بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-یک مقاله درسایت فارسی بی بی سی – است یک محقق از خارج به عراق امده است که درباره داعش تحقیق کند- همراه یک وحد عراقی است که باداعش دراطراف موصل قبلا میجنگید- واحد نظامی درجلوی محلی هستند بنام باغ زیتون که یک شهرک کوچک است بافاصله از حد شهرموصل چندین کیلومتر دور است- باغ زیتون درسمت چپ فرات است واحد نظامی بافاصله درسمت راست فرات است وباغ زیتون درانتهای یک دره است نزدیک به کوه مانند شیرازو تجریش وغیره بعضی کوه ها باصطلاح سوق الجیشی هستند مثلا کوه شهر یاسوج بانفراد کم بخبوی میمتوانند یک گردان رانابود کنند اولای پیچ وخم دارد کو های سنگی بلند قامت وجاده های باریک دران وحفره های زیاد واستتاری این باغ زیتون کا اول شهرک است به سمت فراد یکخانهدارد که دواطاق بزرگ قائم برهم بازاویه نود درجه ویک اطاق بزرگ که باتول به باغ بزرگ زیتون وخارج ارتباط دارد ویکپرده دیوار مانند ایندواطقا قائم ازهم جدا میکند که فقط بانسیم باد قبل تشخیص بود- یک واحد شانزده نفری انجا مستقربودند- که تقریبا ده نفرانهااز بچه نه ساله تاهیچیده ساله است شش نفر سن بالاتر دارند که یک هاشم است رهبر گروه – باراننده خوداش که یک وانت است که دولول ضدهوائی دارد البته ایشان ذکرنکرده است موشک های بسیار ممتاز ضدهوائی که متعلق به امریکا است دارا-بودندویک ماشین دیگری یک یک راننده ویک فردی که پشت یک مسلسل تک لول ضد هوائی است- البته راجع واحدهای دیگر باغ زیتون چیزی نمیگوید- سه نفراز این گروه به سمت راست فرات شبانه میرونند یک اطاق بوده است درانجا شب میخوابند که نضف شب به واحدنظامی حمله ور شوند بنظر حقیر اطاق سنسنور داشته است یعنی اطلاع میداده است حال میتوانست درداخل ان بمب جاسازی کنند وازراهدور منفجر کند ویابقول ایشان صبح هواپیما موشک میزند یک نفر بیرون بوده است که مراقبت کند هرسه کشته میشوند واوار برسراندونفر فرود میاید- درجه دار ارتش بهمحقق میگوید نزدیک نشو ممکن است زنده باشد ویا کمربند انفجاری تاخیری عمل کند ویعنی پس از ساعت معلومی منفجر شود وبدقت به انها نگاه میکند تا مطمئن شود-ارام ارام با وسیله سنگ را رویک جسد برمیدارد ومشخص میشود نصف کله او رفته است ولی از دومی اطلاعات زیادی ندارد ایشان دل وجرئت بخرج میدهد- از جیب ان فرد یک کارت حافظه موبایل بدست میاورد—که حاوی پنجاه عکس است-عکس همان جوان است درخانه دختر کوچکی خواهراو است عینک به چشم زده است وانگشت سبابه راست بالابرده است یعنی خدا یکی است این پسر چشمان معصوم دارد واندوهگین است که اگرمورد این خواه تنها میماند-عکاس هاد یاز این جوان درد گردنه کوه ونزدیک غارها نشان میدهد که درجیب بالای کت نظامی بیسیم دارد ویک کلاش ویک ام شانزده که مارک دولت امریکا دراختیاردارد که میگیود ارتش عراق فراری شده است واین اسلحه های امریکایئی دست داعش افتاده است این فرد در روز وشب درمنطقه خاصی مانند ببر پرسه میزند ومیتواند کشتار کند هوپیما انز مان اف 4یکدوربین داشت بنام ام 105 دی ازبالا لب جوبرا بادیوارخانه فاصله اش را تشخیص میدادحال چه میزان قوی شده است نمیتواند انرا تشخیص دهد وموشک بسیارگرانقیمت هم مصرف نمیکند-یک عکس دارد ازان ده نفر بچه ها چشم ا ازحدقه اکثربیرونزده است قیافه ها دژخیمی است اینها بفرمان هاشم سرمردم رامیبرنند شکنجه های سخت میکنندوغیرهروز های معمولی درشهرک هستن کسی جرئیت جیکزدن ندارد وکسی جریت فرار کردن ندارد-عبد وعبیدهاشم هستندودر زمان جنگ درکوه پرسه میزنند حال جطور میتواند یک غربی اخلاق رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم راتشخیص دهددرکتاب مینویسند یک قبلیه جوانی داشت که مسلمان شکنجه میکرد ومیکشت ومثله میکرد وتصور مکینم درچاه میانداخت این فرد دریک جنگ اسیر شد خانواده گفتند خدمت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم برویم- وجناز به طریقی شده است بالتماس ولو مثله شدهاست تحویل بگیریم شایدبشود زمانی که بنزد رسول اکرم رفتند وباحالنزار جریان گفتند حضرت کمی نارحت شدندمامومن هستیم وفرمودندانجوان رابیاورید دیدند صحیحی سالم است حضرت فرمدند من ایشان را بخشیدم وما بقیه هم گفتند وماهم ایشان رابخشیدیم وبهجوان گفتند درخدمت این مادر وپدرباش – پسرحاتم طائی از مشرکین بسیار خطرناک بود وقسم خوردهبود که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم راخواهد کشت مداوم برای مسلمانان کمین مینشست ومیکشد باز ایشان درجنگی اسیر شد وخواهراش به نزد رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم وهمان درخواست کرد تا اسم حام طائی امد حضرت رسول اکرم صلواته الهعلیه شروع به گری کردن شد وفرمودند اگر ال بو مسلمان میشد وفرمودن ان پسربیاورید ومن اورابخشیدم دیگرانهم گفتند ماهم بخشیدیم وخواهراش همان جا شهادتین گفت- قران میفرماید اگر سختدل بودی سرانجام از تو دوری میگزیدند درانخانه چند بخشنامه داعش پبدا شد که گفتهبود کمبود نفرات داریم افراد راتشویق ویابازور واردسپسا ما کنید وهرکس میخواهد فرار کند سخت بااو برخورد کنید وهرکس اطاعات نمیکند ظواهر نشان میدهد درحال فرار هستند بعد گروهبان میگوید سریع به واحدبرویم کهلنها امکان داردضربهای به مابزنند