بسم الله الرحمن الرحیم-مختصری از زندگانی امام الخمینی-رحمت الله علیه- حمید الگار-بخش سوم-از این رو، امام خمینی در سالهایی که قم تحت رهبری بروجردی بود، بر تدریس فقه و جمعآوری شاگردانی که بعدها در نهضت پایان رژیم پهلوی یاران او خواهند بود، متمرکز شد: نه فقط مطهری. و منتظری و همچنین مردان جوانتری مانند محمد جواد باهنر و علی اکبر هاشمی رفسنجانی. او در سال 1946 با استفاده از باب ادله عقلیه جلد دوم کفایة الاصول به عنوان مبنا به تدریس اصول فقه در سطح خوارج پرداخت. .درس او که در ابتدا بیش از 30 طلبه شرکت نمیکردند، در قم به قدری متداول شد که وقتی برای سومین بار برگزار شد، پانصد نفر حضور داشتند. به شهادت حاضران، تفاوت آن با دیگر دروس مشابهی که در قم با همین موضوع برگزار میشد، به دلیل روحیه انتقادی که امام میتوانست در شاگردان خود بیفزاید و شایستگی امام خمینی (ره) میدانست. فقه را به همه ابعاد دیگر اسلام - اخلاقی، عرفانی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی پیوند دهد.سالهای مبارزه سیاسی و تبعید (1962-1978)تأکید بر فعالیت امام با درگذشت بروجردی در 10 اسفند 1340 تغییر کرد، زیرا امام به عنوان یکی از جانشینان رهبری آن مرحوم ظهور کردند. این تصدیق او را انتشار برخی از تألیفاتش در فقه و به ویژه کتاب راهنمای اصول دینی با عنوان مانند سایر آثار مشابه «تعزیه المسائل» گواهی می دهد. او به زودی توسط تعداد زیادی از شیعیان ایرانی به عنوان مرجع تقلید پذیرفته شد. با این حال، نقش اصلی او این بود که بسیار فراتر از نقش سنتی مرجع تقلید باشد و در تاریخ علمای شیعه به یک نقش منحصر به فرد فراگیر دست یابد.این امر بلافاصله پس از مرگ بروجردی آشکار شد، زمانی که شاه محمدرضا که پس از کودتای سازماندهی شده توسط سیا در اوت 1953 در قدرت خود مطمئن بود، طیف وسیعی از اقدامات را برای سرکوب هر منبع مخالف، اعم از بالقوه یا بالقوه، به راه انداخت. ایران را به صورت دائمی در برنامه های سلطه استراتژیک و اقتصادی آمریکا قرار دهد. در پاییز 1962، دولت قانون انتخاباتی جدیدی را برای شوراهای محلی و استانی ابلاغ کرد که بر اساس آن، التزام به سوگند بر قرآن برای منتخبان جدید لغو شد.امام خمینی (ره) که این امر را طرحی برای نفوذ بهائیان در زندگی عمومی می دانست، تلگرافی به شاه و نخست وزیر مستقر فرستاد و به آنها هشدار داد که از نقض قانون اسلام و قانون اساسی 1907 ایران دست بردارند و به آنها هشدار داد که در غیر این صورت علما یک کمپین اعتراضی سخت را رهبری خواهند کرد. امام با امتناع از مصالحه، هفت هفته پس از ابلاغ قانون انتخابات را مجبور به عقب نشینی کرد. این نتیجه باعث شد که او به عنوان صدای اصلی مخالفت با شاه در صحنه سیاسی ظاهر شود.فرصت رویارویی جدی تر دیری نپایید. در ژانویه 1963، شاه برنامه شش مادهای از اصلاحات را اعلام کرد که او آن را «انقلاب سفید» نامید، بستهای از اقدامات الهامگرفته از ایالات متحده که قصد داشت چهرهای مترقی و لیبرال به رژیم بدهد. امام خمینی با تشکیل جلسه ای از همکاران خود در قم به آنها اشاره کرد که ضرورت مخالفت با نقشه های شاه چقدر مبرم است، اما آنها در ابتدا مردد بودند. آیت الله کمالوند را به عنوان نماینده خود نزد شاه فرستادند تا نیت او را بفهمند.