بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شصی است - باالهام از کتاب اسما وصفات حق تالیف استادمعزز- دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی - خداوندمنان فرموده است هوالاحد- احد درلغت عرب موودی که یکی بیشتر نمیتواند باشد باصطلاح دومی ندارد- اثبات ان از لحاظ عقلی کاری اسان نیست دلائلی اورده شده است ولی چالش های وجود دارد- لذا غیرماده بودن خداوند منان که درطبقه روح گفته میشود کمی اشکال دارد مانند روح نیست ولی چون روح بدون ماده اسن شیت بهترین خبر بی خبری ازذات است چون راهی بای شناخت نیست وهیچ مطلبی که خبر بیاورد نقل نشده است مقام عما یعنی مقام مجهول مطلق است- بینهایت هم نبایدریاضی وار درک کرد برخلاف صفات - اما رصفات یا ربوبیت داوندمنان واحد است یعنی ثانی وثالث دارند خداوند منان فرموده است من خلیفه ای انتخاب کردم نه فرموده است مخلوقی انتخاب کردم خلیفه جانشین درزمان غیبت ریس قبیله بوده است- باوجودانکه فاصله با خلیفه زیاد است ولی از لحاظ مدیریت نزدیک است وان بدیننحو است حکمتهای الهی درمخلوقات دراختیارخلیفه قرارمیگیرد- عقل اول -یا تعین اولی ویاعینیت اول- باپیامبر اکرم صلواته الله علیه واله و السلم دراینمورد بحث های زیادی شده است یکی انکه گناه کاران جرئت نگاه به خداوندمنان ندارد شفیع میخواهند بخاطر شفیع بخشیده میشوند ویاگناه کاران برای حل مسئله کمک میکنند- و دیگر بزرگترین خلقت الهی را ببینند وشاهد باشند - عرفا دونوعرابطه خالق با مخلوق مورد توجه قراردادند یک رابطه علت حقیقی-که هیچگاه از معلول خود جدا نمیشود-که بهترین نظر میتواند باشد ب این معنا که مجود هرموجد شخص خدا است وجوهرهم درخدا است وماهیت درعینت خارجی است- لذا درحدیث است اگر خدانباشد هیچ موجودی نیست ولی درخداوند حرکت نیستچکگونه جوهر که ثابت است ایجادحرکت درماهیت میکند این بحث راهم حل کردند- مثال ماننداین است کهپدر برای فرزندان خود چک میکشد وانها پولرادریافت میکنندولی بعضی ها معتقد هستندکه یک وجود جزیی خلق میشود- وجوهردان است وایجاد ماهیت میکند دراین مورد بفرض خداوندنباشد ومرگنباشد امراض و دیگرعیوب نباشد- این اسان تاجائی که خداوندمنانمقرر کرده است میتواندپیشرفت کند ومقداریهم فرشتگان کمک کند ولی کمک خاص که نیاز به بینهایت بودن است نمیشود که بیشتراین نیاز در اخرت مطرح است-خداوندمنان ماده را از جز بسیط ساخته است که جمع جبری انها مثلا کوه هیمالیا رابجود میاورد کهما مشهور به جمع اتم ها میدانیم که خوداتم هم یک موجود ترکیبی است- که تاحدی منطق ریاضی دارد که درهنر یک ضلع مه ممثلث هنری ابهت سازی است- انسانهرچه بهخورشید نزدیکتر میشود ابهت ان بیشتر میشود ومیسوزد وخاکستری ندارد-دو قرینه ساز ی یابقول خارجی - سیمتری درانسان وحیوان وبعضی گلها وگیاهان است- وبقول عالمی سلولهای سمت راست انسان خبری از سلولهای سمت چپ انسان ندارند- ولی دقیقا قرینه سازی میکنند بقول استادمعز زحضرت علامه ایت الله سیدمحمد حسین طباطبایی رحمت علیه میفرماید که تصادف یعنی بایدعلت ها متحرک باشند ونظمی هم نداشته باشند پس معلول ها یعنی مخلوق ها مخلوق ها هم متغیر میشوند دال بران است یک خالق ذی الشعوری وجود ندارند اگر علتها ثابت باشند ونظم داشته باشند مسلما یک خالق ذی الشعور وجود داردمانند کارخانجات - نکته دیگر دریاضایت عد یک واحد است واعداد جمع تکرار عدد یک هستند واعدا یازوج هستندویافرد هستند که خصوصیت انهامتضاد است ولی همین اعدادجهان حساب رابوجود میاورند- حال یک توجه به هستی این جهانی کنیم- اب درشرایط ی اتش را خاموش میکند ودرشرایطی اتش اب را بخار میکند درشراط اب کم یکنوع تاثیر دارد واب متوسط شودتاثیرات دیگری دارد اب عظیم شودتاثیرات متنوع دیگری دارد اتش هم بدین نحو است- وبیشرعومال همین طور هستندکه یک جهان پیچیده وبسیارمتنوع بوجود میاورد بدن انسان پیچیده است میکروبه هم پیچیده هستند وداروهای گیاهی هم بسیارپیجیده هستند ومسلم است روح میتواند بسیار پیچیده شود وتمام مجودات روح داراند وعشق وعلاقه دارند حتی روح سنگ به خداوندمنان واز اینکه روح هستند روح انسان یا علاقه به لذتهای مثبت دارد که بهشت را برای او فراهم میکند ویا علقه به لذتهای منفی داردکه جهنم را برای او فراهم میاورد- لذا بشر باید لذتهای خودراکنترول کند ودرجهت معنویات یک لذتای بسیارخاص ی وجودارد قابل تصیف نیست واگر روح پاکیزه باشد ان لذت ها ا بدی هستنددرحدیث است خداوندمنانئ میفرماید بعدازاسلام فردی هزارسال زندگانی کند اینرا مثال اقتضایی میگویند- یعنی غلومنطقی اگرفردی هزارسال گناه کرد که حق الناس نداشت وتوبه نصوح کرد یعنی توبه ای که گناهباز گشت نمیکند- خداوندمنان ایشان رامی امرزد- ومرحوم ایت الله معرفت رحمت الله میفماید چون دست اش خالی است گناهانایشان یعین سیعات را تبدیل به حسنات میکندیعنی تبدیل بثواب میکند- اما درحدیث فرض کنیدخانمی تماممدتبی حجاب بوده است درقیامت باموهای خود اویز ان از درختی که درکنار جهنم است اگرتوبه کرد ومتنبه شد بهشت میشود ولی اگردختری یک موی خودرا بیرون بگذارد این یک مثال اقتضایی است زیرایکمو زیادهم زیبا نیست ولی توبه نکرد پس از مدتی درجهنم سقوط میکند- اگرفرد یک کحکم امام معصوم راقبول نکرد وتوبه هم نکرد اگرتمام مدت روی یکپا درمسجدالحرام مداومنماز بخواند وروزه بگیرد وحج انجام دهد وغیره اهل جهنم است چون هم از لحاظ عقلی وشرعی وهم از لحاظ لذتهای نامشروع خودر ا اسیر وگرفتار کر