بسم الله الرحمن الرحیم- به یاد عظمت سلطان واعظین- بخش چهارم- استاد در انگلستان میفرمودند- که درتاریخ به خوبی نشان میدهدکه بشر کمترین توجه ای به علوم اداره کردن جامعه نشان داده است را بسیار سهل وساده گرفته است در اوائل اداره حکومت کردن مانند ان ااست که روی یک سرزمین پر از برف حرکت میکند که وسایل پوششی انرا داردوچون ارام ارام حرکت میکند مقداری از راه را میرودویکدفعه به سر بالائی میرسد وسپس به سرازیری که برف وباران هم میگیرید ودرنتجه وسط دره سقوط میکند البته جاده ای است ولی از دیدهها پوشیده است ولی انها انرا جستجونمیکنند ودر حین سقوط هم میگویند – جاده امنی وجود ندارد ولی ما بهترین راه را رفتیم باز نوبت دیگرا ن میشود میگویند انها بهترین راه را پیدا نکردند ودوباره همان سرنوشت تکرار میشود اتفاقا دقیقا اسلام یک چنین تعبیری دارد که حکومت اگر را عقلانی را طی کند از سبیل به صراط میرسد وراه امن را پیدا میکند وگرنه به داخل کویر بی اب وعلف میرود تا هلاک شود ایشان نظر داد که بشر در را بر طرف کردن نیازهای مادی اش بخوبی سازمان دهی میکند ارزش تجربه وتخصص را میداند ویکسلسله مراتب بسیار عالی بوجود میاورد مداوم ترقی میکند چنین کاری راهم بیاد در اداره ومدیریت جامعه انجام دهد حزب باری هرگز بدنبال این کار نیست وچنین هم نکرده است باید دولت چنین سیستمی را بوجود اورد ولی گروهای زیادی از طرف دولت وملت بر ان نظارت کنند وروسای انان به حکومت برسند مثلا مانند ارتش- روسها تصور میشد چنین کاری را بکند ولی متاسفانه نکردند همهرا در یادگیری علوم سیاسی دخالت نداند ودر امرحزبی باند باز ی کردند وهرینه زیادی هم خرج نکردند ونظر مردهم را مورد لحاظ قرار ندادند بقدری عقب افتادند اماتورهای ما زیاد کار کردند ازحرفهای انان جلوتر افتادندورای گیری هم نشان داده است سرانجام انسانها بازنده هستند وانها درست کردند همچه خودشان بخواهند بگویند وکسی حق پرس جو ندارد مگر خودشان دستور دهند واسرار حزبی باید مخفی باشد وغیره دقیقا خداوند منان همچنین کرده است براساس تخصص کار کرده است وتشکیلات را شخصا ایشان بوجود اورده است واز افراد خواسته است چناچه این تشکیلات وسیستم را قولی دارید بعنوان انکه طرفدار انان هستید وسرباز ان ها میشوید به انها رای دهید وبیعت کنید من زمانی که وارد فرودگاه هیثرو در لندن شدم صفی از ایرانیان تشکیل شد من دیدم که مامور فرودگاه که مدارک راچک میکرد باهر ایرانی رفتار خاص داشت به بعضی ها میگفت اگر یک فرد ایرانی رادر لندن اگرمیشناسی صدا کن شما نمیتواین از این در خارج شوی زیرا گم و.گو میشوی به بعضی میگفت هرچه درلندن فهمیدی به ماهم یادبده وبه یکی گفت من تشخیص دادم شما بسیار دانشند ومتخصص هستید ومن اسم شما به سازمان هائی که وظیفه اش کسب اطلاعات از شما است وبه شما درلندن کمک زیادی خواهند کرد خواهم داد انها به شما درهتل شما سر خواهند زد رسید به اخر دوتا خانم بودن من یکی ازانها تحصیل کرده بود وحتی میخورد استاد دانشگاه باشد سر وضع مرتب داشت وزبان انگلیسی به خوبی میدانست پرسشنامه را پر کرد داد ودیگری وضع خاصی داشت وبه ان خانم برای اوترچمه میکرد مقداری راهم نوشت رسید که امضائ کند ومامور گفت وسط این مربع مستطیل را امضا کند ایشان گوشه انرا امضا که کمی بیرون امد من هاج وواج مانده بودم باز یک مستطی زاپاسبود باز ایشان گفت انرا ازوسط امضا کن باز شبیه به ان عمل تکرار کرد این رفعه گفت که پرسشنامه را برگ بزن درجدود چهار تا پنچ صفحه بود ولی افراد فقط صفحه اول را پر میکردند برگ سوم اورد گفت به انگلیسی بخوان گفت بلد نیستم باز گفت صفحه اول بیاور حالا این وسط این کادر امضا کن باز مسئله ایجاد کرد باز پرسشنامه راگفت برگبزن ویکصفحه اورد و.گفت این سطررا بخوان باز گفت بلد نیستم رنگ خانمپرید که دوستاش بود ورنگ ایشان پرید ودوباره صفحه اول اورد وباز درکادر گفت امضا کن با ترس میگفت اینجا مناسب است وامضای درستی کرد رفت نوبت منکه رسیدتغیر راخلاق وخندهای نخودی از ته دل کرد وگفت کمی شیطون بود به این میگوئیم تخصص این کار یک دکتر روانکا بلد نیست بقول بچه ارتشی ها دوره سیصد ساعت ضد اطلاعات میخواهد- ادامه دارد