خطای شناختی در مقول? جزا
برخی گمان دارند که عمل چیزی است و جزای عمل چیز دیگری است که در جایی به آدمی میدهند؛ مانند: کار و کارمزد! در حالی که جزای عمل صالح، خود همان عمل است و جزای گناه، خود آن عمل است که در دنیا صورتی دارد و در آخرت که پردهها کنار میرود، صورت و حقیقت وجودیاش آشکار میشود. چنان که فرمود:
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (البقره، 174)
- کسانی که آنچه را خدا از کتاب نازل کرده کتمان میکنند و آنیرا به بهای کمی میفروشند، آنها جز آتش چیزی نمیخورند (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست میآورند در حقیقت آتش سوزانی است) و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمیگوید، و آنها را پاکیزه نمیکند، و برای آنها عذاب دردناکی است.
طبق صریح آیات قرآن کریم، آن چه اضافه بر اجری که در ذات عمل است افاضه میشود از فضل الهی و به عنوان جایزه اهدا میشود؛ اما در عذاب، بیش از نتیج? گناه، هیچ عذابی در کار نیست.
«لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» (النّور، 38)
- تا خداوند به بهتر از آنچه کردهاند پاداششان دهد و از فضل خویش بر پاداش آنان بیفزاید، و خداوند هر که را بخواهد بىحساب روزى مىدهد.
بقای روح عمل و اثر
هر چیزی کالبدی و روحی دارد، خواه موجودات باشند و یا گفتارها و کردارها. به عنوان مثال: وقتی با جمل? «دوستت دارم - دلم برایت تنگ شده بود - نگرانت شدم و ...» به کسی ابراز محبت مینمایید، کالبدش همین کلمات است که مفاهیمی را منتقل میکنند، اما روحش، همان محبّت قلبی شماست که در قالب کلمات ظهور و بروز مییابد.
کالبدها از بین میروند، اما ارواح باقی میمانند و هیچ گاه از بین نمیروند؛ چنان که بدن در خاک میپوسد، اما روح هیچگاه نمیمیرد -و- جمله تمام میشود، اما پیام قلب در قلب مخاطب اثر میگذارد و باقی میماند؛ و آن چه باقی میماند آثاری مدام دارد که هیچگاه منقطع نمیگردد. لذا عمل و آثارش تا قیامت باقی میماند و اجر یا مکافتش نیز همیشگی میشود؛ مگر آن که در دنیا با استغفار و توبه یا عذابی بخشوده شود و در آخرت نیز با رحمت الهی، شفاعت یا حتی عذاب، بخشوده شود.
*- ما، کوتاهی و کوچکی و سادگی عمل خوب یا بد را میبینیم، اما آثار اعمال را نمیبینیم، آثاری که تا آخرین روز زندگی بشر در زمین ادامه دارد و در قیامت پدیدار میشود.
به عنوان مثال: فرد نیکوکاری فقیری را میبیند و مقدار کمی به او کمک میکند؛ اثر روانی این کمک چقدر میباشد؟ این کمک اندک در خانه و خانواد? نیازمند چه اثری داشته است؟ این آثار در اطرافیان و نسلهای بعدی چه تأثیری داشته و دارد و ... .
همینطور است وقتی گناهی که صاحبش آن را کوچک شمرده واقع میشود، مثلاً دروغی میگوید، غیبتی میکند، در برابر اسلام، انقلاب اسلامی، ولایت، مردم مسلمان و ... یک موضع منفی میگیرد و با کلامش، ضربهای هر چند کوچک میزند! آیا از آثار آن و تداوم آن نیز مطلع میباشند؟!
بنابراین، ظاهر و کالبد عمل، از بین میرود، اما روح عمل و آثارش هرگز از بین نمیرود؛ لذا اجر آن بهشت ابدی میباشد و مکافات و عقوبتش نیز سنگین و چه بسا همیشگی میباشد.
از اینرو، در قرآن مجید تأکید نمود که نه فقط اعمال نوشته میشوند، بلکه آثار آنها نیز از نظر پنهان نمیماند، بلکه نزد امام عصر در هر زمانی احصاء میگردد. یعنی آن که در زمان امام سجاد یا امام باقر علیهما السلام، کار خوبی کرده برایش ثبت شده و آثار آن در دوران امامان بعدی علیهم السلام نیز ثبت و محاسبه میشود.
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)
- ما مردگان را زنده میکنیم، و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مینویسیم، و همه چیز را در «امام آشکار - لوح محفوظ» احصا کردهایم.
