بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- قرن ها بشر تصور میکرد روح مادی است- تاقرن نوزدهم بیشتر دانشمندان روح را همان مغز میدانستند امروزه کمونیست ها اینطور هستند- درک روح کاری اسان نیست- درک های عقلانی کاری بس مشکل است- دراسلام قبلا روح رامادی میدانستند وبحث های مختلفی درباره ان داشتند وقران پاسخ داد روح از جنس امر دهنده است و علت حرکت وجنبش است - جسم خلق است- قابلیت دارد که دستورات واوامرا را اجرا کند ولی دستورنمیدهد- روح از جنس نور است- شفاف است- جسم تیره است و فقط ظاهررا میشود درک کرد برای انکه باطن رادرک کند بیاد ازظاهر به باطن برسد انرا بشکافد-جناب دکارت درغرب همین بحث میکند هرکس هرچه میاندیشد انراشفاف درک میکند- تمام خصوصیات درک خودرا متوجه میشود ومن اضافه میکنم باطن ندارد عمیق شدن یک مطلب دیگر است- ظاهر وباطن یکی است پس ماده نیست بهمین دلیل مامغز مادی خودرا نمی ببینم- یعنی اندیشه جسمیت ندارد- شفافت دومعنادارد یکی انچه درک میکینم عینا یکی است دیدید باکسی صحبت میکنید وشما میگوئید نظر شما این است ؟؟ جواب میدهد برعکس است این نیست مخالف ان است ولو خوداش چنین اشتباه ای نمیکند-پس ماده نیست روح است ومجرد یعنی خالی شده از جسم است-ولی درفلسفه اگاهی کامل را شفافیت میگویند همه چیز روشن شده باشددرحالیکه درماده همیچز روشن نیست بادیدن درخت همه چیز روشن نخواهدبود وهمیشه نسبی است ولی با پیگیری مداوم به سمت اگاهی کامل انسان حرکت میکند به این مگویند پسا ساختار گرایانه- یکمطلبی جناب اقای دکارت بیان کرده است عقل میتواند سرانجام به درک کامل برسد البته بخش باعقل وبخشی باعلم=- بشرطی که ساختار عقلانی بوجود بیاید که بدانداز کجا شروع کند به کجا ختم کند- و- اینکه از کجا شروع کند وبه کجا ختم کند میگیونذ ساختارگرا البته بدون وحی درک انسان کامل نمیشود ولو درمسائل دنیایی- لذا چون نتوانستند انزمان از عقل استفاده کامل تنها عقل درشناخت علوم تجربی وعلوتجربی انسانی بکار ببرند را تاحدی فهمیدند- وبه ان پساساختارگرایانه بزبان ساده نمیشود مرد کلی را شناخت وزنکلی را شناخت ولی میتوان زن ومرد فلان دهکده را بشناسیم- درزمان معین ومکان معین وبهان شناخت تاریخ گرایی گفتند- قبلااین کار وحی بود انقلاب فرانسه ایرادهای زیادی به مذهب گرفت ولذامذهبرا کنار گذاشتند و فلسفه مادی را جای گزین کردند که قوانین دولتی وزندگانی وشناخت ارز شهای مفید وحل مشکلات به کمک عقل بیشتر عقل علمی گرا عقلی درمسال علوم کمک میکند مسائلرا حل کنندسرانجام گفتند هنوز عقل بطور کافی شناخته نشده است پس برای کرامت انسانی وحفظ شان انسان هرکس عقلرا هرطورخواست تعریف کند .ترزش ه وراه حل بیان کند واگرشخصی میشود به وحمله کردندبه جناب اقای دکارت که گفته عقل همه یکی است- کمونیستهای شوروی به همین نتجه رسیدند - زیربنای فلسفه رازدند وگفتند فلسفه یعنی بکاربردن عقل نسبی یک جماعت درانساگرایی خود- عقل بایدعلوم تجربی کمک کند- یک فلیسوف نزد حضرت علامه ایتالله مرحوم محمد حسین طباطبایی رحمت الله علیه برای دفاع از همین مطلب- ایشان فرمود موضوع خودرا اثبات کن- ومداوم فرمودندشما ازفلاننتجه عقل محض دارید استفاده میکنید- یک کتابی است بنام منطق مظفر که توسط مرحوم ایت الله العظمی مظفر رحمت الله علیه نوشته شده است ایشان دراواخر عمر خودمرجعیت خودرا اشکارکرد به فارسی ترجمه شده است هفت صد صفحه است- امروزهنمیتواند بیش از شصت صفحه تدریس کنند انهم بایدیا لیسانس بشد یافوق لیسانس من نمیدانم چگونه قبلا این هفتصد صفحه به عربی میخواندند- دراین کتاب یک شعری عربی است-که بزرگان ازجمله امام الراحل هم بیاناتی دارند- مطلب این است شعر میگوید که فلانی قهرمان ملی امد بایال وکوپال وچنگ های شیرگونه وقیافه شیردرنده -این چه میگوید درحقیقت درزبان عربی یعنی کاریزما ی عالی دارد مثل حضرت عباس علیه السلام با شمنان چنین است- بادوستان خاضع وخاشع است-گرگ اسلام وروباه اسلام یعنی فردی مدبر وباتفکر وحیله شناس وغیره است به حضرت علی علیه السلام گفتند- که عمروبن عاص روباه کفر است ابوموسی اشعری روباه اسلام است- حضرت علی علیه