بسم الله الرحمن الرحیم-خاطره از انگلستان- بچه های ایرانی در دانشگاه لندن که کلاس زبان هم میرفتند از یک انگلیسی تعریف میکردند باشوق وذوق که تقریبا یک لمپن انگلیسی یعنی فرد بدون اتیکت وپرنسیب بسیار معمولیکه کاری ندارد جزانکه مشروب بخورد وشبه مست درخیابان بخوابد ودرخوداش ادرار کند البته ایشان هنوز به این سطح نرسیدهبوده ولباس لمپنی داشت وتمیز بوده است ولی به پانزده زبان مسلط ودرزبان انگلیسی غوغا وبسیار باهوش ونکته سنج وگاهی به مرکزانها سرمیزده است وخوش وبشی میکرده است وخیلی مایل بودنمن با ایشان برخوردی داشته باشم وازنزدیک ایشان راببینم وبه صحت مطالب انها برسم خصوصیات قیافه ایشان رابرای من تعریف کردن اطاق زبان طبقه دوم بودوپنچره به خیابان داشت ایشان داشت میامد ومن نگاهی به خیابان اندختم زنگ تفریح بود وایشان را شناختم ویگ نگاه به بالا اندخت ویک لحظه نگاه های ما باهم برخورد کرد من فهمدیمکه غول سازمان اطلاعاتی است ودانشمندی برجسته است وسریع به خیابان رفتم که ایشان را بینیم دم در ایستادم وبا گاردی که پیدا کرده بودم خیره درایشان شدم که تاکتیک نگاه اش چگونه است درایران تاکتیگ نگاه یک تکتیک غلطی بود چون رژیم اخر خط بود یک نگاه عقابی میانداخت ومنتظر میماند تا طرف نگاه خوداش را تنظیم کند اگر خوداش را میباخت ودست به چاپلوسی میزد وکنار میامد ایشان نگاهش تغیر میکرد ومهربان میشد ولی اگر معمولی بود وصحبتی میکردکه نشان انتقاد داشت ویا از موضوع دفاع وقدرت بود بخصوص ان فرد نمیدانست که چنین بحثی یکی ازعلما کرده است محکم مکوبید وحتی جملات مانندپدرسوخته هم میگفت که دفعه اخرت باشد وفرد رابا غضب بدرقه میکرد که براین من رخ داده بود – ولی بااین وجود اگر نمره بدهم به جناب سروانی سه میدهم وبه یک سرلشگر گارد جاویدان پنچ میدهم که ازخصوصیات غربی اقتباس کرده بود وبه انجناب انگلیسی صد میدهم یگ نگاه نفوذی داد وارام به پائین نگاه بلافاصله حالت تعجب ساختکی به خود داد وسپس معصوم شد که منهم معصوم شدموارام بسوی جدی شدن ملایم رفت ویک لحظه جدی غعمیق شده به سمت چب نگاه کرد وارام سراش راپائین انداخت که نشانی ازاین بود که بی خطر هستی وارام رفت اژانس ها ی مسافرتی درانگلستان در فصل تابستان هفتهای به پنچاه تای انها میزدم تا بهترین توره وارزالت ترین انهارا انتخاب کنم ودر طول سال هم سرمیزده هم برای اطلاعات وهم گرفتن مجلات انها وبخوبی متوجه میشدم که مامر اطلاعاتی دارنند که غالبا زن هستند که فرد راتشخیص بدهند سالم است یا هدفی دارد ومثلا نگاه مامور اطلاعاتی زن سویس ائر با مریکائی ها وانگلیسیها فرق میکند وایشان راجع به کدام مقاله درکدام مجله هست به سقف نگاه میکرد وارام سر پائیین میاورد وجدی میشد ودرحالت که ازجدی شدن بیرون مایمد میگفت درفلان مجله صفحه فلان وبرای من اژانس ها مجلاتکنار میگذاشتند که یکی از جالب ترین انها مال ائر سویس بود وروزی گفت توخیلی به سویس داری من یک تور ارزان قیمت با پنچاه درصد تخفیف به تومیدهم وسفارش میکنم که جاهای تاریخی وعلمی به تونشان دهند ولی باز برای من گران بود ولبخندی درچهره اش هویدا شد- انزمان من فهمیدم کارانها درست است قران کارانها راتائید میکند درقران استثنا ابولهب است که قران سخت به ان لعین حمله کرده است وحتی اسم ابوجهل راه قران نیاورده است وبرای مابقیه چند صفت سرهم کرده است که اگر خورده شیشه هم داشته باشد ذوب شود