بسم الله الرحمن الرحیم-نامه ای ازیک یهودی ازبیت المقدس—:"چه بروی وچه به مانی روزگار مواج است:"-چه بروی وچه به مانی روزگار مواج است -من عاشق عرفان خویشتنم- بعد ازانکه روزگار ماراچرخاند امروزه یک بچه هستیم- همه چیز شفاف است همه چیز گول میزند- همه چیز نزدیک است اماهیچکدام در دسترس قرار نمیگرد- قلم ها -کتاب ها –کاغذها –عینکها همه درسایه نامشان قراردارند-درکنیسا مداوم قلبهای ما زوق زوق میکند- کلمه خون است که فقط بد ون تغیر میماند- نورافکن هت مداوم وبر دیوار ندبه میچرخند-یک تئاتر سایه هارادرروی دیوار انعکاس میدند- من یافتم خویش را دروسط مردمک فردی- یک خالی گیچ خیره شدهایرا- لحظه هاپراکنده-زمان ها بدون طپش وحرکت من گیچم درمکثی طولانی –بروم یابایستم