بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- جناب اقای": یورام عبدالله ویلر" که یک فرد امریکائی هستند ومسلمان شیعه شدند ومقلاتی در سایت "| پرس تی وی"| ایران مینویسند- درمقاله ای با عنوان "| عدم ظرفیت مذهبی به سبک امریکائی-": ایشان مینویسد که گنگره حق ندارد ایجاد کند ویا تعین کند ویا کمک به سازمان های ان بکند وحق توقف وتعطیل کردن ویا نامناسب تشخیص دادن ومانند انرا ندارد( حال سئوال این است که درباره اسلام وبخصوص شیعه علنا دارد اقدامات منفی میکند وهرکس به این کار اقدام میکنید ایران باید 45000 یورو ایشان راجریمه کند ولولفظی باشد وهرچه اقدامات بیشتر شود جریمه مضاعف شود) وهرکس در امریکا میتواند درخواست تغیر قوانین اساسی را بدهد (ومیابیست ایران دراولین اقدام قانون حمایت از اسلام را مطرح کند وهرکس مخالفت کرد 45000 یور جریمه شود) درحالیکه ایشان میفرماید هرکس به قوانین اسلام کند گویا مقصر است وباید جریمه شود و0( باید اضافه کنم هرکس سعی کند بین ایران وکشورهای دیگر بجز اسرائیل ایجاد دشمنی کند ویا روابط را دچار مشکلات وتریثک سازد باید45000 یور جریمه شود)-مکداوم باید کتابهای زیادی نوشته شود که اولا اسلاتم عزیز شناخته شود ودوم تحمل امریکائی هانسبت به اسلام زیادتر گردد ودست عوامل مخالف اسلام درغرب باز واهداف انها روشن شود- کمترین اطلاعات راجع به اسلام بخصوص شیعه هست- مسلمانها برای نماز خودشان نیازمند محل مناسب هستند وشرکتها باید این جایگاه تهیه کنند وهرشرکتی تهیه نکرده است باید روابط بازرگانی باان شرکت توسط کشورهای قدغن شود وهرکشوراسلامی به این قانون عمل نکرد هم توبیخ شود وهم جریمه سختی بدهد- ایشان درحالیکه کامییوتر راچک میکرده است قران حفظ میکرده است وچون سنشان زیاد بو.ده است کمی بلند صحبت میکرده است وهم کار ایشان به ریس شکایت میکند وجناب ریس درخواست میکند درضمن کار ایشان قران حفظ نکند وایشان میپذیرند وچناچه حفظ قران مجید مشکلی ایجاد نکند این حق رابیاد داشته باشند که به این کار پر ثواب نایل شوند وبرای همکاران خود در شرایط مقتضی معانی انرا توضیح دهند که بسیار هم مورد درخواست است-نکته ایکه فرمودند وپس استماع مطالبی درباره اسلام اقایان میفرمایند ما سکولار ویا مذهبی محافظه کار هستیم وبقول ایشان میخ اهنین نرود درسنگ-در قانون اساسی امریکا چند نکات بسیار مشهور بوده است ازجمله تاکیدشدید برازادیمذهب وعمل به ان وداشت ظرفیت بسیار بالا درباره مذهب وداشت روح همکاری وحتی تحقیق کردن که امروزه درست برعکس انعمل میشود این حقایق بایددرکشورهای دررسانه وکتب اموزش ودانشگاهی مطرح وتوضیح داده شود- انسان طبیعی براساس نرخ روز کار میکند ولی زمان به نفع چنین اقداماتی نیست وان فروتنی سابق جای خودرا به یک تکبر بی جهت داده است حتی زمان خواندن یک فرد درجائی که بچه کمتر از سیزده سال عبور کند صلاح نیست؟؟!! حال برای انکه این تاثیر رابرطرف کند مداوم حالت جنگی بخود میگرد واخیرا برا ی کوبیدن ایر ان پنتاگون ( مرکز فرماندهی نظامی امریکا) اقدام به ساخت قویترین بمب کوه