السلام فرمودندمن از ایشان جیزی نشنیدم وندیدم گفتند ایشان ادمیزاهد است وخودرا نشان نمیدهد اگربرودحساب عمرو بن عاص رامیرسد- کلمه قائم یعنی ایستادن اگرشما درخارج از درخت ایستاده هستید یکنوع بیان میشود- درسایه درخت هستید ولی شاخ وبرگ رسرشمانیست یکنوع دیگر بیان میشود واگرداخل سایه باشد و شاخ وبرگ برسر شما باشد یکنوع دیگر بیان میشود نقش ادبیات درمنطق بسیارمهم است وفرض کنید همه علما نشسته است وشاه ملعون ب روی صندلی نشسته است- یکی از علما بهعالمی میفرماید قاءم منظور این نیست که بلندشود وصحبت کند همانطور که نشسته است شروع بکوبیدن شاه کند - درفارسی مگیند روزگا ربرا ی فلانی دست برسینه دارد- ایننشان تعظیم است ودستبرسینه یعنی من دست برشمشیر نمیبرم وتعظیم میکنم- خوب دونکته من بیان کنم یک شم ودیگیرشهود ودیگر منطق ریاضی جناب برگسون دراین باربحثی دارد که درکتاب فلسفه فرانسه شرحی بخوبی داده نشده است-بد نیست این مطلبرا بیان کنم- دریک دبیرستان امریکا گروه سنجش اموزش وپرورش رفتند تا میزان یادگیری ریاضی ان دبیرستان ازمایش کنند-یک تیم برجسته رفتند که همه گیری فوق دکتر دراین ز مینه داشتند- به بچه گفتند صبحانه نخورید- وصبح یک گروه پزشگی نوارمغزی گرفت وکارهای دیگر تست انجام گرفت- وبعدبه بچه هاصبحانه دادند وباز تست نوارمغزی گرفتند وفشارخون وغیره دیدند به حدتعادل رسیدند ویک ساعت انها هرکاردوست داشتند انجام دادند انگروه به بازی وغیره پرداخت- فمیدند انگیز هبرای ریاضی ندارند ومعلم نتوانسته است که انگیزه ایجاد کند- دوگروه روی تست باهم بحث کردند ونشان براین بود که انها انگیزه دارند- وبعداز یک ساعت همان تست را دوباره گرفتند یک عده همان نمره قبلی اوردند ولی تستپزشگی نشان دادانها ترس شان ریخته استوبعضی یکمره بیشتراوردندکه علامت تاثیر صحبانه است- یک عده از گروه دارای انگیز ه نمره بیشتر اوردند ویک عده از گروه دوم نمره کمتر اوردند-گروه اول تحقیق کردندکه بعضی پدرومادر انها ریاضدان بودند- پدر موقع عصر درضمن انکه روزنامه میخواند پنچ سئوالمیپرسد وبا پسر چالش میکند ومناظره میکندومادرم بیشتر اینکارا انجام میدهد وباعث میشودپسر شم ریاضی پیدا کند- شم یعنی از معلومات خود بخوبی استفاده کند اینها درضمن بحث فهمیدندچه کسی درت مسئله حل کرده است- اماگروه دوم شم نداشتند- با وجود انکه سئوالرادرست قبلازده بود اینبارتحت صحبت یکنفرقرارگرفت که تو غلط بوده است ومیابیست اینطورحل میکردی وگروه هم قبول کردند- شم نداشتند- بهمین دلیل درغرب بدست اوردن شم بسیارمهم استوگروهای مداوم کار میکنند- سه نفرنمره بسیارپایین اوردند-یکنفر سوئ تغذیه تشخیص داده شده است- ودونفر از مدرسهدیگیر امده بودند کهالکی نمره داده بودند وانها درس را اصلانمی فهمیدند- ازخانم معلم سئوال کردنداگر تستهارا بکار میبردید متوجهمطلب میشدید ومیبایست رفع مشکل میکردید-چرا نکردید- ایشان جواب میدهدمیدیرمدرسه گفته بودکتاب باید تمام شود انها گفتند درسرتاسر امریکا اینچنین قانونی وجودندارد یادگیر مطرح است شماتابستان پول از والدین میگیرفیتد درس میداید واگرقبول نمیکردندسال اینده درس راتمام میکرید وبعد درسل بعد را میدادید حال شما درس را بدهید بعداز پایان درس فرمودندما که زیادنفهمیدیم وهرمطلب شما ده سئوال ایجاد کرد بجا یانکه سئوالات را کمتر کنید وحالایکخانم درس میدهد وشما بیا دحتما دوره رابگذارنید وکمی هم انگیز هم داشته باشید این راشم میگویند وشهود- اشراق الهی است معلوماتی وجودندارد- فردناگهان حس میکند مطلبی جدیدی را کاما تازه فهمیده است نه این که حدس زده است وهیچکس قبول نمیکندولی درعمل اثبات میشود برگسون به شهودمعتقد است- منطق ریاضی یامسئله علمی حل میکند ویاشم است- فرض کنید یک میدان بسیار پر ترافیک است- میگویند یک خیابان می خواهیم بکشیم جهت انرا مشخص کنید که کدام ساختمان رابخریم وخراب کنیم- اینجا انواع خیابان میشود کشید-کدام را با چه خصوصیاتی باید انتخاب کینم- هرخیابان میشود به یک عددتبدیل کرد وباشناخت میزان ترافیک که انهم یک عدد میشود وضعیت خیابان را مشخص کرد- ولی شهودمیگوید بایادکانال زیرزمین-کشید-ادامه دارد