مسلمانان زماین که پیامبران ایشان مبعوث شدن حضور نداشتند ولی شخصیتها حاکی از درستی خود دلال متقن دارند وشخصیت مستحکم ومورد اعتماد انان
بسم الله الرحمن الرحیم- باا لهام از مقاله وحدت نژاد ها وسیاست ها دراسلام- ازدیدگاه امام راحل رحمت الله علیه که در کنفرانسی درباره نظر امام راحل درمورد سیاست واسلام درنیجر یه برپا شده بود-امام رحمت الله علیه درعصری زندگانی میکرد که تبلیغات بسیارگسترده مخالفت وعدم کارائی بزرگان مذهبی وهمچنین شک های زیادی درباره اسلام وقدرت عملکردان درمغزها بوجود امده بود-یکی از شک های بسیارمهم رابطه اسلام وسیاست بود- وظائف علما درمقایسه با وظائف سیاسی بود- اینمطلب بسیار دقیق است زمانی که پیامبر اکرم صلواته علیه واله والسلام وحضرت خدیجه علیها السلام وحضرت علی علیه السلام بریا اولین بار در مکه نماز خواندن اهل مکه متوجه یک مذهب جدید شدند ولی منتظر پیام سیاسی ان ماندند-اکثریت جامعه توجه انها به جدائی دین از سیاست بود که امام راحل رحمتالله علیه به ان ظریه حمله ورشدن وانرا نشات گرفتهاز طرح ها ونقشه های امپریالیسم دانستند ( که هم اکنون درنجیریه درحال اجرا است)- معظم له درباره اهمیتی که اسلام به نقش سیاست میدهد صحبت کردند وهم وچنین درباره وظیفه مسلمانانکه درگیر مسائل سیاسی شوند وبدانند که ایندو ازهم انفکاکی ندارند-معظم له در یک فرصت زمانی از زندگانی خودشان خاطر نشان کردند که پاکروان- ریس ساواک که نظریه ایشان در باره سیاست که روحانیت میبایست خود را ازن کنار بکشد زیرا بر اساس ": پدرسوختگی": شکل میگیرد وبیادراست میگفته امرذوزه بخش مهمی دنیا همین سیاست حاکم است ودرزکان پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم این سیاست حاکم بوده است- وسرانجام مشرکین به طرحی رسیدندکه امروزه رسیده شده است- یک بخش زندگانی حیوانی فلیتر ورقیق شده که بهشت دنیائی را بر پا میکند ویک بخش هم بدنبال بهشت اسمانی است واین دومانند اب شور واب شیرین باهم ترکیب نشوند- مثلا درجزیره بوموسی را به اقایان بدهند- یک طرف رقصهای مستهجن امریکائی است وطرف دیگر درمسجدخطبه قیامت خوانده میشود وکسی باکسی کاری ندارد-ادامه دارد
- بسم الله الر حمن الرحیم- بخشی اززیارت ناحیه مقدسه از سایت تبیان-ودر آستانِ تو طواف مى کنند، و براى زیارت تو وارد مى شوند، سلام برتو منبه سوى تو رو آورده ام، وبه رستگارى درپیشگاه توامیدبسته ام، سلام برتوسلامِ آن کسى که به حُرمتِ توآشناست، و درولایت ودوستىِ تومُخلص و بى ریااست ، وبه سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و ازدشمنانت بیزاراست،سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است،سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است، سلام کسیکه اگرباتودرکربلاءمى بود، باجانش(دربرابرِ)تیزىِ شمشیرها ازتو محافظت مى نمود،و نیمه جانشرابه خاطرتوبدست مرگ مى سپرد، و دررکاب تو جهاد میکرد، و تورابرعلیهستمکاران یارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداىجان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود، اگرچه زمانه مرابه تأخیرانداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانکه باتوجنگیدند بجنگم، وباکسانیکه باتواظهاردشمنى کردندخصومت نمایم،(درعوض)صبحوشامبرتومویِه میکنم، وبه جاى اشک براى توخون گریه میکنم، ازروىحسرتوتأسّفوافسوس برمصیبت هائى که برتو واردشد،تاجائى که ازفرط اندوهِمصیبت، وغموغصّه شدّتِ حزن جان سپارم،گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى،وزکات دادى، وامربه معروف کردى، واز منکر وعداوت نَهى نمودى، واطاعتِخداکردى ونافرمانىوى ننمودى،وبه خداوریسمان اوچنگ زدى تا وىرا راضىنمودى، و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، واو را اجابت نمودى،وسنّتهاى نیکو بوجود آوردى، وآتشهاى فتنه را خاموش نمودى، ودعوت به هدایت واستقامت کردى، و راههاى صواب و حقّ را روشن وواضح گرداندى، ودرراه خدابحقّ جهاد نمودى، وفرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى، وشنواى کلام پدرت على بودى، و پیشى گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امامحسن بودى، ورفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار وسرکوب کننده طغیان،وکوبنده سرکشان، وخیرخواهو نصیحت گرِاُمّت بودى، درهنگامى که در شدائدِ مرگدستوپا میزدى ، و مبارزه کننده با فاسقان بودى، وقیام کننده باحُجَجوبراهین الهى ، وترحُّم کننده بر اسلامومسلمین بودى-
بسم الله الرحمن الرحیم- -نگاهی به کتاب- نماز وعبادت حضرت علی علیه السلام بقلم جناب مستطاب اقای عباس عزیزی رحمت الله علیه- بخش – هشتم- امام علی علیه السلام باوجودانکه شخصیت بینظیری است ومقدس ومعصوم است خودرا دربرج عاج قرار نی میدهد که مداوم دور ایشان بگردند وقربان صدقه ایشان بروند ودستورات ایشان عمل کنند- امام باقر علیه السلام میفرماید که علی علیه السلام فرمودند": ما اهلبیت سلام الله علیهم اجمعین مامور شدهایم غذا بدهیم وگرفتاری گرافتاران را برطرف سازیم وانگاه که مردمان درخوابند- نماز بخوانیم"| حتی درشبها هم حضرت علی علیه السلام نان میپختند وبا غذاهای دیگر درکیسه کرده وکنار درب خانه ها قرار میدادند- دوم تعادل به دنیای ممدوح واخرت است متاسفانه بشر همیشه افراط وتفریط میکند ودر ندچنین کنند که سخت موردمخالفت پیامبر عظیم الشان صلواته الله علیه واله والسلم قرار گرفتند ولی بعدا در برادران اهل سنت افرادی به اسم درویش وصوفی ومانند بوجود امدند ودرمسیحیت هم بوجود امد- بعنوان مثال درهند یک خانم روستائی پولی به زحمت تهیه میکند درحالیکه کفش پسرش پاره است وغذای کافی نمیخورد ومانند ان دست بچه ها میگرید وبه رودخانه گنگ میرود وپولش تقریبا تمام میشود ومجبور است پیاده باز گردد ودر راه عقرب میزد ومار میزند وحیوانات درنده همین طور ودرچاه میافتد وعلف میخورد خیلی شانس بیاورد تیکه تیکه به اوکمک کنند وکمک هم محدود است چون تعدادزیاد است بر فرض به خانه باز گرد پولی ندارد وباید قرض کند ودوباره روز ازنو وروزی از نو حال مددکارهای اجتماعی به منزل ایشان میروند وبامحاسبه میگویند شما حداکثر هیچده روپیه بیشتر برای مسافرات نخواهید نداشت وانراهم به خیره روستا کمک کن- البته مقدس بودن درجای خود بسیارمهم است وموردنیاز انسان است وتاثیری جادوئی دارد وحتی خداوندمنان همیشه دربرج عاج نیست- سکولاریسم از همین موضوع سو استفاده میکند که در سکولارسیم مقدس ومعصوم وجود ندارد وهردستوری لازم باشد سریعا جابه جا میشود واز روی عقل کار میشود گرچه امروزه سعی میکنند علم را وحقوق بشررا تاحدودی مقدس کنند- در حکومتهای بشری- اول نیروی نظامی است- دوم شعرا ونویسندگان وسوم دیپلمات ها( سیاست) وچهارم تکنوکرات- وپنچم بوراکرات- ششم مردم- درحالیکه دراسلام اول عبادت- بعد علما وبعد شهدا وبعد شعرا ونویسندگان وبعد دیپلمات- بعد خیرین وکمک کنندگان شاید اینطور باشد – حضرت عباس علیه السلام تنها به خاطرنماز وروزه به این مقام عظیم نرسید به خاطر دودست خودرا به خاطر اب اوردن در جهان الی حق از دست داد به این مقام رسید