بنابراین، نه تنها عمل به ظاهرش نیست و نه تنها هیچ صواب و گناهی کوچک نیست، بلکه آثار مترتبه هم چنان ادامه دارد.
شاکله
همانگونه که بیان شد، چنین نیست که آدم چیزی باشد، گناهش چیز دیگری باشد و عذابی که در آخرت دچارش میگردد، چیزی دیگری باشد که از جای دیگری به او داده میشود؛ بلکه کفر، شرک، ظلم و معصیت، در حقیقتِ روح و شاکل? انسان اثر میگذارد و مستحق عذاب جهنم، خودش آتشی میشود که خودش را میسوزاند؛ روحش در آتش فراق (دوری از رحمت خدا)، غُبن (پشیمانی)، حسرت، قرار گرفتن در جوار فاسدان، دوری از محبّان خدا، محروم شدن از کلام خدا و لقاء الله و ... میسوزد، و جسمش در آتش مجسمی که خودش شعلهور نموده میسوزد:
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ» (آل عمران، 10)
- ثروتها و فرزندان کسانی که کافر شدند، نمیتواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد، (و از کیفر، رهایی بخشد). و آنان خود، آتشگیره (هیزم) دوزخند.
نتایج:
یک - رحمت و مغفرت واسع? الهی، به معنای پوچ کردن خلقت و هدایت و پوچ کردن اعمال نمیباشد.
دو - «اجر» یا همان پاداش و مکافات عمل، جدای از عمل نمیباشد، بلکه همان روح و ملکوت عمل است که به شکل بهشت و نعمتهایش یا جهنم و عذابهایش ظهور مییابد.
سه - هیچ صواب [کار خیر] و یا گناهی، کوچک نیست؛ چرا که در محضر خداوند سبحان انجام میدهیم.
چهار - هیچ گفتار یا کرداری، با انجامش به پایان نمیرسد، بلکه آثارش تا قیامت باقی میماند. بنابراین، کسی که کاری خوب را برای خداوند متعال به انجام میرساند و یا مرتکب گناه میشود، مسبب آثارش تا قیامت میباشد؛ لذا مستحق پاداش ابدی یا عذاب طولانی یا ابدی میگردد.
پنج - عمل نیکو (حسنه) یا عمل نادرست (سیئه)، یا به تعبیر دیگری صواب و گناه، شاکل? انسان را میسازد که یا «نور، روح و ریحان» میشود و یا «آتش و هیزم جهنم
بسم الله الرحمن الرحیم- این فایل صوتی وارد نرم افزار صوتی کنید-https://www.x-shobhe.com/file/12915.mp3-درباره عذاب ابدی است
عذاب ابدی یا خلود در جهنم از آموزههای اسلامی و بسیاری از ادیان الهی است. آیات متعددی در قرآن با تعبیر «خالدین فیها ابدا» (تا ابد، در جهنم خواهند ماند) و مانند آن، به عذاب ابدی اشاره کرده است؛ چنانکه احادیث زیادی نیز در میراث حدیثی شیعه بر خلود در آتش تأکید دارند.
درباره خلود در جهنم میان اندیشمندان، دیدگاههای مختلفی وجود دارد: افرادی چون محیالدین عربی، ملاصدرا (البته در بعضی از آثارش) و امام خمینی ازجمله کسانیاند که خلود در جهنم را قبول ندارند و معتقدند در نهایت عذاب جهنم تمام خواهد شد. آنان خلود در جهنم را برخلاف عدل، حکمت و رحمت الهی میدانند و میگویند همه ساکنان دوزخ یا از آن خارج میشوند یا اگر باقی بمانند، دیگر رنج و دردی نخواهند داشت. زوالناپذیری فطرت الهی انسان نیز از دیگر دلائل این گروه بر عدم وجود عذاب ابدی است.
در مقابل، موافقان عذاب ابدی، آن را مخصوص کافران مُعانِدی میدانند که بر آنان اتمام حجت شده باشد. اینان معتقدند گناهکاران و مستضعفان فکری در جهنم باقی نخواهند ماند. عالمان شیعه معتقدند که با نظریه تجسم اعمال و بروز حقیقتِ اعمال در قیامت، میتوان عذاب ابدی را تبیین کرد. علاوه بر این، در قرآن تصریح شده برخی افراد از جهنم خارج نخواهند شد. خوارج نیز معتقدند که علاوه بر کفار، مرتکبان گناهان کبیره که بدون توبه از دنیا رفتهاند، دچار عذاب ابدی خواهند شد.
