بسم الله الرحمن الرحیم-اشعار درباره فلسطین-ای غیبت غرور غیوران، حضور باشای قدس، ای بلادِ بلاکش، صبور باشما غازیانِ سهمشتابِ محمدیملختی دگر بپای، قوی باش، آمدیم ای معجزه قیام قامت، ای قدسخون نامه ی عشق و استقامت، ای قدس به کجا مینگری کودک مننسل خورشید به تو دوخته چشم
کوهها دیده به دستت دارندنسل تو، نسل شهادتطلبانبشکند دست همه بو لهبان شعر درباره فلسطین از حنجر انقلاب حلق آویزیمالحق که مکلفیم تا برخیزیمباید دل خویش را به دریا بزنیماین غده نحس را به دریا ریزیم شعر در مورد کودکان فلسطینی باید سخن از حقیقت دین گفتناز حرمت قبل? نخستین گفتنامروز برای شاعران تکلیف استبا لهج? شعر ، از فلسطین گفتن شعر در مورد کودکان فلسطین هزار مرد به پای تو جان سپردند و ...هزار دست تو را باز می فشردند و...سپیدی ات را تا صلح سازمان مللسپید باشد از الخلیل بردند و...زسبز ودکا کردند امیرهای عربتو را به همراهش قطعه قطعه خوردندو...سیاهی ات را پیراهن زنی کردندکه بچه هایش در انتفاضه مردندو...تو سرخ خونت بر شانه منتشر شده بودکه شانه های تو آزرده اند و تردند و ...تو سرخ خونت در روزنامه های جهانکه کشته ها را از جنگ می شمردند و...هزار مرد به پای تو جان سپردند و....هزار دست تو را باز می فشردندو... شعر کوتاه در مورد فلسطین ای قدس ای آزرده از تیغ شقاوتای نای تو مجروح از چنگ قساوت .. شعر در مورد کودک فلسطینی بر پیروزی سرمست نباشید!خالد را بکشید،عمرو خواهد آمد،گلی را نابود کنید،عطر خواهد ماند. شعر زیبا در مورد فلسطین یک اتفاق ساده، مرا بیقرار کردباید نشست و یک غزل تازه، کار کرددر کوچه میگذشتم و پایم به سنگ خوردسنگی که فکر و ذکر دلم را، دچار کرداز ذهن من گذشت که با سنگ میشودآیا چه کارها که در این روزگار کردبا سنگ میشود جلوی سیل را گرفتطغیان رودهای روان را، مهار کردیا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساختبیسرپناهها همه را، خانهدار کردیا میشود که نام کسی را بر آن نوشتبا ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کردیا مثل کودکان شد و از روی شیطنتزد شیشهای شکست و دوید و فرار کردبا سنگ مفت میشود اصلاً به لطف بختگنجشکهای مفت زیادی شکار کردیا میشود که سنگ کسی را به سینه زدجانب از او گرفت و بدان افتخار کردیا سنگ روی یخ شد و القصه خویش رادر پیش چشم ناکس و کس، شرمسار کردناگاه بیمقدمه آمد به حرف، سنگاینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد:تنها به یک جوان فلسطینیام بدهبا من ببین که میشود آنگه چه کار کرد! شعر در مورد مردم فلسطین در راه رهایی تو جان می بازیمای قبله دین، سرت سلامت، ای قدس شعر در مورد بچه های فلسطین میرسد بوی بهاراز نگاه شهداتو که از سوره فتحبارها میخواندیمیرسد نصراللهدیدگانت روشن شعری درباره فلسطین اهرام، در تمامت فرعون قد کشیداز بهت خاک، قدمت فرعون قد کشیدپر شد دوباره گوش به گوشِ زمین، سکوتخون شد دوید در رگ هر ذره این سکوتسگها به زخمهای زمین حملهور شدندسگهای حملهور شده، هِی بیشتر شدنددر پایکوب فاجعه گُلها لگد شدندگلدستههای مسجدالاقصی لگد شدند شعر درباره ی فلسطین ای قدس ! ظهور مُنتَظر نزدیک استخورشید دمیده و سحر نزدیک استدر سنگر انتفاضه پا بر جا باشیک سنگ دگر بزن ، ظفر نزدیک است شعر درباره کودکان فلسطینی بغضُ باور میکنم، وقتی که خنده زخمیهجنگُ باور می کنم ، وقتی پرنده زخمیهبوی باروت ، بوی سیب ، طعم شکستن صدارنگ ِخاکستری ِمرگ ِتموم ِآدمااگه تلخه اگه شیرین ، دیگه دور آخرهیه نبرد بی امون ، یه جنگ نا برابرهآخرین سنگُ به شیشه های دنیا می زنیممی میریم، آتیش به چشمای تماشا می زنیمگریه می کنیم که روشن شه چراغ خنده هادیگه دلواپس دنیا نباشن پرنده هانازنین گریه نکن ، فردا که آفتاب بزنهطعم زیتون می ده خونی که تو رگهای منه شعر درباره کودکان فلسطین سنگ بردار فلسطین! همه سنگ اندازندبانگ بردار برادر! همه بیآوازند شعری درباره کودکان فلسطین هرگز با ما نخواهید آسود...