بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- بخش دوم مقاله یزدان شناسی تنزیهی رهایی بخش - نکته اول به چه علت غرب جلو افتاد و ما عقب افتاده ایم- علت جناب شریعتی در سوژه- یافاعل شناسا به نظر حقیر فاعل خلاق بیان میشود که جامعه ان خلاقیت را میتواند به اجر ادربیاورد- واین شخصیتها در تمدن ما کم بودند-من شخصا دیدگاه دیگری دارم- به تاریخ مراجعه کنیم- تمدن مرو جزو ارزوهای ترکان بوده است تاچین شهر عشق اباد به این معنا است که هرکس عاشق تمدن مرو است به انجا بیاید قبلا ترکمنستان سرزمین بسیاربکری بوده است که مهاجرین ادوری قبائل کوچروی ترک ها که از دشت گبی شروع میشد تادوسال بیابان گرد بودند وبعد به دشت گبی باز میگشتند وکم کم دراطراف ترکمنستان امروز ی نزدیک کشورهای همسایه بخاطر میزانی از نعمت های الهی ساکن میشود وبزرکترین قبیله دروسط این منحی بوده است که جایگاه خوبی داشته است چون احتیاجات خودرا فقط مرو داشته است وتمدن انجا بوده است انها به بیابان بزرگی قسمت قابل توجه ترکمنستان دربر میگیرد درشروع این بیابان کهنزدیک بهمرو بوده است ساکن میشود فقط یک رودخانه کوچکی انجا وجود داشته است وکشاورزی انان از شهر دوربوده است که فقط چشمهای کوچکی درانجا روان بوده است ومردم دراطراف پراکنده بودند طوفان شن بسیارهولناک بوده است بیست روز میوزیده- انها سردابی درست میکردند داخل سرداب یک مکانی مانند قبر بوده است هرکس یک مشک هوا داشته است ومقداری خوراکی بطریقی از این مشک نفس میکشیده است وپس از بیست افرادی انهارا نجات میدادند حتی در بیابان که بیشتر کار کشاورزی با زنان وبچه هابوده است چون گاری بسیار کوچک بوده است وموادغذای بارشده بسیارمهمی بود است بزربزرکتر در همان مکان قرار میدادند وخودفرار میکردند وپس از بیست روز اورا زنده از درون ان قبر بیرون میاوردند قبائل برس ا قلمرو مداوم درجنگ بودند وعشق ابادمداوم برای سرکوب متجاوزین به اطراف میرفته است .-دربین راه تلفات میداده است برای مهار کردن این قبائل نیمه وحشی تنهاراه- ترویج اسلام بوده است که سرانجام موثر واقع شد مسلمانان بیشتر مایل بودند که اسلام پیاده شود- ولی حکمرانان مخالف بودند- درمقاله ای خواندم که کریمان خان زند اول بسیار کشتار میکرد وکریم خان زند این ارگ کریم خانی شروع به ساختن کرد دختران بهنزد سربازان می امدند-میگفتند نماز میخوانی روزه میگیری وکم کم سربازان شروع به خواندننماز کردند گرچه کریم خان زند دراطراف کاخ فرشی پهن میکرد وقلیان میکشید وگاهی افراد عادی رابرای نوشنیدن چای وقلیان دعوت میکرد-ولی هدف اصلی کم کردن تاثیر دختران بود-وکم کم تغیرروش داد تصاحب کاخانجات و وکارخانه های سازنده کلاهای مهم فقط در دست حکمرانان بود وامکان تحولات وتغیرات بسیاراندک شد وصنعتکاران تا اروپا کوچ کردند وبخشی درترکیه بودند-دوم بحث تغیر است که درغرب بدنبال تغیربودند ودر ایران بدنبال تثبیت مذهب ورشد مذهب بودند- وبه سمت عمیقتر شدن در موضوعاتی اسلامی بودند انگلستان بیشتر درصدد تعمیق کار کرد وفرانسه در بخش ترکیب وخلاقت نو اوری کار کرد المان بیشتر درخلاقیت صنعت کار کرد ولذا فرانسه درمکاتب انسانی حرف او ل راز وبه صنعت انچنان توجه نکرد- اما تغیر درواقع درخت وحیوان تغیرات انها براین اساس است که ژن ثابت استدرطول زمان اگر شرایط مناسب باشد استعدادهای درونی خودرا اشکار میکند-مثلا اول نیم درصد وسپس دو درصد همچنان استعاد ژن خودرا اشکار میکند وبعد استعدادخودر کم کم از دست میدهد ومسئله دیگر مرکز هدایت ندارد هرسلول خود محور است مدیریت وفرمان درداخل خوداش است این دوامر بسیار پیچیده است وجای هیچگونه انکه از طریق تصادف بشود این عمل انجام شود امکان ناپذیر است-ژن مداوم تغیر میکند وانواع مختلف نه متضاد بوجود میاورد اما زمان جناب اقای مارکس تصور این بود که سلول خواص قبلی خودر تمام ازدست میداد وخواص جدید را بخود میگرفت یعنی ژن تغیر میکرد لذا فلسفه خودرا بر تضاد گذاشت ایشانمعتقدبود مثلاسرمایه داری اول خوب عمیل میکند وبعد متوسط عمل میمند وبعدخراب میشود بلذات یعنی سرمایه داری درمرحله سوم هیچ کارفرمای خوبی نخواهد داشت بلاجبرگفتند پس حکومت کارگی هم همین طور میشود ایشان فرمودند نمیشودتاریخ را پیش گوئی کرد وتجربی هم وجودندارد هرچه باشد عمری طولانی خواهد داشت- اما کمی دقت کنیم تاریخ همیشه یکنوع سرمایه داری بوده است کمونیست را ذهن ساخته است که خصوصیات سرمایه داری نداشته باشد زیرا یک زمانی فرد کارگر است وزمانی درجاتی را میپیماید وبعلت هنرمند یبیشتر پول بیشتری بدست میاورد وزمانی ولو بسیار حقیرانه کارفرما میشود هرچه این تحولات بیشترشود عقل وخردمندی بیشتر میشود وسودجوئئ یک انگیزه مثبت بشری است ولی باید مهارشود قران میفرمیاد که خداوند خریدار پرسودده ای است کالاهای خودرا به من بفروشید انسان یک زمانی دختر ویا پسر است ویک زمان مادر وپدر است ویکزمان مادربزرگ وپدربزرگ است این چرقه درسوسیالیسم وکمونیست بسیار کم است وانگیزه سودجودی مثبت کم است ودرنتجه عقب افتادگی ایجاد میکند وروابط انسان ها بسیارمحدود میشودتفکرات هم بدنبالاش بسیار محدود میشودوچناچه جنین تغیر نکند سقط میشود وبقول استادمعز مرحوم دکترعلی شریعتی رحمت اللهعلیه تمدن هم مانندجنین اگرتغیرات لازم رانکند سقط میشودذ ونظریه حضرت استادمعزز حضرت ایت الله دکتر مرتضی مطهری رحمت الله علیه کهنظریه ملاصدرا قبول دارد هم از لحاظ عقلانی وهماز لحاظ وحی نزدیکتر است مسئله برسر تغیر براساس تضاد یاتنوع بوده است