بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است -نیم نگاهی به فلسفه فرانسه-بیان میشود که فیلسوف باید فهم معقول داشته باشد خوب بایداول فهم معقول تعریف- که یک شناخت عقلانی محض بلکه پیروی وتبعیت از علم وفن منطق- که امروزه بنام تکنیک ریاضی وار بیان میشئد درتعریف امام قائدالعظم والعظیم الشان رحمته الله علیه بیان کردند که ومرجرعئیت یکنوع تکنیک ریاضی وار درحل مسائل فقهی وشریعت دارد که براصولی پیش فرض محاسبه میکند که درمذهب شیعه بین مراجع تقریبا یکسان است ولی اما اراحل علیه السلام اصول های زیادی فرض کرد و وارد قانون اساسی کرد- که اولین قانون اساسی مذهبی منحصربفرد درجهان است- فیلسوف یاهستی رامورد توجه قرار میدهد ویا این جهان بخصوص درشناخت ماهیت انسان است درکل اصول زمان ومکان ندارد-درهمه زمان ها- ومکان ها صادق است- ولی دسته ای ازفیلسوفان کهبخصوص درفرانسه سالهای اخیر بوجود امدند- فرهنگ درون وبیرون جامعه انسانی راموردتوجهبادرنظر گفتن چهارچوب فرهنگ وحصویات روحی مانند اخلاق-هنر سیاست وغیره انرا بهسمت تکامل سوق دهند- درحقیقت یکنوع پدیده شناسی عقلانی وتجربی که رابه سمت بهترشدن عقلانی شدن وبارور شدن سوق دهد- درنتجه میابیست زمانی ومکانی باشد تقریبا همان مشیت وربوبیت الهی که انسان جای خداوندمنان است چون مفاهیم بیشترجنبه عقلانی دارد پس قابل نقدعقلانی هم میتواندبشود- فیلسوف فرهنگ رابعنوان یک جلوه ویژه میپذیرد- ومسئله ای را انتخاب میکندورویان تحقیق میکند وبه سمت کامل شدن انرا سوق میدهد اشکال فیلسوفان قرون گذشه این بود که- یا باید عقلانی بود ویاباید تجربی گرا بود- ولی بتدریج متوجه شدن بدون کاربرد عقل انسان همیشه درشک باقی میماند که ایا فرداهم مانند امروز است ویاتغیرات دارد وازطرفی عقل در ذهیت امری راقبول کرد درخارج هم بایدانرادر خارج تجربی درک کند ذهنیت محض را قبول نداشتند وجناب اقای درکارت فرمودندذهنیت عملکرداش شفاف است وقوانین منطق بخوبی مسائل هضم ودرک میکند- ام مسئه فرهنگ ومسائل ماورای مادی برخلاف مساد مادی شخصی هستند قابل رویت نیستند ولی افراد صادق میتوان این تجربیات راتاحدی عینی کرد- مسئله عقل و تجربه و وحی درستی ومطابقت رابطه درس عقلانی را میتوان اثبات کرد0 ترکیب ذهینت وعینیت تاحدی پیجیده میشود یک فیزیک تجربه گراداریم که دانشمند باید یک نقطه اغاز را انتخاب کند وشروع به تحقیق تجربی کند ولینیازمند اصول شناخت کلی فزیک دارد وقوانینی داردکه میبایست اثبات عقلی کرد وسپس فلسفه فیزیک را شناخت اینها باهم یک ارباط خاصی دارند کهدر دولایه عقل وتجربه باهم نسبت پیدا مکنند مثلا مسئه حجاب- لذا فیلسوفان درغرب بیشتر بعد دهنیت را مورد توجه قراردادندومسائل شناخت هویت انسان وابعادان که یک بعدبسیارمهم فرهنگی است که انسان انرابوجود میاورد-دانشمندان برای اشناخت باید سلول های انسانی بخصوص سلولهای عصبی را بشناسند- امروزه تا نودوسه درصدشناخت فراهم شده است ولی هفت درصدمیفرمایند اصلا امکانندارد ومحال است جز انکه فقط خداوندمنان میداندبیان کردندحداقل دویست علم بایدبه بطن بیش از سی هفت شناخت اتمی ان رسید-حضرت علی علیه السلام نزد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم علم میاموخت پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم با ایشان گفتمان علمی میکردیکجا حضرت علی علیه السلام نمیتوانست جواب دهد دوباره دوهزارعلم بهحضرت علی علیه السام افاضه میشد وهمچنان این ادامه داشت تا ابنای بشر ارزش علم رابداند-درحدود هیچده کتاب خاندان پیامبر اکرم صلواته الله علیه السلام بیان کردندکهبعضی احایث انر مثلا بنی عباس بنام کتاب دولت وکتاب زردکه بیان مکیند همانطور که قضا وقدربود کهامویان سرکاربیانند همانطورهم قضا وقدراست بنی عباس سرکاربیانند ازان کتب مقداری از احادیث بریا خود جمعاوری کردند وبه مروانیان نشان میدادند بنظر حقیر علت اش این است نه امویان ومروانیان ونه عباسیان ودیگران از اینکه درقدرت مقامی نداشته باشند اسلام راقبول نمیکردند همه خواندامدتا ظهور امام الزمان علیه السلام همه براحتی قبول کنند-وامام علیه السلام وقتیکه ظهور میکنند احاد جامعه تاانجا که میتواند رشد میدهند بعضی از کتب بصورت رمز است وان دال براین است که احایث ومطالبی که اگرفاش شود مخالفینی پیدا میکندبصورت رمز باشد- حدیثی است از امام سجادعلیه السلام بنظر حقیر مد ت هامخفی بوده است مثلا فردی تندتند نماز میخواند امام علیه السلام فرمودند با ارامش نماز بخوان که نما زمهریه حورالعین است-