بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-ضمیر ناخوداگاه روشنائی ساز- انسان دو ضمیر خود اگاه وناخوداگاه دارد که در دوحوزه در روح هستند- که باهم ارتباط وتعامل دارند که ضمیر ناخود اگاه همان فطرت است درمسائل نورانی که از خوداگاه وارد ناخود اگاه میشود که میتواند همان قلب باشد لامپی که یک روشنایی ملکوتی دارد-را روشن میکند- ونااخود اگاه وخوداگاه انسان به سمت نورانیت بیشترمیرود موتور حرکت میشودایجاد اشتیاق میکند وغیره- بشرط انکه داومت ومراقبت داشته باشیم- شهوات مکان خاص خودرا دروح دارند درمراحل اولیه از لذت غریزی شروع میشود کهمداوم سیراب میشود ولی باز تشنه میشود وخصوصیات اتشین از خود بروز میدهد- وابری ضخیم بروی فطرت میکشد- لذا میتواند براحتی لذتی را فراموش کند ولذت دیگری جای گزین کند- درموکب متوجه شدم که شخصی قبلاز خطیب پنچاه مرتبه یا الله گفت البته ده بار یا الله حواس ها جمع میشود ولی ان ابر ضخیم هست لذا شنیدن مهمنیست زود انسان فراموش میکند واثر ماندگارنادارد وخلاقیتی هم ایجا نمی کند-مثلا مادرایران بچه که میخواهد بلندشودمداوم یا علی میگئیم یا درجلسات برای انکه توجهات جمع وجلب شود صلوات الله میفرستیم ان همه انه موثرهستند ذکر دیگرهم است مثلا یا ابولفضل عباس رحمت الله علیه تا این ذکر نفوذ کنند وان ابررا کمی رقیق کند وتادرک نورانی ایجاد شود
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-خصوصیات- کربلا ونجف- هرگز کسی نباید تصور کند میتواند مانند اناتالیا ترکیه خوش گذارنی هم خواهد کرد یک سری گرفتاری ها ومسائل حتی ترس رعشه برانگیز بصورت قضا وقدری برای افراد بوجود می اید- که مسئله عاشور و و گذشته است بر ان جریان وحشتناک - ملکوتی - تا حدی درک وفهم وحس کند-اگر کسی هم بخواهد مطلبی درک کند بنحو احسن برای او میسر میشود البته درنجف اسان تر است واطلاعات هم کمتر است ولی پر مغزتر است- یکی از جنایات صدام وخاندان پهلوی جریاناتی که وحشتناکی که در کشورهای اسلامی خاورمیانه رخ داده است نگذاشتند مابقیه بفهمند واطلاعات عمومی از جهان بسیار ضعیف است درحالیکه درپاکستان و عراق قرنهای گذشته مدارس که بزبان انگلیسی واردو ویاعربی درس میدادند دربغدار بیشاز چهل درصد بوده درشهربغداد بوده است ودرپاکستان شصد درصد وحتی در روستای ها پاکستان بیست درصدبوده است ودربخش شیعه نشین پاکستان همه طلاب وا علمای شیعه ازاین مدارس فارغ التحصیل میشد وبخشی درا فغانستان ناگهان احساس خطر میکند درافغانستان قوم هزاره و شیعیان مزارر شریفمورد هجوم مغولی میکنند 62 درصد از هزاره میکشند ولی دار مزار شریف سادات شیرازی به ریاست خاندان ایت االله العظمی محسن اصفی اتلاف سنگینی از ازبک وتاجیک و هزاره وایرانیانوغزل باش وقیبله بهسود که ریاست ان باخاندان ایت الله شهید دکتر مرتضی مطهری رحمت الله انها کشاری سنگین از دشمنان میگنند ولی قوم به برای کمک به هزاره خرج میشود ومتحمل ضربات سنگین مید وبه فریمان ایران مهاجرت بوده است وقوم هزار مانند یهود شرق پراکنده میشود وبه ترکمنستن ازبکستان وغیره میرود کهمتاسفانه همه انها سنی میشوند وقوم هزاره دراین ودرنجف