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-جهنمیان بیشتر افراد گناه کار هستند افراد مستضعف که گناه کردن - بیشتر پیب بهنحوی بهخداوندمنان میکنند و لی بهیکنوع لذت ها ودرک ها رسیدند که حاظر نیستند دست بردارند-این جهان ساده نیست انسانارا مات ومبهوت میکند وفطرت هم میدیرد کار ماده نیست ولی بعضی مسائل فرد راغوا میکند به دلائل خاصی که بسیاری ازانها مسخره است-وقتیکه خانم روسی به اسمان رفت واز انجا بیانکرد دفعهاول فقط اقای خروشجف میدید تانظردهد چقدر دربیرون نشان داده شود نخانم فرمودند من هفت نوع رنگ زرد میبینم کهمنرامسحور کرده است در روی زمین نیست ابی سفید قرمز بنفش وغیره راشرح داد وبه دختراش گفت جای من امن است ناراحت نباش من که بزمین امدم یکژاکت با ین رنگها درست میکنم جناب خروشجف فرمودند انهارانشان ندهید که میگویند کارخدا است دانشمندان روسی در بلژِگ درگردهمائی خصوصیات اتمی گفتندمایککتابنوشتیم از ازالف تای درباره اتم انراچاب کنید ونشانه ای خداوندمنان دران است-درهمین انگلستان بسیاری ازدانشجویان دواستادان مستضعف فکری هستند-برای نمونه یک روزنامه استاتید ودانشجویان است که مقلات خودرا دران مینویسنند وجانی است بچه هابهمن گفتند ومن یک روز رفتم تویصف بودن یک جوانی هم جلوی منبود وروزنامه راگرفتیم بسیارپهن است درصفحه اول عکس یک کشتی یخچالی مال کره شمالی انداخته بود که اولینگشتی یخجالی است کهشرق درست کرده بود وپروانه کشتی دراوج بود ای نپروانه کمر کمونیست میکند هنوز به باله ماهی نرسیده است هنوز جای داردتحقیقشود که پروانه سرعت بیشتری به کشتی بدهد دواستاد ایرانی دانشگاهتهران مدتا دقیق ئسعی یک طرح جدید پروانه کشتیدادند پروانه پنکه یت بادبزن هممطرح است کهژاپون هم الیاژان ونوع ساخت پنکه در سطح بالا است درزمان شاه کهادعا کرد بیس سال اینده ما بژاپون میرسیم چشنواره صنعت ایران دیگ وسماوربزرگ ولیوان وغیره بود امریکا فشاراورد که الیاژ دیک زود پزرا به ایران بدهید انها نمیخواستند و گفتند چراشماخودتان نمیدهید خلاصهمجبورشدند ودوم ماده ساخت پروانه پنکه بهایرادادند وایران بسختی ان پروانه را رادرست کردمابقیه مواد مال توشیبا بود-شاهگفت مهمترین کالا کدام است گفتند این پنکه ایشان جا خورد گفت کهپنکهیا باد بزن هنری نیست مسئول ایشان گفتند ساخت مواد پنکه شاهکاراست وقالب ان این نادان اینحرفزد ومردممنتظربودند پایهای یک صنعت بزرک ایجادشود ونشد ومابقیه بهخواست اروپا ویا فشار امریکا مثلاسوئدی در ایران واگون درست کنند دانشجوی اینگلسی بهمن گفت که من مذهبی بودو ووفتیکه دیدم کره شمالی ان رادرستکرد کمونیست شدم کمونیست انگلسی زیرامذهب هرگز چنین کاری نمیکند وعاشق کره شمالی هستنم شما یک مقاله درباره شاه بنویس و اوراسرزنش کن کهتو بهمراتب وضع ملکت بهتراز کره شمالی است یک غایق اقیانوس پیما نتوانستید بسازی انهادرجهنم هرگز وضعیت انجاراقبولندارند درفرانسه کاخ الیزه کاخ مسکن شاهان فرانسه بوده است- برای تفریح شاه یک پارک معروفی درستکردند چسبیده کاخ بسیار هنرمندانه است برق که بهفراسه امد برای اولین بار برای کاخ هابود واین پارک دراین پارک فقط دربار و بزرگان ودختران وزنان زیبا ازهرقشر که مثلایکسال دوره میبند یک سنگینشته است ودراطرف او یک الاچیق است شاهازهرکدام خوش امد رزیر الاچیق با او صحبت میکنداوهم دلبری میکند تنهاکسی بجز مستخدمین فقط حسابداراست انخانم بیانمیکن کهمافقی هستیم چند بچه داریم ایشان بهحسابدار میگوید مثلا هفتصد فران به او بدهید ومیفرماید دفعه بعد باید رویسنگ چمین نشینی واین نوع دلبری را یادبگیری کسانی که ظلم کردن ومیگویدچون ماکردیم کس یجرئب حرفی نداردسنخیت متواضع باخشوع وبا اخلاق حسنه وغیره راقبول ندارند-ادامه دارد-
«أرحَم الراحِمین» از صفات خدای تعالی است. تعبیر «أرحم الراحمین» در قرآن کریم چهار بار آمده و در همگى به عنوان وصف خدا وارد شده است:
ابن فارس مى گوید: «رحم» یک معنا بیش ندارد و آن حاکى از رقّت و عطوفت است و رَحْم و مرحمتْ و رحْمَت به یک معنا است، و به رابطه خویشاوندى «رحم» مى گویند که مایه هاى عطوفت در آن هست و نیز به رَحِم زن از آن جهت «رَحِم» مى گویند که مبدأ فرزند است که خود سبب عطوفت و رقت مى باشد.
