بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-معدن نور حسنی علیه السلام ارام ارام باشکوه محمدی پله کان هارا دریک نمیدایره ای بالا طی کرد لباس سفید بلند قامت اش باعرق چین سیاه شکوه وجلالی خاص داشت پابه طبقه دوم گذاشت وبه سمت چرخید واردیک اطاق کوچگ شد که یکمیزکوچگ ویک سماوره بزرگ درکنار دیوار قررداشت که یک قوری بروی ان بود اطااق باکوچکی گوئی پرطاووس بهشتی کشیدندوبران اب کوثر پاشیدند قوری ارام پائ یک نگرش تیز برا کرد ومیابیست چند لحظه بجوشد وان برسمار ذاشت وارام وارام بهرده نزدیک شد وسرک کشید وچند لحظه صیر کرد وارارم قدمهای سلیمانی به سمت سماو درجند استکان کوچک ولولاغر چای خون کفتری بادقت زیاد دراستکانهاریخت وثوری برسمار پذاش وارام وارا درحالیکه دردست راستاش سینع گرفته بود باطمنینه پر جلال خاصی پانین امد