اگرچه شاه هیچ قصدی برای کنار گذاشتن این لایحه یا مصالحه نشان نداد، اما این امر باعث شد که امام خمینی فشار بیشتری بر دیگر علمای بزرگ قم وارد کند تا آنها را متقاعد کند که همه پرسی را که شاه به قصد جلب رضایت مردم دعوت کرده بود، تحریم کنند. برای انقلاب سفیدش امام خمینی نیز به نوبه خود در 31 دی 1342 بیانیه ای محکم در محکومیت شاه و نقشه های او صادر کردند. شاید به فکر تقلید از پدرش که در سال 1928 در رأس یک ستون مسلح برای ارعاب برخی از علمای صراحتا به قم رفته بود، دو روز بعد به قم رسید. همه بزرگان شهر او را تحریم کردند و سخنرانی کرد و در آن به کل طبقه علما حمله کرد.رفراندوم در 5 دی ماه برگزار شد و حضور کم مردم گواهی بر اعتماد روزافزون مردم ایران به رهنمودهای امام خمینی بود. امام با تنظیم بیانیه ای که به امضای هشت تن از بزرگان فرزانه دیگر نیز رسیده بود، به کار خود در تقبیح برنامه های شاه ادامه داد.موارد متعددی را که شاه قانون اساسی را زیر پا گذاشته بود، برشمرد، فساد اخلاقی کشور را محکوم کرد و شاه را به تسلیم کامل در برابر آمریکا و اسرائیل متهم کرد. من راه حل را در برکناری این حکومت ظالم می بینم که دستورات اسلام را زیر پا گذاشته و قانون اساسی را زیر پا گذاشته است. باید دولت مومن به اسلام و دلسوز ملت ایران جایگزین آن شود . » وی همچنین در اعتراض به سیاست دولت فرمان لغو جشنهای نوروزی سال 1342 مطابق با 30 اسفند 1342 را صادر کرد.فردای آن روز چتربازان به مدرسه فیضیه قم، محل سخنرانی امام رسیدند. آنها چندین دانشجو را کشتند، بسیاری دیگر را کتک زدند و دستگیر کردند و ساختمان را غارت کردند. امام رام نشدنی به حملات خود علیه نظام ادامه داد.او در اول آوریل سکوت مداوم برخی از علمای غیرسیاسی را «معادل همکاری با رژیم طاغوتی» محکوم کرد و روز بعد بی طرفی سیاسی را در پوشش تقیه حرام (ممنوع) اعلام کرد (26 ) . هنگامی که شاه فرستادگان خود را به خانه علمای قم فرستاد تا آنان را به تخریب خانههایشان تهدید کند، امام به شدت از شاه به عنوان «مردک (مردک)» یاد کرد.او در 3 آوریل 1963، چهار روز پس از حمله به مدرسه فیضیه، دولت ایران را مصمم به ریشه کن کردن اسلام به نمایندگی از آمریکا و اسرائیل و خود را مصمم به مبارزه با آن توصیف کرد.حدود دو ماه بعد، این درگیری منجر به شورش شد. آغاز ماه محرم که همواره دوران اوج آگاهی و حساسیت دینی بوده است، در تهران با حمل پرتره های امام و تقبیح شاه در مقابل کاخ خود در تهران افتتاح شد. بعد از ظهر روز عاشورا (12 خرداد 1342) امام خمینی در مدرسه فیضیه سخنرانی کرد و در آن شباهتی بین خلیفه اموی یزید و شاه ترسیم کرد و به شاه هشدار داد که اگر تغییر نکند. خط سیاسی او روزی فرا رسد که مردم از خروجش از کشور تشکر کنند 27 .این هشدار فوقالعاده پیشبینیکننده بود، زیرا در 16 ژانویه 1979 شاه واقعاً در میان صحنههای شادی مردم مجبور به ترک ایران شد. تأثیر فوری سخنان امام اما دستگیری ایشان دو روز بعد در ساعت سه بامداد توسط گروهی از کماندوها بود که به سرعت ایشان را به زندان قصر تهران منتقل کردند.سحرگاه 14 خرداد، خبر دستگیری او ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر پیچید. در قم، تهران، شیراز، مشهد و ورامین تودههای تظاهرکنندگان خشمگین با تانک مواجه شدند و بیرحمانه سلاخی شدند. احیای کامل نظم عمومی کمتر از شش روز نیاز داشت. قیام 15 خرداد 1342 (روز آغاز آن در تقویم ایران) نقطه عطفی در تاریخ ایران است. از آن لحظه به بعد، ماهیت سرکوبگر و دیکتاتوری رژیم شاه که با حمایت قاطع آمریکا تقویت شده بود، پیوسته تشدید شد و در عین حال، حیثیت امام خمینی (ره) که تنها شخصیت مهم ـ چه در عرصه سکولار ـ به شمار می رفت، افزایش یافت. سطح نسبت به دینی که بتواند آن را به چالش بکشد.