به اسلام ناب دست میکنند یک خبرنگار عراقی - هلندی از حضرت اصف گزارش تهیه کرده بود وبه من این میگفت اگر بخواند کابل را بگیرنند داوزده روزه میگرنند- ومثل سگ از ایشان میرسند درپاکستان جنایاه برای شیعه بیار سنگین بوده است که انها هم به نجفمها جرت کردند وبعداز انقلاب جدید عراق درس خواندن در مدارس انگیسی بشدت تا بیست درصد افت کرده است سازمان فرهنگی- اعتقادی ابنای نجف اشرف- دراینمواد سعی زیادی کرده است وفرهنگ عمومی بشدت بالا برده است خیلی عجیب- ازیک جوان عراقی دریک موکب عراقی - اذربایجانی سئوا ل کنم این که کنار تابلو نوشته است طر ف براق یعنی چی- جواب میدهد -مامعلوم- یعنی من نمیدانم- درگذشته نجف بدو دسته کلی تقسیم میشدو از بارگاه باعظمت علی علیه السلام به سمت سوریه ودیگری بسمت ایران به سمت سوریه میگوید المشارق- به سمت ایران را میگویند براق که نمانیده ان حضرت ایت الله مقتدا صدر است بازی دراورد ایت الله اعظمی فیاض به او ا خطارداد وبعدبشدت او را کوبید این دو روی قوانینی مسولیت بارگاه رابه عه میگرفتند و کم کم مسئله ایجادشد- چرا نمیدام برای حل مسئله به سفیر انگلستان مراجعه کردند که شما درک تان بهتر است چه کنیم ما- فرمود راهی ندارد جز جنگ- میجنگیدند تا هر فردی به بالا ی گل دسته رسید ان طرف برنده است- من تصور میکنم که مذهب ضعیف شده وده است اینراهچاره بوده است که عرق مذهبی باز گشت کند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- برای حسینی شدن اول باید به درجاتی از غلام حضرت جناب جون غلامی افریقایی- لبنانی رسید مراحل را طی کرد تا به حضرت سرور وسالار حضرت عباس علیه السلام نایل شد وفادارای داشتن مرام وبصیرت کامل ذوب در اسلام وامامت وپس شنات حداکثری از امام حسین علیه السلام ودرجاتی درعمل انگاه دم از حسینی زد که همان تمنایی که برای حضرت ابوالفضل کردکه برای غلام جون هم کرد
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- برادران ترک ایرانی واقعا درهر جا باشند جوهر خودشان را میدهند بزرکترین دستهمذهبی را درکربلا ترکان اذر بایجان راه را انداختند به مرکزیت تبریز دسته مذهبی بصورت ایرانی منحصر بفرد ایران است- هرا تقلید شود یک تقلید ناقص است ومامل نیست و هر ملتی راه ورسم خودرا دارد اصلا زنجیرزنی وجود ندارد- حرکت مانند حرکت یک نیروی نظامی سابق عرب وجهان انزمان است- رهرکت نظامی سابق عربی باالهام گرفتن یکی ازبزرگان موکب ابنا ی نجف اشرف که موسس ان حناب اقای جاسم بوده است بالهام از گفته یکی از افراد مهم درجه دو این هیت- هنیشه اتلاف یک حرکت عداونی غیرعقلانی دارد عده ی جا میزنند که انها هم اتلاف دارند این سیاست نیست این تعلیم وتربیت است عدهای هم که جا میزنند دیدگاه ای مختلف دارند دراعراب وضع زندگانی خانوا ده مطرح است- وعده ای هم کهجا نمیزنند بارز حرکت انها هم عداونی است وچون بروی بعضی قبائل ترکش میزند انهاهم وارد این اتلافات میشوند- ولی در اسلام شیعه در اعراب خیلی عجیب است که جنبه مظلومیت حرف اول میزند ونه جنبه عدوانی -بشرط انکه از جانب علمای حقه هدایت شود وگرنه هردوطرف ممکن است عداونی جهنمی باشد اینصفت