بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-بزرگواری برای من تعریف میکرد که ایشان اهل ذفول بود ولی مقیم شیراز- ذفول وشوشتر درپیشربرد اسلام درایران نقش کلیدی دارند وبه مهین جهت مورد غصب پهلوی هابودند-بخاطر درمرزبودن باعراق - رابطه تجاری بزرگی با عراق داشتندوحوزه انا کوچگ بودند وغالبان به حوزه ای عراق میرفتند اول کربلا ودوم نجف- بقدری کههمتعریفی راخوب بلد بودند ونیازمند مترجم نبودند- وحتی بعداکه درسه ساخته شد و دبیرستانامد جوانان تا کلاس نهم درس میخواند وبعد سه سال در حوزه کربلا بودند به اصطلاح تحصیل شخصی وبعد وارد بازر میشدند وکم کم هم بهحوزه سرمیزدند ومطالعه میکردند ایشان تاحدی اینجنینبوده است پدرایشان باوجودانکه بازاری بوده استهمینمسراطی کردهه بوده است وصحیفه سجادیه ازلحاظ گرامرعربی صرف ونحو تاحد زیادی انجام دادهبوده است وبه پسر انخوداش یاده بوده است که ایشان کامل میکند بعلت نبودچاپ وگران بودن کاغذ- متابهای احادیث را از عرا میخریدند ومیخواندند وارجمه نمی کردند مگر طلبها وشخصی درسخنرای های خود قران حدیث راترجمه کند وبعد روی قران متمرکز شدن وترجمه کردن وحدیث را رها کردند وهرکس دفترچه داشت واحادیث را که ترجمه شدهبو ضبط کرده بود ودوم به شعر فارسی وعربی مخصوصا متنبی وشعرای شیعه توجه شدیدبود وانهارهم دردفترچه خاصی مینوشتند وحفظ میکردند روح مانندمانند جسم است درهربعد تقویت شود قویتر میشود قران برای انسانمثال میاور شمامانند گیاهان ودختان هستید این دانه هرچه اب بخورد کمکم استعدادهای عجیبی از خودن نشان میدهد طبیعت اینچنین است درحیوانات هممین است انسانهم همین طور است ولی باشدت بیشتر-خلاقیت ها عجیب رخ میدهد وبسیارقوی میشود مثلا حافظه- وایشانبیانمیکرد وما درفتچه داشتیم واشعارهای خوب یادشتمیکردیم وحفظمیکردیم تمام دانش اموزان حافظه عجیبی داشتند ما زودتر کتاب ازاول تااخر حفظ میکردیم ایشان دردوران طلبگی تمام کتا ادبیاتعرب راحفظ کردهبود واستادگفتهبود بهموقع یادبگیر ایشان گفته حالاحفظ کنم به موقع که میرسم بهتر میفهم- زنگ تفریح همه حفظ شعر میکردیم ومباحث باهم میکردیم یک روز مدیر مدرسه همه جمع کرد-که ازاین ببعد من دفرچه های شعر ئغیره ببینم پاره میکنم اینها ارزشی امروز ندارند شما کتب پزشکی ومهندسی وفیزیک وشیمی زبان انگلیسی معلم نداشت ولی کتاب داشت باید حفظ کنید یک عدهای کمی انگلیسی بلد بودن واز کتب لغت انگلیسی به عربی استفاده میکردندکه لغت همه معنا های انلغت رانداشت وبعدازمدتی به سختی معنارا پیدا میکردند- از دروس مختلف بگیرند ده درصد کافی است ولی همه باید عربی تاحدی یادبگیرنند که قران خوب بخوانند وخوب بفهمند وحدیث هم همین طور باچهارکلمه انگلیسی کسی زبان داننمیشود وبعدهم فراموش میکند ایشان میفرماید- باهمان چهار کلمه برا ی ایشان شغل وپستداریم امروز دنیا ی زباانگلیسی برای پشرفت است وزبان عربی نیست-- بعدازمدتی دختر دایی ایشان درکنکور انتخاب میشود که هشت ماه یک دوره ببیند که میشودگفت مقدمه پرستاری بوده است وفارغ التحصیل که شد واسخدام شد حقوق ایشان دوبرابر دبیر هیچده سال کاربود- که بهتمام فامیل کمک کرد وبه ایشان هزینه دانشجو شدن دردانشگاه تهران راتقبل کرد وسیل دختران به این سمت رفت وبعدا گفتن شرط بی حجابی است وانهاهم حجابرابداشتند وگفتند\ساز استخدام دوبارحجاب میزنیم ادبیات فارسی نداشتیم وبعد درس انرادا شتیم ولی کتاب واستادنداشتی-هردو یاسه جلسه یکبزرگواری میامد ومطالبی میگفت وامتحان نداشت وبه همه نمره بیست میدادند ومن درسال اخردبیرستان معلم ادبیات شدم وبعد معلم ادبیات پیداشد هیچگونه تره برای انهاخوردنمیکردند حتی دکتری ادبیات فارسی هم که داشتندکثروتمندان درباغ ازایشان دعوت میکردندومقداری گردو وغیره میداند اینها بادمشان گردو میشکستند- امپول زنها یک دوره ای میگذارند وهرامپول \نج ریال میگرفتند وگاهی باخر ویا استر ویاگاری ویا کالسکه بعد اتومبول به روستا میرفتند وام\ول میزدند وپول بیشتر و هدایای به انها داده میشد ویک از انهامنزل اش نزدیکی ما بود وخانه را محل کار کرده بود- وهمیشه شلوغ بود ومن میگفتم مرضی نیامده است ایشان میگفت اگر دکتر امپول ننویسد اوراقبول ندارند وبیشترانهاراما ابمقطر میزنیم بخصوص خانم ها میگویند حالم خوب شد ومنهم دوره انرایادگرفتم- ادامه دارد