بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اقتباس از کتاب کشلول ضمیری به نگارش محمد علی ضمیری یکی از نبوغ فرهنگیان فارس-ب نام اوکه همیشه درکنارم است حتی زمانی که نمی بینمش- کشکول ضمیری- چنته ی یاد وخاطره-چنته: کیسه ای که درویشان وشکار گران دران توشه ولوازم خود نهند وباخود دارند- توبره-جلداول فرهنگ معین- کشکول- میوه گونه ای از ارگیل ونیز ظرف کشتی مانند از چوب ویا فلز ویا سفال که درویشان بردوش اویزان کنند وهم بران اشعاری عرفانی ودرویشی نقش یسته باشد وچیزهای کوچک اهدای دران ریزند قبلا درشیراز درویشان در روز جمعه درشهر میگشتند وشعر درباره علی علیه السلام میخواندن وبه بچه ا شکلات میداند (م-ولی درمسافرت ها دران غذا میریختند)جلدسوم فرهنگ معین- شعر-زنجیری-از دوس بزرگوارم:استاد عزیز شبانی) سئوال کردی ولب در جواب زنجیری است- که حرف دلم در کتاب زنجیری است- از ان عشیره که اهنگ کوچ خونین داشت-چرا به خانه ی چشم تو خواب رنجیری است-؟ چرا سوار سپیده به شب نمی تازد؟ که رحصار شفق افتا ب زنجیری است- برو برو برادر زخمی اگر چه میبنم- به روی گرده ی اسبت رکا رنجیری است- کنار اب خزیدن به مار ارزانی است- چرا به سبزه نگفتی که اب زنجیری است؟ بلور ابی عمرم شکسته شد دروج- که درتبسم دریا حباب زنجیری ست به نزد شیشه سربسته بدبیاری بین- کنون که توبه شکستم شراب زنجیری است سئوال ؟شدزشبانی نه نمیگوی- دراین سئوال چه گویم جواب زنجیری است- دست خطتلگرافی حضرت اشرف وزیر جنگ فرمانده کل قوا دامت شوکته-ازطهران به شیراز-هیت محترم اتحاد اسلام- از ابرازنیات حسنه تلگرافی اقایان استحضار حاصل گردید- تمرد خزعل وتصفیه امور خوزستان درمقابل فداکاری قشون وامتحاناتی که از قوای نیرومند دئلت درتاریختجدید عظمت ایران بیادکار باقی است- برای دولت ابدا حائز اهمیت نیست وعنقریب مجازات سوء اعمال خود خواهد رسید- ولی چیزی که باید تاسف گردد- فرط جهالت اشخاصی است که از روی نادانی برخلاف سعادت یک ملت حساس متشبث شده وطرفتنفر عموم طبقات جامعه ایران واقع میگردند- ( وزیر جنگ وفرمانده گل قوا رضا)-سپاس به: محمد رضا جاوید- هرپکاهی که گل خنده زند در گلشن- هربهاری که زنو تازه شود سال کهن- روزتان باد چو نوروز گل افشان شادان- روی تان باد چو خورشید درحشان روشن-محمد علی ضمیری-جهان است شادان به پندار نیک- زپندار نیک است گفتار نیک- چو پندار وگفتار گشت نیک- نیاید ز تو غیر کردارنیک-جناس وایهام-ای دلبر ما مباش بی دل برما- یک دلبر ما به که دو صد دل برما-نه دل بر ما ونه دلبر برما-یا دل برما ویا دلبربرما-