میچربد- استحکام کم رنگ است- مثا جریان شام مبیشترتوجه به قدرت عقلانی بیانات رشیده حضرت زینب کبری صلواته الله علیها هستم- ولی درعرب یک زن مقاوم له شده درهم کوبیده شده با الم جاریه نمایان است- عرب درشناخت خصوصیات بخصوص انسان زیادکار کرده است چه مثبت وچه نفی چه درشای وغم وچون در صدر اسلام بدنبال سجع گفتن بوده است مترادف زیاد درست کرده است که همگی هم وزن هستند لذا قدرت مانور درسجع زیاددارنند وسعی میکردند که حتی مطالب روز هم باسجع گفته شود کهمثلا دراین مانند جملات جناب اقای سعی علیه رحمت باشد وکاری بسیارسخت بوده است ولی بعدا ک کم از این حالت بیرون امدند و بسبک محلی اسان کردن را گزیدد کهسجع گفتن کاری امروزه بسیارسخت است یک از بزرگان درانجا کهفارسی راخوب میدانست چون صدام پدرایشان ایرانی وضد صدام تشخیص اد وبهایران مهاجرت کرده است وده سال درایران وحال درهلند ریس بخش خاورمیانه صدا وسیما هلند است وبشدت جریانهای اسلامی خاورمیانه ره یابی میکند ودرضمن دوره فیلمبرداری درتلویزیون مدرک اش گرفته است وازشیعیان پا قرض ایران ورهبریت است بحث به اینجا کشید کهمن گفتم درقران هم در هلند درترجمه ان شرکت کن ایشان فرمودند نادر افرادی دراعراب هستندکه نکات ظریف قلان تاحی بهاندازه سرسو زن میفهمند زیرا این درک لغات وسجع دیگر امکان پذیر نیست چون اطلاعات ما بسیارکم است واین بیچاره درجهت دیگری بیشتر عقلانی واحساسی خاص پیشرفت کردند- ماهم همین طور هستم جنابسعدی درجهت مثبت اسلام وخاندان البیت به اصطلاح شارژ مثبت کند ودرمسئال دراماتیک وغم انگیز کار نکرده است و جناب حافض اندی ک است وباز ایشان درجهت مثبت عقلانی کار کرده است ومیماند جناب محتشم دراماتیک ایشان بیشتر یک نوع تصویر ساز ی از بیرون است تا از درون ولغات محدود است لا بسجع بیان کردن کار بسیرسخت است ولذا درجهان وپس ایران برای بیان مطالب به شعرنو متوسل شدند شما وقتیکه جمالات حضرت زینب کبری علیها السلام را گوش میدهد ومداوم میخواهید جمله بعدی را گوش کنید دردمند ه هستند که درضمن پاسخگوی عقلانی به جملات یزید است خطیب زمانی که به جملات حضرت زینب علیه اسلام میرسد اولین کلمه میگوید مردم مابقیه را میگویندمخصوصا جوانها وخطیب درست راست اش کف درست از پایم به الا میکشد که صدا رازیادتر کنید مردم دودراست راست میکنندوتکان میدهند ومپنچهد ها مداوم بسته وباز میشودومعلوم میشوداین امر نشانه داشتن بارین درد است وگریان هستندکه حتی بعضی ها ازخانم ها هم جلوتر میزنند تاجمله تمام شودودوباره درجائی دیگری تکرار میشود اینجا است حکومت یزیدی مانند صدام نگران میشوند وچون میفهمند انهاهم دست کمی از یزیدندارند-در سفر به کربلامن ته مینی بوس بودم- جلوی من دودختر عرباهوازی بودن که یکیازانها درطح راهنمای سابق بود مداوم نوحه یکنفر را پخش میشد وجالب بود مناز ان دختر خانم خواستم انراکمی ترجمه کند ایشان گفت این اقا باسم محمد کربلائی است وبسیار مشهور است ودر اطراف زوار صحبت میکند وبسیارهم ساده صحبت دمیکند ودر اپارات نوحه های او وجودارد وترجمه به فارسی شده است من گفتم عجب جملات عالی دارد- ازجملا ت ایشان حضرت امام حسین علیه ال زمانی که خواست علی اصغر علیه السلام به میدان نبرد ببرد میدانستد که شهید میشود مطالیی این چنین فرمودند خداوند برای این قربانی برای او ثواب یک حج عمره قراربده-دوم من معنارا تعریف میکنم وحشی اسم ان فرد نیست وحشی یعنی گارد- ذرزمان قاجار یک پلیس ویژه وجود اشت بنام بی پدر ومادر- این وحشی ابوسفیان ساخت که درحقیقت خوداش وحشی کامل است- ادامه دارد
