بسم اله الرحمن الرحیم-بخش دوم نگرشی به کتاب": عجیب ترین دروغ تاریخ":- متاسفانه بحث های دینی وفقهی بحث ای کشاف است وبقول یکی از علما به اندازهای است که یک پیرزن- پشم رانخ کند ویک لباس ببافد-اصل گریه کردن بر امام حسین علیه السلام اصل دقیقی است کسی اندکی معرفت پیدا کند این گریه رخ خواهد داد اصولا خداوند میفرماید گریه کردن وخندیدن کار ایشان است وحتما درگریه حکمتی است وپیامبران برای خطای کوچگی گریه های فراوانی کردهاند حضرت داودعلیه السلام برای یک قضاوت بر مسئله موهومی سالها گریه کرد وحضرت ادم برای گندم خوردن چهل سال گریه کردند وایشان برای بشهادت رسیدن پسرش هابیل سالها همچنین گریه کردند وهمچنین حضرت یعقوب علیه السلام برای فراق حضرت یوسفعلیه السلام سالها گریه کردند واما گریه ای که به جهت گریه انداختن افرادی که گریه نمیکنندتا وادار شوند که گریه کنند ولو شان امام علیه السلام پائین بیاید این خطا است ولی بسیار هم در تاریخ مرسوم است- عدم گریه از جناب عمر هست وحتی برای انکه جهاد بقوت خوداش باقی بماند فرمودند نماز بهتر از خواب است؟؟؟!! رکن رکین که مهمتر از جهاد است تبدیل شد به انکه فقط بهتر از خواب است وبسیارمطالب دیگر از جناب عثمان سئوال شد به چه علت شما مروان بن حکم از تبعیدگاه بیرون اوردید وبه ایشان پست بالائی داده اید ایشان گفت بعلت ارزش صله رحم- ایشان فرمودند درکتب اهل سنت تنها چهل حدیث که بعضی انها ضعیف هستند درباره حضرت مهدی سلام الله علیه استبر اساس تحقیق؟؟؟امام شوکانی احادیثی که میتوان در مورد انها صحبت کرد اعم از ضعیف- حسن وصحیح پنجاه حدیث؟؟ است که این امر بدون شک متواتر است- فقط یک یک نکته بگویم قر ان مجید نماز صبح را دورکعت میداند چنان شیطان را ببنیبم وایشان گفتند که نماز صبح دور کعت است نباید گفت شیطان همشه دروغ میگوید نماز صبح مشکوک است بیاد گفت این باراستثنا شیطان راست گفت وبخوبی بقول امام راحل علیه السلام نشان میدهد که منابع برادران اهل سنت چقدر خان گزیده است وچه میزان غیر علمی است از زمان پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم تا شخص امازمان علیه السلام درباره مهدویت حدیث است ولی بررادران اهل سنت دوستی انان با اهل بیت مکرم صواله تالله علیه واله والسلم دوستی خاله خرسه است اما بحث ایشان یک بحث غیر علمی است چه از لحاظ علم نقل وچه از لحاظ علوم عقلانی که ایندوسازنده علوم دینی وفقهی است یک سئوال تاریخی است که از زمان رسول اکرم صلواتهالله علیه واله والسلم درباره غیب حضرت سلامالله علیه مطرح شده است که ایا غیبت نقص نیست وحکمتی دارد وبهاین سئوال ائمه اطهار پاسخ های یکسان ودربعضی جهات متنوع داده اند وباز ایشان این سوئال را مطرح کرده است ونمیداند که ازچاله به چاه افتاد است زیرا اگر تصورکنیم امام علیه السلام در نزدیکی ظهور متولد میشوند این مدت که بشریت بدون امام علیه السام بوده است یک نقص اشکار است در حایکه درامت ها سابق نمونه ای ندارد تمام ائمه اطهار به این حدیث امام علیه السلام