استکباری که در سیاست شاه تجسم یافته بود، بسیاری از علما را وادار کرد که از سکوت خود دست بردارند و خود را با اهداف رادیکال تعیین شده توسط امام همسو کنند. بنابراین جنبش پانزده خرداد را می توان مقدمه انقلاب اسلامی 1357-1357 دانست. اهداف این انقلاب و رهبری آن از قبل مشخص شده بود.امام خمینی (ره) پس از 19 روز در زندان قصر، ابتدا به پایگاه نظامی در عشرت آباد و سپس به منزلی در محله داودیه تهران منتقل شد و در آنجا تحت مراقبت شدید قرار گرفت. علیرغم قتلعامهایی که در جریان قیام رخ داد، تظاهرات گستردهای برای آزادی او در تهران و شهرستانها برگزار شد و برخی از همکارانش برای حمایت از این مطالبه از قم به پایتخت رفتند. با این حال، او تا 7 آوریل 1964 آزاد نشد، زیرا معتقد بود که زندان عقاید او را کمرنگ کرده است و جنبشی که او رهبری می کند بی سر و صدا آرام می شود.امام خمینی سه روز پس از آزادی و بازگشت به قم، با تکذیب شایعات منتشر شده از سوی مراجع مبنی بر توافق ایشان با رژیم شاه، هرگونه توهم در این زمینه را برطرف کرد. برعکس اعلام کرد که حرکتی که از 15 خرداد آغاز شده بود ادامه خواهد داشت. رژیم با آگاهی از تداوم اختلاف رویکرد امام و برخی از علمای بزرگ دینی، با دامن زدن به مخالفت در قم سعی در بدنامی بیشتر ایشان داشت. حتی چنین تلاش هایی با موفقیت همراه نبود، زیرا در اوایل ژوئن 1964 همه علمای برجسته اعلامیه هایی را برای بزرگداشت اولین سالگرد قیام 15 خرداد امضا کردند.رژیم شاه علیرغم ناکامی در به حاشیه راندن یا ساکت کردن امام خمینی (ره) بر سیاست آمریکا خواهانه خود پافشاری کرد. در پاییز 1964 قراردادی با ایالات متحده منعقد کرد که بر اساس آن برای کلیه پرسنل آمریکایی در ایران و وابستگان آنها مصونیت قانونی اعطا شد.در این مناسبت امام آنچه را که احتمالاً تندترین سخنرانی ایشان در تمام مبارزات علیه شاه بود، ایراد کردند. یکی از نزدیکترین اصحاب ایشان، آیت الله محمد مفتح، نقل می کند که هرگز ایشان را اینقدر آشفته ندیده بود . امام این قرارداد را تسلیم حاکمیت و استقلال ایران و در ازای وام دویست میلیون دلاری که فقط به نفع شاه و یارانش میشد، تقبیح کرد و همه کسانی را که در مجلس (مجلس) مجمع)، به آن رای مثبت داده بود. وی در پایان اظهار داشت که دولت تمام مشروعیت خود را از دست داده است 29 .درست قبل از سحر 13 آبان 1343، یک یگان کماندویی مجدداً منزل امام را در قم محاصره کردند، ایشان را دستگیر کردند و این بار مستقیماً برای تبعید فوری به ترکیه به فرودگاه مهرآباد تهران بردند. تصمیم به اخراج او به جای دستگیری و زندان، بدون شک به این امید گرفته شد که پس از تبعید، امام از حافظه عمومی محو شود. از بین بردن فیزیکی آن خطر یک شورش غیرقابل کنترل را به همراه داشت. انتخاب ترکیه حاکی از همکاری این کشور با رژیم شاه در زمینه امنیت بود.امام ابتدا در اتاق 514 Bulvar Palas Oteli در آنکارا، هتلی سطح متوسط در پایتخت ترکیه، تحت نظارت مشترک ماموران امنیتی ایران و ترکیه اسکان داده شد. در 12 نوامبر از آنکارا به بورسا منتقل شد و یازده ماه دیگر در آنجا ماند.