بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است -سی گفتار-اقای شجاع الدین شفا- مقدمه اول-انسانها دونوع هستند- یک سری نادان هستند وممکن است سعی کن که درک کنند درشناخت خداوند منان حتما نایل میشوند ولی در انتخاب دین ممکن است کهموفق نشوند یا یک دین نامناسب انتخاب کنند اینها اکرثیت انها دربرزخ امتحان میدهند وموفق میشوند- ولی فقط افرادی که حق وحقیقت راتشخیص میدهند ولی به دلائلی موهوم وشهوات وغیره دین را نمیپذیرنند ودرسدد فریب جامعه بر میایند این لجالجت قران نام مرض داده است وبرای درک انها ومردم انها از مقام انسانیت به حیوانیت تبدیل میشوند گاهی خوک شهوات ران وگاهی سگ- زور گو و تبلیغاتچی ومیمون مقلد وبندباز سیاسی وطاغوت- وغیره نمامیبرد این امر توهین نیست واقعیتانهارا مشخص میکند – انسان تنها بعلت ازادی نیست که اهمیت دارد خداوندمنان میفرماید کهاگر فقط ازادی ملاک باشد این افراد بسیاراحمق ونادان هستند به شرطی که دردنیا بههدف متعالی برسند ومحب خداوندمنان شوند ودرجهت احکام ودستورات الهی گام زنند که کاری بس سترگ است ایمان عمل صالح وتقیه- وغیره همه اینها ممکن است مدتی تقلید کورکورانه باشد ولی شیطان راه شهوات وشهرلت ومقام وپول درنظرانها جلوه میدهد وراهخودرا کج میکنند شعور قابل ملاحظه لازم است و سختی های خاص دارد وامتحاناتت دارد هیچگاه بقول عرفا درصعودنخواهد بود در مقال هر صعودی نزولی دارد اهلبیت مکرم رسول اکرم صلواتهالله علیم اجمعین همصعود داشتند .هم نزول داشتند هردوجنبه ان وجود دارد وهردو سازنده است ودارای حکمت است .لی گاهی درک ان درزمان غیرممکن است – زیرا مومن محیط برتمام واقعیتها .وحقیقتها وحکمت های الهی نیست وبایادتوکل کند وگاهی برای درک یک حکمت بایدمدتی در عذاب وفقر باشد وگاهی برای درک نعمتی باید برخلاف فقر درغنی باشد اما را غیر مومنین تصور میکنند همیشه باید خوشی باشد ومقامات افراد حفظ باشد وروبرشد باشند اتفاقا به سختی هابرخورد میکندوبهبن بستها برخورد میکند وتبدیل بهیکی از حیوانات کهدرقران .ویاحدیث امده است میشود وبارنج زندگانی لراخاتمهمیدهد وچیزی قابل ارزش درایندنیا نصیباونمیشود جزموهوماتی کهتصور میکند خوشبختی میاورد ولیدرعمل زشت خویوی وبدبیاوری میاورد- وازجاده انصاف وعقل ودرک واقعیتهاوغیره دور میشود وتبدیل به یک شیطان کوچک حقیر میگردد-درغرب ترس از مذهب یهود ومسیحیت منحرف عاملی شد که ضدیت بادین مطرح شود وبهانه ای شدبرای بعضی افراد که انر بهتمام ادیان الهی حتی راستین نسبت دهند امامحسن علیه السلام میفرمیاد همانطور که درشب مثلا شمع روشن میکنید که از کوزه که ابمیخورید عقرب درانباشد وسرکوزه راهم محکم میبندید ویاظرف غذا که ایت ازمواد سلام ومفید استفاده شدهاست ونهدرماسئلمهم انسانی هم چنین کنید بخصوص درمذهب-هم- واین قدرت را انسان دارد بشرطی که احساسات را کنترول کند که کاری اسان بنظر نمیرسد-حقیقت همه جا با اکثریت شناخته نمیشود بیادملاک خاص داشت وعقل مستقل تا باملاک حقیقت شناخته شود- بهعقل بیتادمتکی باشد همیشهنمتواند به عقل دیگران که محک نخورده اند-متکی شد- ایشان میفرماید درست است که درطول تاریخ کشتارها وویرانگریها-- ترکتازی ها-همچنان دراغاز هرسال نو هم ملت ایران وهم نوروز- برای تجدید این پیمان کهن-؟؟در وعده گاه تاریخ حضور یافته اند- ولی این سنت تجدیدپیمان نسل های نو باهویتی کهن ؟؟ خانه تکادند- وبه سود وزیان سال رفته رسیدن وطرحی تازه برای سود وزیان سالنو ریختن ب این نیت که درسالنو هرچه توانند از زیان بکاهند وهرچه توانندبرسود بیفزاینند- خوب بنظر میرسد ایرانیان درترکتازی ووویرانگری وغیره دستی نداشتند ولطمات راخورده اند حلا به عیدنورزرسیدند انهارافراموش کردند وسنت کهن که هویت ملت ایران است که معلوم نیست که چه چیزی هرچه است مذهب نیست ودین زردتشهم نیست چون ایشان ضد هردینی است وچون درپرچم ایرا سمبلی از کاوه اهنگر استکه ایشان ازکجا فهمید کهان جوانمرد بیدین است واگربیدین است استراتژی یابقول ایاشن ساختار چیست ولی هرچه است سنت کهن است وکل طرح بدست اوردن سود وکاهش ضرر است-کهتمام مجودات ذی الروح اینچنین هستند ایشان ایرادبرقران میگیرد که بعضی به حیوانات تشبیه شدن خود اینچنین استدرحالیکه نوروز یک چشن شکرگذاری ودرک معاد است وبده است-ادامه دارد