سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-امروز ها  کانال منافقین بیاد- نبرد  مرصاد از نظر انها فروغ جاویدان- عجب فروغی شد ا شکستمضانه  برای همیشه  اولاریزش شدید را ایجادکرد- زیرا  یکیاز مهمترین حربه انها سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی بود زمین مبارزه   را برای همیشه ازدست دادند-ودیگر مطالب چنگی به دل نمیزد لذا نیوی زیادی ازدست رفت بعدازانکه عراق وبعد از ان  ایران صلح راپذیرفتند قرار شد که نیروها پانزده کیلومتر عقب بروند عراق دربعضی جاها عقب نرت ودربعضی جاها پانزده کیلومتر رعقب رفت-ازمکانی که منافقین امدند عراق صدکیلومتر عقب رفت  ماهم عقب رفتیم ودراین جا هم نیروها بشدت عقب رفتند چندنف ر فقط برای انکه کسی از مرز بدون اجازه ورد شوند انجا بودند-منافقین قبلاز  صدکیلومتر  ارایش نظامی دادند-برای فریب- گاهی یک جیپنزدیک مرز میشد که هم اطلاع پیداکند کشف شده است ویانه وهم فریب ایجادکند که  امری طبیعی  تلقی شد- اولا اشتباه کردند در روز حمله راشروع کردندولی اوا کامینوها  بالباس شخصی بودند وبسیارهم شیک لباس پوشیده بودند درکرمانشاه این تلقی شدک انها  به ایران میخواهند بیایند ان سهنفر با منافقین صحبتکردند ولی ناگهان متوجه تانک شدند وفرار کردند وگزارش د ادند- انها نمیدانستند که ایران درجاده مین دارد یاندارد این نشان میدهد که دراین جبهه ضعف اطلاعاتی دارند وسایل جنگی بروزبود- ومیکانیزه یعنی همه سوار ماشین بودند-ازسراسرایران خواسنتدکه نیروی های زبده را بفرستند بلافصله درشیراز صدنفر انتخاب شدنددرمیان انا یکنوجوانمهندس بود که درجبه  باهم اشناشدیم نزدم نامد وجریان گفت ئفرمودندشما هم باما بیاید من گتنزدیک امتحانات است ونمیشود رها کرد ایشان رفتند انها وارد  کرمانشاه میشوند توی خیابا ن موکتی پهن کرده بودند وانها روی ان نشسته بودند ودیگ های غذا درحا پخت بود به رستورانها ومنازل گفته بودندهرچند بشقاب غذامیتوانید بپزید وهمه انهارا روی هم داخل دیگ میکردند-  بهما اگرمیخواستیم اسلحه بیشتر میدادند وماراحرکت دادند به سمت چهاراه چهارمردان ولی منافقین بسیار عقب بودند وما انها را  نمیدیدیم-وناگهان روی ما اتش را شروع کردند بریختند- همینطور په ها  مجروح میشند  دوگرو دیگرهم بودند ومن چند بار جا عوض کردم از گروه ما فقط من ولی تصور میکنم کس دیگری هم بوده است زنده ماندمولی جرئت نمیکردند به تا کم کم  تجهیزات مابهتر شد  و سنگرزنی شروع شد وما کمی از  ان چهاراه عقب کشیدیم بقیه گارش دقیقا ازفیلم های خودمنافقین است اندکی از ما ل است گرچه  اطاق فرمان مث قبلی نیست  خانم رجوی پشت بیسم مداوم فریادمیزد اتش به پیش اتش به پیش- ایشان بایک گروه وارد  یک شهرستان شدند جلوی بیمارستا ن یک دستگاه بلنگوی قوی قراردادندوشروع ه سنرانی کردند که شماها بهما بپویندیدمردم که متوجه شدند رفتند داخل منازل انجا تریبا یکمیدان بود بهیکفرد گفتند شما خان داریدگفت بله داریم ایشان گفت با ررژیم است انمرد گفت ه  رو که رد به فردی که کنار ایشان خانه این پدرسوخته در اش رادغان کنید وشیشه هاارا بشکنید هرچه نیاز داری بر بردارید خو  اگرایشان به حکومت میرسیدند- ایران چه حسینقلی خانی میشد  چیزی درحد مغول- انجام میگرفت دقیقا محمد علیشاه- کنارساختمان ساختمام  هیت اسلامیبود  ودستور داد انرا خراب کنید وبغل ان مسجد بودانرا خراب کنید سه  تا چهار خانم امدند  ازیکی ازانها پرسید که رایوی مارا میگیرید ایشانگفت ما رادیونداریم نفربعدگفت مانمیدانستیم شما درادیو  صحبت میکنید  ایشان گفت ما بخاطر شما زحمت میشیم شمانمیدانستید که ما رادیو نداریم یا داریم- خانم بعدی گفت علم شهرفرموده است گوشکردن رادیو شما حرام است کلت کشید  یک گلوله به ایشان زد- نمیتوانم ان حالت خودرا دران زمان  بیان کنم-وارد بیمارستان شد  وهنوز داخل بیمارستان از خارج خبری داشت وضع عادیبود یکجوان بسیجی پای خودراتاحدی ازدست داده بود وبالای سر او رفت وایشا لباس بسجیی تنمبرک راداشت گفت درجبه اینطور شدی گفت بله  یک گلوله به سر اوزد  یک دفعه مانندانکه زلزه میاید همه شروع کردن بهفرار پرستارازد ودکتر را زد ویک مریض را زد  وهمه شروع کردن بفرار فیلم پایان گرفت بعدا در روزنامه خواندم مردم به غارهای اطرف رفتند وبعداکه نیروها  بهسمت انجا حرکت کردند هوهرا به غار اوردند وراه نفوذ وجنگ شبانه یاددادند وهمکاری کردند تا شهر ازانها پاک شد---فیلم دیگر یک نفر بر انها امدند درچهاراه چهارمردان نیروهای انها هنوز بسیار دوربود یکجوان قدلند داش مشدی جلوی نفربود  به اصطاح ایرانی پیش قروال غربی سرپل  مال ایران درست تر است قراوا رفتن یعنی نشانه گیری با  تفنگ  است  یعنی چند هدف درانجا است وگراهاراهم میدهد- سرپل  یعنی به یک طرف پل که میرسند ازانجا ببعد را رصدمیکنند وگزارش میدهند-یک کامینون پراز  خانواده ها میرسند به چهاراه انها  ان کامیون را مجاهین توقف میدهد   بعضی از انهارا پایین میاورند-انها میپرسند شما چه کسانی هستید میگویند مجاهدین - بعضیازانها شروع به فحاشی میکنند که انهارا باتیرمزند ومابه  سینهخیز تاحدی از کامیون جدا میشوند  یک بیسم درداخل کامیون بوده است گزارش میدهد حال توپ یاموشک دقیقا روی نفربر میاید وانهاهم بسرعت سوار میشوند وبه سمت کرمانشاه حرکت میکنند - ادامه دارد


 


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3