بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخص است – جناب اقای خدمتی—ودیگران میفرمایند شیعیان ورهبرمعزز و کم نظیر رحمت الله علیه میگویند چرا عربستان جهاد نمیکند- وحقیقتا جهاد نمیکند- جواب میدهند انهامرتد هستند واسرائل موحد است که اقای ناتا نیاهو فرمودندمن سکولارهستم- اشکالندارد غزه وایران شمارمرتد میداند من میدانم بعد از چنیدن سال میگوید م ما یکملیون نفر درجهاد غزه کشته دادیم ایران طرفدار اسرائیل بود-باکمال وقاحت برای سنی های قبل جهاد درست کرده است کهانهارا مرتد میشناسد ولی چون قافیه کم امده است ازوجود انهااستفاده کند- جناب اقای عمر ازلحاظ روانشناسی اقتدار طلب است- که در گذشته این یکخصلت اکثر ل اعراب بودند امروزه چهاصد نوع روانشانسی اانسان راکشف کردند وچهار صد نوع هم مدیریت وجود دارد- البته مثلا برای ارتش فرد اقتدار طلب باشد---اقای عمر پدراش یک فرد یکقبلیهبود که همه قوم وخویشبودند دریک دره اسکان پیدا کرده بودند پدرایشن بتهایمختلفازمایش کرد وسپس خوداش یک بت تراشید اتفاقا نذری کرد که مثلاباران بیاید وامد یکمقداری نخل داشت ویک میزانی زمینکه محصولاتی میداد وچهل اطاق کوچک درستکرد که زواربیاند یک دفعه چهلتا امدند وبعدشد بیست وچهار نفر وغابا اهیچدهنفر بیشتر نمید مثلاهشت نفرمیامدند ادمی سربه زیر کاری به خیر وشر کسی نداشت ومشغول کارخودبود ومردم راجذب میکرد-بعداهم پس ارفتح مکه مسلمان شد- جناباقای عمر درمشتزنی مداوم مسابقه میداد وباسرخونین بهخانه برمیگشت ووپدرایشان راسرزنش میکرد ومداوم میخواست انتقام بگیرد وپسازمدتی دراسب سواری ماسبقه میداد وسوارکاربسیار خوبی بود وپاهای دراز داشت کهاگر اسب رم بکند راحت از اب بیرون مارا جاندختند وگفتن دفعه بعد اگر پایت شکست باید قطع کنمیامد یک دفعه پای اسب درگودالی رفت واسب بشدت غلطید وپای ایشان شکست وپای ایشان راجاانداختند وگفتند دفعه بعد اگرشکست باید فطع کنند واسب سواری کنار گذاشت ویاپیاده میرفت ویا بااخر مسافرت میکرد-مداوم مردم را بهسمت بت خود تشوی میکرد وهرکس میگفت ازین بت بخاری درنمیاید زیراشماهمچنان فقیرهستید بسختی میجنگید ومردم ازایشان وحشت داشتند وپدرمداوم ازمردم عذرخواهی میکرد به اصطلاح داشبازی درمیاورد وپدرپولی دادکه تجارت کند اول خارکنی شروع کرد وبعد خر خردن وفروختن وسپ خرید فرش و وگوسفند وچرم- ماه ها از مکه وسپس مدینه دوربود- بعدمتوجه شد که پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم امده است وایشان ضد بت است پدرایشان برای ارامکردنایشان هرکس دعوت میکرد دروغ بافی میکرد بهنزد بت خودمیاورد یک پول مختصر پدر میداد-همه شیوخ سرسپرده جناب اقای ابوسفیان بودند ابولهب و ابوجهل -ابوسفین باپیامبر اکرم صلواته الله برضد پیامبراکرم توطهئه میچنیدند وچون یکشیخ ازایشان حمایت میکرد کاری به ایشاننداشتند ومنجمله از حضرت ابوطالب صلواته الله علیه وا السلم کاری نمیکردند جز سنگباران ولی ا قای عمر شیعیان میترساند وحضرتحمز صلواته الله علیه هم فرمودند هرکس ایماناشیرایخوداش حقندارید بهبردار زاده من کوچکترین جسارتی بکنین وگرنه من باو تصفیه حساب میکنم ولی دینخودرااشکار نکرد بعد هاکرد مسلمان ازاقای عمر میترسدند ومشوق او عمرو بن عاص بود ولی حق کشتن نداشت چون قبائل کاری نداشتند وازافرادخود دفاع میکردند یک دفع فردی به اوگفت چرا به دامادشما وخواهرت کاری نداری که ا نها مردم ترسیدند خدمت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم شدند وجریان گفتند وگفتندحتما اقای عمر انها را می یکشد چواز قبیله خودشان هستندند یامبراکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم خندیدند- وفرمود خیر خداوندمنان رای او وقلب اور تغیر میدهد ومسلمان میشود هیچکس باور نمی کرد همه منتضر بودند که شاهد باشند ایشان بهخانه خواهر رفت ودربی نداشتند ومتوجه شد داماد قرانمیخواند وخواهراش تکرارمیکند چون خواهراش سوادنداشت وارد اطاق شد وگفت شمامسلمان شدید هردوگفتند بله وبرای کشتن اماده هستیم یک دفعه خداوندمنان رقت قلب داد و اشک های اش درامد وگفت ان نوشته به بدهید دادن وخواند وگفت چه شعر زیبایی اینراچه کسی داده است وگفتند پیامبراکرم فرموده است وباانقران بهسمت پیامبراکرم امد درحالیکهد شمشیر روی دستاش میغلطاند وسخت نارحت شدند وپیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم خندیدفرمودنداینچنین نیست وایما ن اورد علما ازهمین مطلب استفادهمیکنند شناخت انسان فقط توسط خداوندمنان است درباره بشر وحالات ان دستورات داده است که بران اسا س بایدعمل کرد- اقایان میفرمایند جناباقای عمرتوسط خواست پیامبراکرم موردشفاعت وایمان اوردن شده اندو فردی خاص است وقابل ارزش زیادولی پیامبراکم صلواته الله علیه والسلم بهحضرتعلی علیه السلام فرمودند اینعمل برای عدم ترسیدن مسلمان بود وایشان اهل جهنم است-ادامه دارد