بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-شخصیت اقا ی عمر- قران مجید-پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم اسوه قرار داد بخصوص برای حکمرانان- که ازیک تعادل منطقی طافته ای جدا بافته میابشد- ودرتمام ابعاد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم درتمام ابعاد بشری سخن به میان اورد ولی درکف مطالب بود وبعنوان متکلم وحده چون نشات گرفته از خداودمنان وعلوم الهی بود جا تفسیر های مختلف ورای های مخلف نبود ومحکمات قران راهم مستدل- کرد وابعاد انرا تبین کرد ومتشابهات ازطریق استعاره های خاص وارد معنای واقعی ان شد- این روش خاص چهارده معصوم صلواته الله علیهم الاجمعین بوده است مسئله مصلحت به معنای بکاربردن روشی است-که احکام الهی بهتر موردپذیرش واقع شودکه درسیاست معمول جهان یعنی انتخاب جهتی که منفعت بیشتر وضرر کمتر داشته باشد-مصلحت گرایی باید باسنت الهی وقوانین قرانی واسلامی فوق بدهد- در زمان ن بعداز رحلت-پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم سهفر اای ابوبکر واقای عمر اقای ابن جراح هسته اساسی انجمن سقیفه بنی ساعده راتشکیل دادندکه همانطور که با شیوخ انجمنی داشتند وبه خدمت ابوسفیان میرفتند وبا ایشان دراره مسای تشریک مساعی میکردند این بارهم دراسلام بوجود بیادد- وضعی شیوخ را مسجل کنند-انزمان فضاکه اعراب را مات ومبهوت میکرد- حکومت خرو وپرویز ساسانیان وحیره و رومیان شام بود- ومیایست یکچنین فردی روی کاربیا باچند لایه که به مردم کمک کند وبعضصی خصلتهای جاهلی بصورت اسلامی دربیاورد مانند مردسالاری ه بهترین فرد اقای عمربودولی چون شیوخپیر بیشتر موردتوجه بودند اقای ابوبکر شد که نتوانست انرا بخوبی اداره کند واقای عمررا انتخاب کرد ویک بدعت بجا گذاشت که لیفه فلی خلیفه بعدی رامشخص میکند تا امروز انتخابات درغرب بیشتر به اسلام نزدیکتر است تا خلافت-وفرهنگ عمومی مسلمانان به سمت کیش شخصیت خلفا رفت وتاحدی خلا روش حکومت وشریعت رامشخص رکردند گرچه ساری از احکام انا درست مطابق سنت نباشد وشفاهی گفته میشد وانرا مصلحت بیان کردند- وکم کم تفسر قران مختلف شد ک درواقع دلیل مطقی بسیارجاهانداش رای فرد بود وانتخاب حدیث بین افرادحکومت وردم همیشه یکسان بود- وفضای جهانی وسیا ست های خلاف نقش عینکننده داشتند- وبعضی قوانین جاهلی رنگ اسلامی بخود گرفت- وانمسائل شفاهی بعدا مکتوب شد و وتاحدی اجرامیشود وتغیردادن کاری درست فهمیدهمیشد که رمراحل اولیه اسان بنظر میرسید- ودرک عقلانی کم کم مختلف شد ومعارهای خاص خوداش را داشت که گاهیمخالف نص بود- مثلا اقای عمر پسرخوداش بعلت صرف مشروب تا پای جان گرفتن زد وایشانمرد ولی یک صحابه دروصف شراب شعر سرود- البته حکومت یک پیده اص ذاس فراز ونشیب دارد اما باید مصلحت واقعی منظور گردد که انزمان کاری سخت مییود وتجربنداشتند که پی به اصول اسلامیببرند ونظریه ای شخصی بکار میرفت واز اسام واقعی دور میشدند وکم کم معایان مشخص میشد وبهمین دلیا از حضرت علی علی السلام دورشدند وسیاست اجازه نزدیک شدن نمیداد ولی کم کم ارزش شیعه هویاد شد ودوستانی وپیروانی پیدا کرد