بسم الله الرحمن الرحیم- -نیم نگاهی به پیش گفتار دانشمند معظم حضرت ایت الله العظمی حضرت مستطاب جناب اقای جعفر سبحانی رحمت الله علیه برکتاب- بخش دوم- دو نکته مورد توجه قرار دهیم- فلسفه تاریخ- درغرب بدنبال تکامل داروین بوجود امد- ودرغرب برای عنوان علمی هرطور که دلش شان بخواهد تفسیر وتعبیر میکند- بعنوانان مثال مسیحیت دربعضی شاخه هافلسفه تاریخ یعنی تمام اقدامات حضرت مسیحئ علیه السلام وحواریون وسپس شخصیت های مسیحیت – حکمت ناب است ومورد تائید خداوندمنان است - .دلائلی برای انها میاورد- ومابقیه ادیان را میخواهد ازصحنه خارج کند چون حکمت ناب موردتائید الهی نیستند- بدنبال کاراقای داروین این سئوال مطرح شدکه انسان هم باید مداوم درجاده تکامل باشد- ونظریاتی جمع اوری شد ازجمله غربال گرائی اقای هگل ومسئله جهش ومانندان وعده ای هم درباره ستارگان که انهاهم درحال تکامل هستند موردتوجه قرار دادند ولی انهائیکه درروی تاریخ کار میکردند سعی میکردند همه اعمال انسان رابه نحوی درحال تکامل معرفی کنند ولی کم کم مواجه با مشکل شدند واین نظریه رانتخاب کردندکه فراز وفرود جزو میکانیسم تکامل است که عقل در شرایط رفاه کند میشود وهوس ها بران چیره میشود درزمان بحرانی عقل تیز میشود وراه چاره را پیدا میکند وبه سمت کمال میرود- کم کم این سئوال شد که عاملی قوانین تکامل بر هستی تحمیل میکند چیست- گروه ای بر اساس درک ناقص از نظریه داروین گفتند ماده ویا طبیعت ومیکانیسم ان درست ماند میکانیسم ماده است که بعدا شرح خواهم داد وکم کم مسائلی مطرح شد که این قوانین بر مغز انسان زیاد صحیح نیست البته باید گفت انسان روان تنی ات وماده میزانی کم بریا روح موثر است وموردنیاز است یک رادیو به برق نیاز دارد ولی اخبار را برق تولید نمیکند وبعنوانمثال عنر روی اثبات شده است درحافظه نقش کلیدی دارد ولی به این معنا نیست هرجه روی زیاد شود هوش فرد زیاد میشود- لذا تنها پاسخ ان که کمی پیچیده است که انسان باوجودانکه ازاد است وهوس ها بر اوچیره میشود وبقدری خطرناک میشود که هرچیز ضد اوباشد نابودکند ولی راه تکامل را میپیماید واین امر نیاز مندیک نیروی عظیمی است بتواند این نوع دکنترول داشته باشد وان خداوند منان است- در مورد هوش درک اول میکانیسم مادی بود درست مانند ماشین- موتور که روشن میشود پروانه رامیچرخاند وپروانه رادیاتور خنک میکنئد واب رادیاتور موتور خنک میکند وازطرفی متور گیربوکس رابه حرکت درمیاورد وگیربوکس میل لنگ وماشین حرکت میکند- وکافی است موتور به حرکت در بیاد یک استعداد کلیدی به حرکت دربیاید تمام استعدادانسان بحرکت درمیاید طبق یک نظمی- این نظریه ردشد- و.اثبات شداستعداد های مختلفی انسان که هرکدام مستقل هستند وهرکدام روش خاصی برای پروش دارد وتنها ازتکنیک پل میتوان باز زحمت زیاد درحدمتوسط ده درصد رشد داد وبلاترین میزان رشد چهارده درصد بوده است وممکن است در استعدادی انسان بی نظیر باشد که نمونه ها خواهد امد- وجالب ان که هم علمای ما وهم دانشجویان عرب درانگلستان بیان کردند تنها قران استد که همه استعداد هارا به حرکت درمیاورد وبایداضافه سیره انبیا واولیا بخصوص چهارده معصوم چنین هستند وتنها شنیدم درانگلستان یک کتاب برای بچه ها تولیدشده سات تاحدودی استعدادمختف انان رابه حرکت درمیاورد-ادامه دارد