بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- من به کم دانشی خود معترف هستم وامید بزرگوران به دل نگیرنند چون همیشه مایل هستم دانشجو وطلبه باشم برای درک بهتر مطالبی را سیاه خطی میکنم- مسئله قانون اساسی برخورد دین وسکولار است- و بادید غربی ظریفی فرموده است که سکولار- جدائی قدرت دینی - از قدرت سیاسی است- که نسبت به دیدگاه غرب- حرف درستی است ولی اسلام علم وعزت را مطرح میکند- ارزش هارا مطرح میکند- سکولار درغرب مدتها درجاایگاه انفعال و نقد وانتقادبود واز حکومت دینی مسیحیت - که سرانجام برشاخ قدرت میچرخید وپایدار بود انهاهم مسئله قدرت را مطرح کردند که بروید وقدرتمند شوید تا پادشاهان را به جان پاپ ها انداختند وانها از همه لحاظ یاری دادند مخصوص ما فیای مالی وبدنبال ان دانشمندان تا حدی سکولار وکم کم نظر مردم تغیردادند باتوجه به خواسته ها عمل کردندوارام وارام ذائقه را عوض کردند وپیشرفتی درعالم مادیت بدست اوردند که تابو بود یعنی حرام ویا توتم بود یعنی ایده ال بود-که بظاهر مشکلات را حل کردند قران مجید نکته ظریفی میفرماید یعلمون الظاهر من الحیات ال دنیا وهم عن الاخرت هم غافلون- ایه هفت سوره روم- سکولار ظاهر حیات دنیا را خوب میفهمند واز باطت دنیا خبری ندارد علت غفلت اش همین است واگر باطن دنیارادرک کند اخرت رابخوبی درک میکند حتی هرکس در باطن اعمال وافکارخود فکرنکند به این نتجه میرسد- سکولار امد همین که مسلط شد بدبختی اش شروع شد- امروزه درغرب بین مذهب و سکولار گاهی به پوچی میرسندولی کم کم به هرحال جملاتی از انجیل ارامش دهنده است سکولار بعدا شرح واهم داد بسیارمیکوشد که ارامش وشادی بدست اورد- ولی راه ها سکس درمانی - پول درمانی- شراب درمانی وموادمخدر درمانی قمار درمانی شهرت درمانی شغل درمانی وغیره است که مسکن ها ی کوتاه مدت هستند- هابر ماس که گفته است سکولاریسیم شکست خورد والان وارد دوران پسا سکولاریسم هستند- منظور این نیست که قبلا سکولارسیم تاحدی راه درست امده است وحال بهکوه برخورد کرده است وحال باید تونل بزند باز من دردانشگاه لندن ازخانمی استادی درباره سکولار سیم صحبت کردم- فرمودند انسانی که باعقل ضعیف وارد این جهان شد بسیای از قدرت ها واستعداد خاص قبلی خودراازدست داد دریک دنیا پیچیده وگنگ وساکت باید راه خودرا پیدا کندومداوم داردمانندموش ازمایشکاهی تجربه میکند وسرانجام درجائی شکست میخورد وکه پایان زندگانی او است وچاره ای نیست- تا به قله برسد ومداوم را ه راعوض میکند-بحثی است که علم روز باید استفاده کنیم دقیقا دین همین را میگوید باکمی اختلاف به کتاب مشهورالکافی بروید دربحث دلیل حجت دراین موضوع حدیت زیاد است- امام صادق علیه السلام ازایشان سئوال میکند انهائی که اسلام به انهانرسیده است- تکلیف انان چیست- امام صادق علیه السلام میفرماید تکلیفی ندارند فرد سئوال میکند من بروم درانجا نظریات خودم رابدهم امام میفرماید خیر من مثلا بایدبروم وانهاراروشن کنم-پس هرجا حکمی نداشتیم اشکالی ندارد حکم عقلی کافی است بهان میگویند حکم ثانویه درطولت تاریخ شیعه بارها این مسئله تکرارشده است تاحدیث ناب بدست امده است- ومسلم است که راه حل اسلامی بهتر است-اما اگراجرای ان مشکل بود ویا غیرممکن بود ویاجامع قبول نداشت-حکم عقلانی علما کهجامعه انهاراقبول دارند کافی است-خوب این دین شیعه را علما جا انداختندومردم درک انان راقبول کردند-تازمانی که علمارا قبول دارند همین سنت باقی است ولی اگر جامعه مسئله داشت وبحث عقلانی داشت وحکمی دقیق نبود نظر مردم شرط است انها باید تکلیف را بتوانندتحمل بکنند واحساس ارامش وبهروزی داشته باشند-بعضی از بزرگان شاید تقیه میکنند-ایدولوژِی اسلامی نتواند در شرایطی احکام قابل قبولی ارائه دهد مگرانکه خواست مردم باعث شود دران احکام تغیر ایجاد کند غالبا دراحکام بسط لازم هست واگرنبود نیاز ینزیست بسط بدهند یک حکم عقلی میتوانند جای گزین میکنند وجود امام معصوم علیه السلام یک جهت ا ش همین است درحدیث است-بعداز ظهور جوانان بیش ازهمه امکانات های دلپذیر زیاددارند-که نمی خواهندپیرشوند زیرادیگر نیازی به اینهمه امکانات نیست-درحالیکه اکثر جوانان دنیادربالاترین ضربه خورهای ان جامعه- هستند-در ایات دیگر- خداوندمنان میفرمایدکه خطابش به کل مومنین بصورت عام است وبه مومنین صدرخاص بصورت خاص که شما از سختی ه راحتی میرودی ومخالفین شما از راحتی به سختی میروند هم ایدولوژی مشکلات راحل میکند وهم لطف الهی وبرعکس مخالفین هم ایدولوژِ قید وبندایجاد میند ومشکل افرین است وهم خداوند جاده را سخت میکند چون ادم عاقل کم است بادیدن مشکلات درجامعه خود ورفاه وخشحالی درجامعه دیگر سرا ش به سمت انان کج میکند ولو مومنی نمتوجه نباشند-