هر کشته ای نزد ماهزار بار خواهد مرد. شعری درباره ی فلسطین تو خانه به خانه، با ستم می جنگیبی عذر و بهانه، با ستم می جنگیدر دست تو سنگ و در گلویت آوازبا سنگ و ترانه، با ستم می جنگی شعر درباره ی کودکان فلسطین در گوشه گوشههای زمین، رقص کرکس استاین شهر زیر فاجعه، بیت المقدس استزیتونهای یائسه را باد چیده استطوفان به عمق باغچهها هم رسیده استباروت، سایه بر سر آیینهها کشیددستی به زخم خوردگی سینهها کشید شعر فلسطین محمود درویش ای معجز? قیام قامت ، ای قدس !خون نام? عشق و استقامت ، ای قدس !در راه رهایی تو جان می بازیمای قبل? دین ، سرت سلامت ، ای قدس ! با شوق رهایی ات ، نَفس می گیریمای قدس ! تو را ز خار و خس می گیریمما خاک تو را به تین و زیتون سوگندفردا ز نفاق و کفر پس می گیریم من اهل قدساهل فلسطینمدر دستهای کوچک من، سنگبر دوش،یک فلاخن سنگافکندر دل، هوای جنگدر پیش روی،دشمناین سنگمیراث ماستمیراث روزهای خداییوینک به روزهای جدایی،این سنگچون سجیلدر روزهای سرد شقاوتمیراث آتشین ابابیل استتاخشم مرابر دشمنان قدسفرو باردبر لشکر مهاجم غاصبسگهای زخمخوردهی شمعونبوزینههای صهیونآری این سنگ استاینک، تنهاارآم میرباید از دشمندر چشم دوست نیز،میپرسم:آیا میشکند خواب؟
یک اتفاق ساده، مرا بی قرار کردباید نشست و یک غزل تازه، کار کرددر کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خوردسنگی که فکر و ذکر دلم را، دچار کرد شعر فی فلسطین محمود درویش دیده بودند که قصاب قسیخون طفلان مسلمان و عرباز دهان تف کرده استیادشان رفته که اشغالگر است با خون و زخم، «قبهی موسی» هنوز هستدر چنگ باد «مسجدالاقصی» هنوز هسترقص کبوتران هر از گاه، دیدنی استدر چنگ باد «قبه الارواح» دیدنی است « صهیون » ، نه مرام و نام ، یک زنجیر استآمیزه ای از خیانت و تزویــــــــــر استتــــــــــــــــردید مکن در این حقیقت ، ای قدس !دَجّال زمانــــــــــه این گُـــــــــــراز پیر است شعری در مورد فلسطین تنها به یک جوان فلسطینی ام بدهبا من ببین که می شود آنگه چه کار کرد. کودکم کاش به جایت بودمنسل امید گوارایت بادتو ز نسل فتحیفتح با سوره نصرنسل تو پیروز استنسل حزبالله استنسل تو، نسل حماس است و جهادهمه استشهادیهمگی جان بر کفذوالفقاری دیگربار دیگر حیدربار دیگر خیبرشهد پیروزیها خوش گوارای وجوددیدگانت روشن
این کودکان که گشته زمستان نصیبشانقد در بهار خاک فلسطین کشیده اند شعر در مورد کودکان فلسطین باروت، زیر سنگ تو آوار میشودبیروت، پا گرفته و بیدار میشود بر صورت دین ، ز غُصه چین افتادهچــــون قبلــه به دست ملحدین افتادهاز غفلت مـــــــا ، عقــرب اسراییلـیمثل سرطان به جــــــــان دین افتاده ! شعر در مورد کودک فلسطینی امروز برای شاعران تکلیف استبا لهجه ی شعر، از فلسطین گفتن شعر زیبا در مورد فلسطین راز دل خسته را نگهدار ، ای قدس !این ساز شکسته را نگهدار ، ای قدس !پیروزی دل نواز تو نزدیک استاین شور خجسته را نگهدار ، ای قدس ! سامری بمب فسفری دارد؛ از فلسطین دلِ پُری داردگاو او سر به آخوری دارد؛ رامِ آن ماده گرگِ ساحره شد شعر در مورد بچه های فلسطین تو خانه به خانه ، با ستم می جنگیبی عذر و بهانه ، با ستم می جنگیدر دست تو سنگ و در گلویت آوازبا سنگ و ترانه ، با ستم می جنگی
