بسمالله الرحمن الرحیم- نیم نگاهی به ولایت فقیه-بخش دوم-موضوع ":علم کلام":«فعل الله»است اصل هر دستوری هم جرزو فعل الله است ایا در زمان غیبت دستور الهی هست یانیست جزو فعل الله است اول باید اینموضوع اثبات شود کدام درست است دستور هست؟؟ ویانیست؟؟حدیثی از امام رضا علیه السلامدر حدیثی فرمودندترجمه فارسی :"هرکس گمان بردکه همانا خداوند عز وجل که ایشان دین شان را هر گزکامل نکرده است(ناقص مانده است)پس کتاب الهی را رد کرده است(که کتاب خداوندمنان که میفرمایددین راکامل کرده است) وپس بس وکافی است که کتاب الهی را رد وهرکس کتاب الهی را رد کرده است پس او( خداوند رد کرده است ) به او کافر شده است- بقول امام راحل رحمت الله علیه بقدری مطلب روشن است که ماند موضوعات بدیهی است کسی کمی فکر کن انرا تصدیق میکند یعنی عقل سالد انرا بخوبی هضم میکند نتجه اول هر حدیثی کانرا اثابت کند حداقل موثق است وهرحدیثی انرا ردکند جعلی وکذب است بحث دوم دراین رابطه- موضوع «علم فقه»=«فعل مکلف» است وچون تمام افعال برای مکلف در زمان ائمه اطهار علیهم اسلام تبین نشده است ودر زمالن غیبت از ناحیه امام معصوم علیه السلام احکام نخواهد امد« امتحان برای درجات بالای بهشت»- لاجرم ولا محاله باید فردی عادل وغیر معصوم با خصوصیات خاص خوداش ان فعلها را برای مکلف مشخص وتبین کند پس فعل مکلف در حوزه فعل الله قرار میگیردحال شییه معتقد است که مجتهد در حوزه ولایت است یعنی فردی دلسوز واگاه به علم الهی ودرجهت علم الهی فقه را ترسیم میکند قائم مقام الهی است نه وکیل الهی حرکت فعل الله به فعل مکلف از بالا است به پائین اما دوستان اهل سنت میفمایند که رابطه بین مجتهد وخداوند قطع میشود ومجتهد براساس تشخیص خوداش بدون درنظر گرفتن راباطه از بالا به پائین یعنی همسطح با خداوند میتواند عمل کند – در لغت« وکل»-- یعنی«شخص ناتوانیکه کار خود رابه دیگری واگذارد وبه او متکی شود» عقل میگوید که وکیل عقلاش وعلم اش باید یا دراندازه علم وعقل موکلاش(فرد) باشد ویا بیشتر باشد کمتر که نمیتواند باشد!!! درجائی که خداوند جل وجلاله الشریف به یپامبراکرم اش میفرماید کارت رابه من واگذار کن- چگونه انسان میتواند وکیل خداوند باشد؟؟؟!!!یک نکته ارتکازی(قابل توجه) که ولی یک معنای ان «رب مسلط »است-ادامه دارد