1. آنها به سادگی تصمیم می گیرند که باور نکنند.(امروزه بخوبی این اصل مشخص است)- به دلیل کمبود مدرک نیست که ملحد باور نخواهد کرد. ما هرگز نباید فرض کنیم که آنها نمی توانند ایمان بیاورند، واضح است که آنها تصمیم می گیرند باور نکنند. من شواهد ودلائل واضح و تجربی برای وجود خدا ارائه کرده ام،- بارها در اکر موارد اکثر بی خدایان- که با انها صحبت کردم-ان شواهد عقلانی را نمیپذیرند-درطی تقریبا چهل سال -هیچ یک از ملحدان حتی یک شرط عقلی ویا علت ساده ازیک دلیل کامل راکه انهارامجبور بقبول کردن ن هستند نپذیرفتند وحر ف های انها قانع کننده نبوده است- این واقعیت مهم وقابل توجه تنها یک نتجه را میرساند- که ملحد بدنبال جستجوی کردن علت برای باور کردن نیست- با توجه به حاکمیت قانون برای تعیین قابل اعتماد بودن ادله; چه زمانی یک نکته با مدرک ثابت می شود؟[1- الف) «گزارهی واقعیت زمانی ثابت میشود که صدق آن به دلیل صالح-شرط لازم وکافی را داشته باشد و رضایتبخش باشد یا طبق قانون های رسمی ثابت شود ویا عقل انرا کافی وبا کیفیت استدلال منطقی بشناسد».
ب) «منظور از ادله صلاحیتی است، چنانکه ماهیت امری که باید ثابت شود ایجاب می کند. و منظور از شواهد قانع کننده آن مقدار از مدرک است که معمولاً ذهن بی تعصب را، فراتر از هرگونه شک منطقی، ارضا می کند.» ج) «شرایطی که به این درجه از اثبات می رسد هرگز نمی تواند قبلاً تعریف شود. تنها آزمون قانونی که میتوان آنها را در معرض آن قرار داد، کفایت آنها برای ارضای ذهن و ضمیر مشترک افرادعادی است.»- با اراده ازاد میتوان اورا متقاعد کرد که جرات پیدا کند- ایمان به حقایق بدیهی بیاورد- به موضوعاتی که نسبت به ان بالاترین نگرانی را دارد وبالاترین اهمیت ونگرانی برای منافع خوددارد عمل کند( بعدا شرح میدهد که اورا رونفکر و وهوشمند ودرخشان ومورد اطمینان واراده ازد ومتفکر درجمع پذیرفته نشود دارد)- توجه داشته باشید که کلید شواهد کافی برای ارضای ذهن و وجدان یک مرد، با تمایل یک ذهن بی تعصب برای دریافت چنین شواهدی تعیین می شود.این کاملا روشن است که مانع مسلط در ملحدین- ذهن شکل گرفته وعقاید موجود است که برخلاف موازین عقلانی است-بدون توجه به انکه درک عقلانی یک سیستم غیراز سیستم درک مادی است که به نتایج ثابت بسیار موثر وبا کیفیت توجه دارد که نهایت های ثابت را مشخص میکند-دامه دارد