در خاک، هزار لاله دارد غزهچشمش نزنید! و "إن یکاد"ش بدهید نوکران رژیم صهیونیسند نوکری عیان کردند شعر درباره کودکان فلسطینی در دست تو سنگ و در نگاهت ایمانهمزاد حماسه ، همنشین طوفانپیروزی انتفاضه ات نزدیک استای بغض شکسته در گلوی انسان شعر درباره مقاومت فلسطین جز ماه حسین در جهان ماهی نیستدر سینه به جز خروشی و آهی نیستدنبال حسین خود اگر آمده ایجز جاده "غزه - کربلا" راهی نیست
همسای? غربت تو بودن سخت استاز بغض شکسته ات سرودن سخت استگفتن ز تو ای قصید? غم ، ای قدس !با لهج? این دو بیت الکن سخت است شعری درباره کودکان فلسطین شود محو از جهان بیداد یک روزشود نابود استبداد یک روزبه امدادِ «امیدِ خلق عالَم»فلسطین می شود آزاد یک روز به چشم بیرمق غزّه خواب را بستندچنانکه بر لب بیتاب آب را بستند شعر درباره ی کودکان فلسطین وقت است دگر مُشت کنی دست دعا رافریاد کنی نغم? «اَلُقُدسُ لَنا» را فلسطین مهد ادیان جهان استعروس عالم و خاور میان است شعر فلسطین محمود درویش این جا همه شهید است،این جا همی فلسطین،زان سو همه رقیبی بی رحم و سخت خونخوار. شعر فلسطینی محمود درویش هیچ دانی کربلا بازم به پاستدر فلسطین تاخت و تاز اشقیاست شعر عن فلسطین محمود درویش در فلسطین قتلگاه لاله هاستخفتگان گویند که اینها افتراست فلسطین پاره ی تن مسلمانسلاحش سنگ وچوب ویک جو ایمان نگاه کن به یک ظالم تو این جنگبه دنبال فلسطین است ونیرنگ شعر در مورد فلسطین بر صورت ظالمان می زنیفلسطین تو سرو نیستی خدایا خاک فلسطین گلگون گشتهتمام خانه ها ویرون گشته شعر درباره فلسطین بیا جانا فلسطین مکه ماستبر و بومش تو گویا فکه ماست شعر در مورد کودکان فلسطینی ای فلسطینای سیبل سرگرمی مردان بی غیرت این دستور شیطان بزرگ استاین غده ی سرطانی اسرائیل استسرزمین فلسطین را کرده اشغالمردمش را کرده گرفتار شعر کوتاه در مورد فلسطین داغ رو قـلـبـم فـلـسـطـیـنآیـه ای از سـوره ی تـیـن شعر در مورد کودک فلسطینی کودکانِ بیگناه، جای خنده و بازیدر خون خود میغلتند در فلسطین
فلستین ، ای سرزمین شهادتای که پرورانده ای انسان هایی با شهامت شعر در مورد مردم فلسطین تن چه ارزان،حراج آخر فصل!رنگهای جدید ژورنالی!مرگ جسم نحیف دخترکان!و«فلسطین»! چه طفل اِشغالی!!! شعر در مورد بچه های فلسطین زخمی ست مرا از قِبَل ِ ساحر غدار!چون مادر غمگین فلسطین زمانه شعری درباره فلسطین آنطرف تر ها فلسطین مال ماستمال ما نه، مال ما مال شماست شعر درباره ی فلسطین برعکس بم و خاک فلسطین ، قلبمعاشق شد و چفت و بست آن محکم شد !
ناکام چو اقلیم فلسطین وجودمخورشید نتابد به حُزیران غریبی شعر درباره مقاومت فلسطین می لرزد و پر خون شده دستان فلسطینفریاد کشان چنگ کشد بر سر و رویم شعر درباره کودکان فلسطین من پور فلسطینم و مظلوم عالممخنجر مزن به سین? موسی مرا نکش شعری درباره کودکان فلسطین میان سینه دلم غزه ی فلسطین استبیا که در غم تو حال عاشقان این است شعری درباره ی فلسطین مثلن من هم فلسطین !مقصر اصلی جنگ هم من! شعر درباره ی کودکان فلسطین دوش دیدم غزه را افروختندهم فلسطین هم دلم را سوختند شعر فلسطین محمود درویش روبه مکار ، و پیر زمانجای نمودش به فلسطین مکان شعر فلسطین محمود درویش چه می شود خداجان بر غزه و فلسطینای مومنان کلامی ، یا فاتحه یا یاسین شعر فلسطینی محمود درویش غزه مجروحصفحه جدیدی گشودو تاریخ را دوباره نوشتفلسطین هنوز در پنجره پیداست. کفنهای شهادت را تفحص کنفلسطین را دم دروازه غمها تفحص کنشعر در مورد فلسطین