راغب اصفهانی می گوید: رحمت عطوفتى است که احسان و نیکى را به دنبال دارد، ولى گاهى فقط در خود رقّت و مهربانى به کار مى رود و گاهى در احسان و نیکى، از این جهت هرگاه خدا با آن توصیف شود مقصود نیکى مجرد از رقّت قلب و عطوفت روحى است، و اگر در مورد بشر به کار رود، مقصود عطوفت و رقت قلب است، از این روى مى گویند، رحمت در مورد خدا به معنى تفضل و بخشش و در مورد انسان رقت قلب و عطوفت است. چنان که روایت شده: رحمت از جانب خدا انعام و تفضّل و از جانب آدمیان رقّت قلب و عاطفه است.[1]
ظاهر گفتار این دو لغت شناس این است که رقّت جزء معنى ماده «رحم» است، ولى برهان عقلى سبب مى شود که به هنگام توصیف خدا با آن، از آن معنا تجرید شود.
مؤلف المیزان در تفسیر آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" می گوید: رحمت در خدا به معنى عطا و احسان است.
طبرسى در موارد بسیارى از جمله در ذیل آیه 157 سوره بقره، رحمت را نعمت معنى کرده است و در تفسیر سوره حمد پس از ذکر قول ابن عباس میگوید: خدا با رقّت و انفعال توصیف نمیشود، پس مراد از رحمت، نعمت و افضال است.
کوتاه سخن آنکه رحمت در خدا به معناى احسان و نعمت است و «ارحم الراحمین» به معناى بالاترین درجه احسان بخشایشگری است
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اساس کارخداوندمنان والرحم الراحمین وعلما وعرفا برای این صفت ارزش بی نهایت قائل هستند-چون ارامش میاورد خیرها می اید وشرها میروند خیر وشر در قران مطلق است یک سلام وعلیک خیر است یک نگاه مهربانانه خیر است ویک نگاه تند بی جا شر است درحدیث است از معصومین اگرخیر نمیتوانید بکنید اقلا شرنرسانید شر رساندن نشان ابلهی و احموقی وازصفات زشت وپلید بیرون میاید یک ملاک شناخت انسانها است انسان پراز دغدغه و کمبود وضعف و محتاج است ازاین راه میتواند انسان بدرجات غیر باور برسد- خداوندمنان یکبار خوابرا برپیامبراکرم مستولی کرد که نماز صبح ایشان قضا شد-تا ایشان نماز قضارا به افراد یاد دهد ونشان دهد انسان ضعف دارد- فردی امد که نماز من قضا شده است انرا چگونه باید جبران کنم فرمودند تاصبح کاملا افتاب روشن نشود وپهن نشود ودغدغه صبح برای کارها برطرف شود زمانی که ارامش بوجود امد نمازت را قضا کن
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- یک کارگر زیبا ر ا تصور کنید وتخیل کنید که تیشرت که مستطیل باعرص سه سانتمیر و طول بیست سانتیمتر چند هم قد وکوتاه وبلند ویک شلوارتیرهشمارا باکمی نگرانی شبانه وبا تعجب دم تخته خواب نگاه میکند ایشان را حضرت عزارائیلعلیه السلام تلقی کنید و وصیتنامه زیر بالش وچند بار برای خانم بازبیان کنید و دعا بخوانید- بخصوص هر وقت ازکنترول کمی خارج میشوید