مانند خداوندمنان درغیب است ولی جهان را مدیریت میکند- مثال ایشان درست مانند مثال خداوند است ویا مانند خورشید در پس ابر است ایشان فرمودند هیچ ایه از قران نمیتواند درباره ایشان باشد توجه ایشان بکتب معتبری در ایران وجهان تشیع جلب میکنم که متوجه شوند بسیار دقیق است تحولاتی که درکل ارض بدست کسی از طرف خداوند انجام میشود تنها ایشان است اما از احادیث میتوان بخوبی به حقایقی پی برد- در حدیث است که امام علیه السلام به خانه شما میاید وبر فرش شما قدم میگذارد وبر فرش مینشنید ومثلا میوه وشیرینی شما میخورد معلوم میشود فردی به ظاهر عادی است وانفرد ممکن است ایشان را نشناسد ایا بحث هم میشود ویا نمیشود؟ امام علیه السلام دراینجه سکوت کرده است زیرا ااگر بیان میشد میپرسیدند چه بحثی بوده است ومکن است بگویند چرا الان رخ نمیدهد- در حدیثی میفرامیند که امام باهیتی به نزد شاهان وسلاطین میرونند معلوم میشود با شخصیتی باشند که به کاخ میرونند وعلما انرا بدوقسمت کردند در گروهی امام فرد زیر دست است وبا سلاطین صبتی میکند ودرجائی فردی بالا دست است وبا سلاطین صحبت میکنند ودرحدیثی امام زمانی که ظهور میکنند عده ای میگویندکه ما ایشان را درشهر خود میدیدم وایشان درخیابان به جمع میپوست وبا ما سالام واحوال میکرد بارها ایشان رادیده بودند معنا ندارد که امام علیه السلام هیچ نقشی نداشته باشد وفقط در خیابان ها گذر کند وکسی هم ایشان را نشناسد یعنی حکمتی را دراین ظاهر شدن نداشته باشد- از طرفی درباره امام علیه فر مودند که ایشان لشگری از فرشتگان ولشگری از جن دارند که طبق فرمان ایشان دستورات را اجرا میکنند وباز درحدیثی که شب قدر تمام اطلاعات به ایشان داده میشود وفرشتگان یا طبق نظر ایشانعمل میکنند ویا عملی که انجام میدهند به ایشان اطلاع میدهند-تعداد زیادی از افراد مسلما پی به امام زمان علیه السلام میبرنند ولی طبق دستور کتمان میکنند عالمی به من فرمود که من طلبه بودم درخدمت استاد در جلسه ای بودیم جلسه بطول کشید وایشان بعد از جلسه اضطرابی داشتندکه به یک جلسه دیگر سریع بر سند بطوریکه در کوچه هائی که کسی نبود ما میدودیم- تا به یک خیابان اصلی برسیم وسوار تاکسی شویم نزدیک رسیدن به خیابان اصلی یک روحانی بدون توجه ما گذشت ومن یک دفعه دیدم نفس استاد گرفت خوداش رابه دیوار رساند وتکیه داد وتسبیح رابیرون اورد واستخاره گرفت وماز ایشان علت پرسیدم وسریع بیرون امدن و وان روحانی را از پشت دیدم وپرسیدم ایشان کیست وایشان فرمودند این مطلب را ازمن نپرس واستخاره بد امد وایشان با کمال راحتی برگشت-مدتها گذشت یک زمان من ازهمان خیابان بالا میامدم وان جناب پائین میامد ومن باخودم گفتم خدمت ایشان برسم وتقاضای یک استخاره کنم درهمین موقع ایشان یک تسبیح از جیب مبارکش بیرون اورد وتسبیح را گرفت واستخاره کرد وبادست فرمود خوب نیست ومن بسرعت از ایشان دور شدم ومداوم از مردم از احوال ایشان سئوال میکردم ومداوم میگفتم قدر ایشان رابدانید واز ایشان کمال استفاده را بکنید-ادامه دارد