شکاف کرده است- اول شهریورکه جنگ شروع شد قبل ازانکه حمله هوائی شروع شود من درساختمان اموزش عشایری درشیراز بودم وبایک فرهنگی عشایری انقلابی درحال صحبت بودیمکه ایشان این نظر راداشتکه بچه ها را ازلحاظ هوشی واستعداد طبقه بندی کنیم وکلاس های مختلف ایجاد کنیم- ناگهان چند هواپیما جنگی به سرعت از بالای سرما ردشدند ایشان متعجب شد وازمن پرسید نظر شما چیست ومن نظری نداشتم وایشان گفت اتفاقی افتاده است وبعد رادیواعلام کرد وقبلا ایشانتوجه شدیدی به یادگیری داشت- سه مابعد ایشان رابالباس رزمی درخیابان زند دیدم وایشان فرمودند من سه ماه است درعشایر تبیلغ رفتن به جنگ میکنم تا امروز فقط چهل ثبت نام کردند وصلاح است بیشتر به پروش توجه کنیم نظرمن این بودحق باانها است برای انکه ما فقط ارتشرا بعنوان نیرو میشناختیم وارتش هیچگونه فراخوانی نداده بود- وابادان در سهمیه فارس بود ششماه بعد یک فردانقلابی شیرازی که مبارزات سختیکرده بود وجزو گروه ماهم نبود بالباس رزم باز درخیابان زندملاقات کردم که از ابدان برگشته بود من راشناخت وپیش من امد وجر یان گفت که من ابادان رفتم ریس من یک د انش اموزسال دوم بوده است وپس از پرسیدن سئوالات ایشان فرمودند که شما ازمن بیشتراطلاعاتی دارید شما فرمانده گروه من میشوید ومن تدارک چی ماهری هستم ولیشان گفت که ماتازه فهمیدیم که بایدکانال بزنیم؟؟!! وکانالیرا به من نشان داد وگفت با خاک کانال که بیرون ریخته میشود عراقی ه9امتوجه نشود وبا کیسه نایلون کوچکی ارام به بیرون بیاندازیذ وپس بازرسی دقیق مرز عراق ویابخودبیرون بیاورید و ایشان جاهائی درعراق نشان داد که ازانجا ار-پی-چی موشگ – خمپاره وکمی عقب تر توپخانه وگاهی هم تانک درحرکت میکند ویک کلاش ویک چراغ قوه ویک دوربین وبیلجه که شما مداوم خوابیده کانال را گسترش بده وکار مداوم همین بود درهمین زمان یک ماشین از شیراز امد که پرازباربود ویک جوان شیرازی همراه این ماشین امد ایشان شب که شد به من گفت فلانی بروم یک جبعبه بیسکویت بیاورم ومن گفتم بروبیاور وایشان یک جعبه بزرگ باخوداوردوسط راه متوجه خش خش میشود چراغ قوه روشن میکند میبیندیک مار است همجا میایستد وناگهان یک خمپاره نزدیک ایشان به زمین میخوردوباهمان ماشین بر میگردد وهیچ گونه وسایل موردنیاز وجودندارد ولی عجیب است پس ازشهادت ایشان ده نفر امدند ولی باید کاری کرد وبدین منوال نمیشود- گذشت نیمی ازافرادمال ارتش بودند ودربین جاسوسانی بود اولا حمل مهمات بهنحوی بودکه هیچکس عقل اش نمیرسیدونرسیده است وهیچکس درک نمیکرد طراح جنگ کیست به عقل جن نمیرسد وجاسوسان به محض انکه تشخیص داده میشد تیراندازی عراق براساس جاسوسی کمتر یک روز به دام میافتاد وهیچگاه مرکز مهمات تشخیص داده نشد درحالیکه عبور جاسوسان عراقی به ایران راحت تربوودتا جاسوسان ما به عراق ولی درطول جنگ ورق برگشت- حال با مریکا درمحله اول مساوی خواهیم بود ضرباتی میزند که ما تشخیص نمیدهیم وماهم ظرباتیمیزنیم که ایشان تشخیص نمیدهدا والحمدالالله وسایلهائی است که درطول جنگ انها یادمیگرنندچگونه باانهابایدکارکرد