بسم الله االرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اصالت با فرهنگ وتمدن اسلامی شیراز در فرهنگ و جاعت- ائتلاف واحد های که روغن انها کشیده است و از جمله علما و زحمتکشان ومستضغفین وثروت مندان که مرجح ترجیحا زنان که رر خدیت مکتب اعتقادی وتربییت دینی حورا انسیه هستند ودر گرده اماید حسینه ها شرکت میکند- اولی شناخت امام حسین علیه اسلام است وبعدا مطالب دیگر چهاز ذطیق اشزاق بعلت اتصال به به عرش پاسیخ توسط ایت الله وهاب زاده وهم حدیثی که ایت اعلظمی حضرت محمد کاظم حائری رحمت الله علیه خداوند منان اول محب امام حسین علیه السلام درقبلن ها میکرد وسپس محبت خودودیگرا ن ورود میدهد درهر هدفی خواندن حداقل پنچ ایه قران درمناسبت ان خوانده شود وسپس حدیث وبعضی اشعاردوبعضی شعارها ودگر علم ها- وتابع رهبر کا احرین تحول را ایجاد مثال کعب یکی از بزرگ ترین وقوی ترین فرهنگ و شجا عت بعداز سادات شیراز ی دارا است - که مثلا اروزه میشوم بتی جاسم الشیرازی الکعبی که دوصفت اغادیر یعنی از غیره گرفته شدان است به دومعنا یک بیدارشو از خواب دو حرکت از رهبر قبلی به رهبر جدید اقادیر از قدر یهمی از طرار ومیزان درک کمتری ن جزیات با ب الاترین مقدار وقدر وتمایل ل به شناخت کمترین جزیات اس وتعریف کتاب راهنما مثلا مقتل الحدید
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- انگلیسی ها زیادبه چمن علاقمند هستند- دلی ان میتوانند حمام افتاب بگیرنند- یا بهتر بگویم باران افتاب- زیرا هوا بسیار دراغلب اوقات سرد است وجنگل سایه ایجاد میکند برخلاف سرزمینهای استوائی و بسیارگرم- بایدهمیشه درحالت معتدل بود-همانطور امام صادق علیه السلام بیان کردند- حیف این گلها است بهتراست از گلدان استغفاده کرد واسم ملکه وعکس اسب وسگ اورا درچمن با گلدان بوجود اورد واین گلها را بعداز دو روز به بیمارستان وکودکستان وغیره داد- باید دید که وضعیت جدید- نقش بیت المعمور را بازی میکندیا سقیفه بنی ساعده تاریخ دراینده قضاوت خواهد کرد
شرح دعای محبت توصیه شده از مرحوم آیت الله سید علی آقای قاضی و داستان جالبمیرزا خلیل طبیب-للَّهُمَّارْزُقْنِی حُبَّک وَ حُبَّ ماتُحِبُّه وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ العَمَلَ َ الَّذِی ْ یُبَلِّغُنِیاِلیحُبِّکَ وَاجْعَل حُبَّک اَحَبَّ الاَشیاءِ اِلیَّ
ترجمه: خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.
همانطور که در چند پست قبلی گفته شد بعد از بررسی سند دعای محبت که مرحوم آقا سید علی آقای قاضی توصیه می کردند در قنوت نماز خوانده شود حالا به شرح این دعا می پردازیم.
اول اینکه او باید روزی کند نه اینکه تو بدوی که محبت آن کسی که از قبل دوست داری تو دلت بیاندازی!!!