اقامت در ترکیه خوشایند نبود. قانون محلی امام خمینی را از پوشیدن عمامه و لباس یک عالم اسلام منع می کرد، هویتی که در وجود ایشان وجود داشت. معدود عکسهای موجود که او را سربرهنه نشان میدهند، همگی به دوره تبعید ترکیه برمیگردد .اما در 3 دسامبر 1964 پسر بزرگش حاج مصطفی خمینی در بورسا به او پیوست. او همچنین اجازه داشت گهگاهی از ایران بازدید کننده داشته باشد و کتاب های مختلف فقهی نیز در اختیار او قرار گرفت. او از اقامت اجباری خود در بورسا برای نگارش تحریر الوسیله، خلاصه ای دو جلدی در فقه استفاده کرد. مهم و متمایز فتاوای 31 موجود در این مجلد است که تحت عنوان الامر بی معروف و النهی عن المنکر 32 و دیفا 33 گردآوری شده است .به عنوان مثال، امام چنین می فرماید: «اگر بیم آن می رود که تسلط سیاسی و اقتصادی (بیگانگان) بر سرزمینی اسلامی به بردگی و تضعیف مسلمانان بینجامد، باید با ابزارهای مناسب، مانند مقاومت منفعلانه، این سلطه را دفع کرد. تحریم کالاهای خارجی، کنارگذاشتن کلیه قراردادها و هرگونه ارتباط با بیگانگان مورد نظر. به همین ترتیب، «اگر خبر حمله خارجی قریب الوقوع به یکی از کشورهای اسلامی برسد، بر عهده هر کشور اسلامی است که به هر وسیله ممکن آن را دفع کند. وظیفهای مشابه در حقیقت بر عهده همه مسلمانان است» 34 .امام خمینی در 14 شهریور 1344 ترکیه را ترک کرد و به نجف عراق رفت و سیزده سال را در آنجا سپری کرد. نجف به عنوان مرکز مطالعاتی و زیارتی سنتی شیعیان، مطمئناً محل تبعید ارجح و مناسبتر بود. همچنین پیش از این در انقلاب مشروطه 1906-1909 به عنوان سنگر مخالفان علما با سلطنت ایران عمل کرده بود. اما برای تسهیل امام نبود که شاه ترتیب انتقال ایشان به نجف را داد.قبل از هر چیز، نگرانی دائمی در میان پیروان امام نسبت به اقامت اجباری امام در بورسا، به دور از محیط سنتی مدرسه شیعیان وجود داشت. با انتقال او به نجف، چنین اعتراضاتی برطرف می شد. همچنین امید می رفت که با حضور در نجف، شخصیت امام تحت الشعاع علمای معتبر مقیم آنجا، مانند آیت الله ابوالقاسم خویی (متوفی 1995م) قرار گیرد و یا امام سعی در به چالش کشیدن داشته باشد. بیزاری آنها از فعالیت سیاسی و رویارویی با آنها در نهایت انرژی فرد را از بین می برد.امام خمینی با احترام به آنها از این خطر مضاعف دوری کرد و در عین حال به اهدافی که قبل از خروج از ایران برای خود تعیین کرده بود، ادامه داد. دام دیگری که او از آن دوری کرد، همراهی با دولت عراق بود که هر از چند گاهی با رژیم شاه دچار اصطکاک می شد و می خواست از حضور امام در نجف برای اهداف خود استفاده کند. امام بلافاصله پس از ورود، فرصت مصاحبه در تلویزیون عراق را رد کرد و قاطعانه از دولت های متوالی عراق فاصله گرفت.امام خمینی پس از اقامت در نجف به تدریس فقه در مدرسه شیخ مرتضی انصاری پرداخت. سخنرانی های او توسط دانشجویانی که نه تنها از ایران، بلکه از عراق، هند، پاکستان، افغانستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز آمده بودند، از نزدیک دنبال می شد. در واقع، هجرت دسته جمعی از قم و سایر مراکز آموزشی دینی ایران به نجف به امام پیشنهاد شد، اما ایشان از این اقدام انتقاد کردند که باعث خالی شدن جمعیت قم و تضعیف مرکز رهبری مذهبی آن می شد.