بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی اسست- هر دستوری وامری در فقه محدودیت دارد این محدودیت از شرایط بوجود می اید- هر حکمی باید وارد محدودیت خوداش بشود- به ان دخول در محدودیت گفته میشودحنابله ومالکیه به استحسان معتقد هستند در علم اگر بدیهی نبود باید دید درعمل چگونه میشود-عموم نص نص یا کلی- است یافرعی است چناچه فرعی دارد تعبد میاورد یعنی دلیل نمیخواهد ولوان فرعی مشکلاتی داشته یاشد نمیشوداستحسان کرد راه دیگری را طی کرد مگر بازنص داشته باشد-مثلا عربستلن وارد چنگ بخاطر غزه نمیشود چون مشکلات دارد دو مطلب را بیان کنیم یکی قاعده نفی حرج است یعنی خداوندمنان کار مشکل رااز بشرنخواسته است- اگر فرد کمی سر درد داشت میتواند نماز را روی صندلی بخواند ویا اعتنا نکند قول خود یا لفظ خود بر دکتر ارحجیت دارد میگویم حاکم است ودکتر محکوم است ولی نمیتواند نماز رانخواند- ولی به نزد دکتر رفت ودکتر فرمود ایستادن برای قلب شما خوب نیست اینجا امر دکتر حاکم است-یا غذای طیب یعنی از جهات مختلف پاک وسودمند وخوش خوراک باشد اصطلاح میگویند لطیف باشد خوب همه غذاها که گفته نشده استمیتوان باعقل تشخیص داد-اگر قران دلیل کلی اورداول به روایات بر برگردیم هم معنارا خوب بفهمیم هم فرع یامصداق را وبفهمیم ضیق است یعنی محدود به همان فرعیات است- یاموسع است میتوان از عقل استفاده کرد- جناب ابوحینفه میفرماید بسیاری از احادیت درست بودنش اشکال دارد پس عقل ولی مالکی میفرماید هرچه اصحاب گقتند درست است انهم مشکلات دارد پس هردو به مشکل برخورد کردند- میشود یک پزشک بگ.ید دراینمورد علم ناقص است من شخصا اصولاش وفروعات اش را درست میکنم نمیشود همه جا ما به عقل رجوع کنیم بگویم استحسان- کمی عقل- مسءله راحل میکند