اللَّهُمَّارْزُقْنِی حُبَّک وَ حُبَّ ماتُحِبُّه وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ ..........
حب جمال و حب کمال را با هم می خواهید-اللَّهُمَّارْزُقْنِی حُبَّک وَ حُبَّ ماتُحِبُّه وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ ..........
حب جمال و حب کمال را با هم می خواهید.
شما در این فریضه از محبت اهل بیت را می خواهید زیرا حب اتم و اکمل ؛ محبت خداوند نسبت به اهل بیت می باشد و محبت اتم و اکمل ؛ عشق اهل بیت به خداوند می باشد. در زیارت جامعه خطاب به وجود مقدس اهل بیت می گوییم . التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهاللَّهُمَّارْزُقْنِی حُبَّک وَ حُبَّ ماتُحِبُّه وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ ..........
حب جمال و حب کمال را با هم می خواهید.
شما در این فریضه از محبت اهل بیت را می خواهید زیرا حب اتم و اکمل ؛ محبت خداوند نسبت به اهل بیت می باشد و محبت اتم و اکمل ؛ عشق اهل بیت به خداوند می باشد. در زیارت جامعه خطاب به وجود مقدس اهل بیت می گوییم . التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه( کامل شدگان در محبّت خدا)
بنابراین مزد رسالت را اداء کردید.قُل لَّاأَسَْلُکمُْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فىِ الْقُرْبىَ(سوره شوری آیه 23)
ترجمه: بگو ای پیامبر براى رسالتم از شما مزدى نمىطلبم ، مگر دوستدارى در حقّ نزدیکان [ اهل بیتم ]
حب خداوند را تنها ، بدون اولیا ء اش نخواهید زیرا لازم و ملزوم هم هستند زیرا اینها در طول هم هستند غیرت الهی اجازه نمی دهد بندگان خاصش را دوست نداشته باشی ولی او را دوست داشته باشید.
همه این حب ها با هم شما رو به کمال میرساند-اجی میرزا خلیل در ایّام جوانى از تهران به قصد زیارت کریمه اهل بیت حضرت معصومه(علیهاالسلام) به قم مشرف شد.
در آن زمان در شهر قم و در شهرهاى دیگر ایرانگرانى سختى به وجود آمده بود به طورى که نان به زحمت به دست مى آمد و اینوضعیت نتیجه جنگ بین دولت ایران و روس بود. علّتش هم این بود که اسیرانزیادى از زن و مرد، بزرگ و کوچک وارد کشور و در شهرهاى مختلف متفرق شدهبودند.
میرزا خلیل در یکى از حجره هاى دارالشّفاء ـ که عمارتى است در زیر مدرسهمتّصل به صحن شریف و در آن حجراتى بود که افراد غریب در آن جا منزل مىکردند ـ منزل کرده بود.
روزى به بازار رفت و با رنج فراوان نانى بدستآورد. در بین راه به زنى از اسیران نصارا ( مسیحی ) رسید که طفلى در بغل داشت و ازگرسنگى صورتش زرد شده بود. همین که او نان را در دست این طلبه جوان دید گفت: شمامسلمانان رحم ندارید! خلق را اسیر مى گیرید و گرسنه نگه مى دارید!
جون دلشبه حال این زن سوخت و نانى را که در دست داشت به او داد. و یک شبانه روز را باگرسنگى سپرى کرد.
در حالیکه تنها در منزل نشسته بود که ناگهان مردى داخل حجره شد وگفت: بى بىِ من از درد رنج مى برد و بى طاقت افتاده، اگر دکترى سراغ دارىبه من بگو تا علاجش را بپرسم؟
میرزا خلیل یک دفعه به او گفت: فلان چیز خوب است. اوگمان کرد که وی پزشک هست. بنابراین فوراً برگشت و دارویى را که طلبه جوان گفته بودبه مریض خوراند و در کمال تعجّب مریض فوراً خوب شد.
بعد از این قضیهاو با جمعى سراغ وی آمدند و از ایشان تشکر کردند. خبر معالجه این طلبه منتشر شد و ازهر جا براى معالجه بسویش هجوم آوردند.