همچنین در مدرسه شیخ مرتضی انصاری بود که بین 21 ژانویه تا 8 فوریه 1970 سخنرانی های معروفی را در مورد ولایت فقیه، دکترین حکومتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اجرا گذاشته می شد، ایراد کرد (متن این سخنرانی ها). اندکی پس از انتشار آنها با عنوان ولایت فقیه یا حکمت اسلامی در نجف منتشر شد و اندکی پس از آن ترجمه عربی با اندکی اختصار منتشر شد.این نظریه که میتوان آن را بهعنوان پیشفرض علمای واجد شرایط، درباره وظایف سیاسی و قضایی امام دوازدهم در دوران غیبت، خلاصه کرد، پیش از این در اولین اثرش، کشف الاسرار، به طور خلاصه وجود داشت. اکنون امام آن را به عنوان پیامد فرضی و مسلم آموزه امامت شیعی مطرح میکند و در تأیید آن، تمام متون مربوط را برگرفته از قرآن و روایات پیامبر و ائمه دوازده گانه استناد و تحلیل میکند.وی همچنین به شدت بر بلایی که بر ایران (و همچنین سایر کشورهای مسلمان) وارد شده بود، در کنار گذاشتن قوانین و حکومت اسلامی و سپردن عرصه سیاسی به دشمنان اسلام تاکید می کند. وی در پایان برنامه تشکیل حکومت اسلامی را تشریح کرد و به ویژه بر مسئولیت علما برای غلبه بر نگرانی های ناچیز خود و خطاب به مردم بدون ترس تأکید کرد: «براندازی طاغوت وظیفه دقیق همه ماست. قدرت های سیاسی نامشروعی که امروز بر کل جهان اسلام حکومت می کنند» 35 .متن سخنرانیهای ولایت فقیه توسط زائرانی که امام را در نجف ملاقات کرده بودند و شهروندان عادی که به زیارت قبر حضرت علی (ع) رفته بودند، به ایران معرفی شد. از همین کانال ها نامه ها و اعلامیه های متعددی که امام در مورد آنچه در کشورش در سال های طولانی تبعید می گذشت، به ایران مخابره می کردند.اولین مورد از این اسناد، نامه ای به علمای ایران که در آن به آنها اطمینان داده بود که سقوط رژیم شاه قریب الوقوع است، مورخ 25 فروردین 1346 است. در همان روز او همچنین نامه ای به نخست وزیر امیر عباس هویدا نوشت و او را متهم کرد. اداره "رژیم ترور و دزدی" 36 . با شروع جنگ شش روزه در خرداد 67، امام با صدور بیانیه ای هرگونه معامله با اسرائیل و خرید و فروش کالاهای اسرائیلی را ممنوع کردند.این بیانیه به طور گسترده و آشکار در ایران منتشر شد که منجر به تفتیش مجدد منزل امام خمینی در قم و دستگیری فرزند دوم ایشان حاج سید احمد خمینی که در آن زمان در آنجا زندگی می کرد، شد. به همین مناسبت برخی از آثار منتشرنشده امام مفقود و یا از بین رفت. در این زمان بود که رژیم به فکر تبعید امام از عراق به هند بود، جایی که ارتباط با ایران از آنجا بسیار دشوارتر بود، اما این نقشه نقش بر آب شد.از دیگر وقایعی که امام خمینی از نجف در مورد آن اظهار نظر کردند، جشنهای پرحاشیه 2500 سالگی سلطنت ایران در مهر 1350 بود ("وظیفه مردم ایران است که از شرکت در این جشنهای نامشروع خودداری کنند"). استقرار رسمی نظام سیاسی تک حزبی در ایران در بهمن 1354 (امام در فتوایی ماه بعد از پیوستن به حزب رستاخیز منع کردند). و جایگزینی تقویم شاهنشاهی (شاهنشاهی) در همان ماه به جای تقویم شمسی هجری 37 که تا آن زمان به طور رسمی در ایران استفاده می شد.به مناسبت برخی حوادث، امام به جای اعلامیه، فتواهای واقعی صادر کرد: مثلاً امام «قانون حمایت از خانواده» مصوب 1346 را با احکام اسلام ناسازگار دانستند و زن زناکار را زنانی تعریف کردند که می خواهند. پس از طلاق به موجب آن مجدداً ازدواج کرده بود 38 .امام خمینی نیز در آن زمان باید با شرایط متغیر عراق دست و پنجه نرم می کرد. حز