بسم الله الرحمن الرحیم-نامه ای شرکت کنندگان- درقتل فاطمه زهرا سلام الله علیهما- وصلواته الله علیهما السلام- درب خانه بنی ساعده یکی ز ثروتمند ترین افراد مدینه که بزرگ ترین سقف کوچک سقیفه بار درب داشت تا ازافتاب تا افرادی را که برای دین ایشان می امد- دم درب ملاقات کند سایه داشته باشد-درباره تعداد این افراد درحقیقت پنچ نفربودند بعلاوه غلام اقای عمر که دنبال افراد میفرستاد من جمله حضرت علی علیه السلام حضرت علی خیلی تعجب کرد وفرمودند تا سه روز طبق دستور پیامبر اکرم صلوته الله علیه هیچ کارنباید کرد جز در مراسم نماز وعزاداری شرکت کنند واقایان از ان دستور تبیعت نکردند ومیدانستند امام بعدی علی علیه السلام است که باوجود ایشان دین درزمان خوداش کامل میشود بعدا تعداد شنازده نفر بیان کردند وسالهای بعدا65 نفر را مشخص کردند این امر نشان میدهد کسانی درجلسه زیر سقیفه بنی ساعده بوده است رامیخواهند منکرشوند بخوبی باطل میکند وجعلی وساختگی است حال باوجود انکه درکتب سنی وشیعه است عده ای فریب بخورند وعدها یهم مرض قلبی دارند که تنها شفا ی انها- اتش است- انها احمق نبودند که نداند- درهرحال وجود امیرالمومنین علیه السلام وحضرت زهرا علیهما السلام بی اثر است وساکت خواهندبود - اما جریان سقیفه اگر از خزرج انتخاب میشد اوس قبول نمی کرد واگر اوس قبول میشد خزرج قبول نمیکرد وبه همین علت پذیرفتند از مهاجرین باشد که اگر مخالف انان که درمقام وزیر خواهند بود مخالفت کنند انهارا تغیر دهند گرچه اقای ابوبکر با ترفند تهدید که ابوسفیان انصارا قبول نمیکند وبدنبال جنگ برمیاید درحالیکه ابوسفیان درجنک بارها شکست خورده بود - وبیش از شانزده هزار نیرونداشت درحالیکه مدینه تا صدبیست هزار نیرو داشت- وروحیه مبارزه نداشت واصولا افراد اموی سیاستمدارد بودند ودریانجلسه شرکت نمی کردند در راس انها معاویه وعمروبن عاص وابو عبیده جراح وعبدالرحمن بن عوف نام برده شده است متاسفانه درطول تاریخ درتمام جهان برای برتر طلبی و ضعیف کردن افرادی تاریخ را تغیر دادن که باملاک های عقلانی متضاد است نمونه عرض کنم دوست بسیار دانشمند درمقاله ای که از حضرت ایت الله مرحوم ملک الحسینی رحمت ایت الله درباره علامه حلی ایشان به یک دانشمند اسلام اشاره کردن ایشان اهل لبنان نبوده است واهل حله بوده است درحالیکه نظر ایتکرامت الله ملک الحسینی عقلانی است یااهل جبل لبنان است ویا اهل نعلبک لبنان است- کمی بحث کنم- حله بخاطر جاده ابریشم ثروتمند شد ولی عامل ثروت تجارایران بودند که قدرت داشتند ابریشم بهمقدارزیادی وکالاهای دیگربخرند وبفروشند قبلا براساس بیانات مرحوم استاد حضرت عبدالله زبرجد رحمت الله علیه شیعیان بعلت وجود امامان ازتدوین کتب حدیثی بصورت جامعه خودادری کردند وبدنبال استنباط نبودند استنباط فقط در زمان امام صادق علیه السلام بعلت جعل زیاد احادیث توسط امویان وعباسان برا افردی که درشهر بسیاردوراز مراکز امام نشین هستند مطرح شد که انها بیشت افرادی را میفر ستادند ویا ازکسانی که موثق بودند دوگروه هستد یکی شش نفر ویکگروه هفتنفر کهاز طرف امام صادق علیه السلام موثق شناخته شده بودندمیپرسیدند وبیشتر سپوال برای زمان غیبت بود لذا امام صادق علیه السلام برای انکه انزمان بلد باشند چه کنند یا افردی بسیاردور و توان تشیخص درست از جعلیراندارنذ- امام یازده مرحله بیان کرد که من شخصا انراتدریس وعمل میکردم- متاسفانه بعلت دوری همه انرا کامل نمیدانم اول مطابق باقران باشد ودوم برخلاف قران نباشد سوم مطابق حدیث مشهور باشد سوم دردوران سه امام به ان عمل شده باشد- بعد مخالف حدیث برادران سنی باشد موافق اه سنت که امام علیه السلام انهاراموثق بداند بعد مطابق عقل باشد ومابقیه درحله حوزه به معنای امروزی تشکیل نشد ولی انهاشروع کردن جمع کردن احادیث از ازاطراف عراق سه کتاب بزرگ جمع کردن همین عباسیان ان حوزه باخاک یکسانکردند وتمام شد حتی ان کتابها به قم نیامد ودنبال ان نبودند برای انکه جاده ازایران به بغداد درامن باشد از جاده مستقیم کی نمیتوانست برود دزدان فردرا میکشتند با \ول گزاف مقداری استخوان انفرد ارا میدادند بعد چون امام علیه السلام در غیبت بود دراطراف بغداد یک بخش شیعه نشیندرست شد روی ان کتب معلوم نیست چکاری میکردند ولی مسلح بودند چون زور عباسیان بهانها نمیرسید از سلجوقیان کمک خواستند سلجوقیان منطقه را محاصره کرده مشعلهاپی به داخل خانه انداخت وازپشت بام شروع بتخریب کرد عدهای کم تواستند فرار کنند وکتابخانه را بدستور عباسیان اتش زدند دراین موقع شیعیان نا امید شدند ولی شیخ طوسی فرمودندجای امن نجف است-که میگویند حضرت علی علیه السلام درباره ان فرموده است سنی توان ماندن ندارد وتنها شیعه میتواندانجا باشد ومن انرا قبول دارم چون خودم تجربه کردم بخاط شرجی بودند وپشه های صد رحمت به پشه های مجنون وابادان من زامنای که در حدود پنچاه پنچ در بود من درنجف بودم زمانی شیراز درحدود چهل وپنچ درجه میشد نمیتواستم انرا درخیابان تحمل کنم - درهتل وحتی مردم حتی میوه فروشان مداوم به من میگفتند شما سن بالا است درخنکی بیرون بیاید ومن میگفتم من درحدود بیست دو درجه حس میکنم ومن پیاده راه دور میروم وپیاده بر میگردم که حدود بیست وپنچ دقیقه بود هیچگونه عرق نکردم در حالیکه درمکه سی وپنچ درجه حال من را ملتهب کرد نزدیک بود غش کنم درصورتیکه درلبنان هیچگونه این نوع مسیایل نبود حوزه به معنای واقعی بودنجف بعداز سقوط مغولهای دربغداد شروع بکار درست کرد که جریان ان بماند اما بعد-ادامه دارد