سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- اخیرین برج عاج نشنیان انطرف اب-چون مایوس از نژاد عرب وترکمن .اذربایجانی و بلوچ شدن- تنها دلخوشی به کرد ها دارند- وتاکتیک اینها این است- چنین وانمود کنند که رژِیم ایران- ضد اقلیتها ونژادها است- وچون امکان تغیراتی نیست تنها راه چاره برنامه براندازی است- وچون فهمیدند که برنامه براندازی بایدتوسط مردم ایران بوجود اید- یک دلیل ان مسئله کردستان است- ودلیل ان که نژاد کرد در منطقه میتواند مستقل شود ویک ملت بوجوداورد وحال زنگوله انرا به گردن کی بیاندازند انهم کردستان ایران است- ومداوم سابقه قبل رابیان میکند- من درسا 4ل تصور میکنم 44 شمسی همراه پدرم مهمان دکتر غیاتی که دکترای حقوق از دانشگاهتهران داشت وشاگرد پدرم من دردانشگاه تهران دررشته زبان انگلیسی بود مارا دعوت کرد وپدرایشان ایت الله العظمی غیاثی رحمت ا لله علیه مانند حضرت ایت الله العظمی بروجردی رحمتالله علیه بود که ازسراسر منطقه کرد نشین خاورمیانه وحتی خارج پیروانی داشت- ایشان با حضرت ایت العظمی برجرودی رحمت الله مراوده داشت بخصوص درمسائل اصلاحات ارضی کهداشت شروع میشد بشدت تحت تاثیرایشان بود وسیاست ایشان قبول میکرد میفرمیودیک ایت سنی کردستان به ایشان گفته بود اجازه بدهیدمن نزد شاه بروم ودرباره مسائل صحبت کنم ایشانفرموده است هروقت درک اتمانند ایت العظمی بروجردی رحمت اللهعلیه شد انوقت برو ودیگر ایشان حتی امامت مسجدراهم قبول کرد—تاز چراغ راهنمائی درست شدهبود .ومن هم اهل شناختبودم شهر پیاده روی کردم ومات ومبهوت شدم کهمرکز استان یک طرف درنزئیک چهاره مشهور تپه است بهمسافت زیادویکطرف ساختمان وباغ است وگویاانرابرای چرا گوسفندان گذاشته بودند میگفتند که جاده به سمت مرز که میرود لامپ ضعیفترمیشود ودروسط راه قطع میشود برا یانکه چریک از انطرفمیاید هم راه راگم کند وهم بتوان جائی برای کمین درست کرد یکروز گفتند امروز حضرت ایت العظمی مهمان دارند شماهم شرکت کنید وزمانی پدرمن فهمید جریان چی است قبول نکرد وبهمن گفت بروبگرد از درب که بیرون یک پهلوان خوشاندام وبسیارزیباروی وبشتشی که گویا جزگارد دم درب بودازمن جریان پرسید ومن جریان گفتم بهمن گفت باماشین خودم شماربگردانم ومن قبول نکردم وگفتم فقط ادرس یک کتابفروشی بده کهمن یک کتاب بخرم کهحوصله من سرنورود گویا فقط یک کتابخانه معتبر داشت انهم بسیارکوچک بود من برگشتنم وشروع بهخواندن کتاب کردم ونوت برداری وبعدخدمت حضرت ایت الله رسیدیم- انزمان انها رفتند همه لباس کردی وصورت ترلشیده وقدهابلند وخیلی سرحال رفتندوتعدادهم زیادبود- ایشانفرمودند یک کارخانه یخ سازی مردم با پول خود انرا ساختند وچون دراستخدام وهزینه کردن پول بااختلاف درگیرشوند شما ریاسن انجارا بعهده بگیرد که مسئلهای پیش نیادچون همه از مریدان جناب العالی هستند وممه مطیع هستند وباز مناز خانه بیرون تمدم باز فرد گارد پرسیدم کاخانه گذاشت بایک ولعی افراد میگفتند فلان جا ذاست تقریبا یک پنچاه قدم دوراز خانه بود هرکس دیپلم میگرفت بهتهرانمیرفت ودیگر برنمیگشت شاه به سنندج میاید علما وبزرگان دعوت میکند وتعریف ازکارخوداش میکندبعد بهترین کاری که امکان پذیراست یعنی اصلاحات ارضی رابیان میکند که شما مرد وعلما وملاکین اماده کنید که دصدائیسرونشود –یکی دربین جمعیت معلوم بوده است سرش بهزیر انداخته بوده است میگیود اعلحضرت لطفا انرابه خودمان وا گذارید- شاه باغضب میگوید انکس کی بود- ایشان فرمودند جان اش ار حلق اش ازپنچره بیرون رفت وهمه صورت ها گچ سفید شد- چندی پیش در روزنامه خواندم سنندج چهارصد کارخانه دارد- زمانی که رهبر داله وعظمت به سنند ج رفتند فرمودند چند کارخانه ای دارید گفتند هفتصدتا داریمبله ایران از کردستان عراق وسوریه وترکیه عقب بود وحال داراد انها رابه گردمیگذارد- درهمین کردستات ترکیه زنان حجابسفید را بصورت یک نهضت ضدترکیه سکولار راااندختند وعکس امام الخمینی رحمتالله علیه را درخانه قراردادند وعلویان کرد که فرموش شده بودند-جان تازهای پیدا کردند ودرنتجه اقای ارودغان- احساس خطر کرد که کردستان ترکیه به این بپویندد که خطقرمز ترکیه است- کاهائی کرد اعث شد پ کا کا ضربه نهائی از لحاض سیاسی بخورد- وکردستان عراق خط قرمز ایران شدوکردستان سوریه هم خط قرمز سوریه شد کردستان عراق فرهنگ ایرانی دراکثریت وعربی وخاص دراقلیت دارد ولی تصور میکردندایران انقلابی حتی بدتراز رژیممنحوس قبلی عمل کند زیرا اختلاف بین شیعه وسنی شدیداست وزمانی کهکتوجه شدن امریکا امد کمونیست رابهاداد وکمک قابل ملاحظه کرد واسرائیل انهجا رل ننه بازی کرد وپس سرکله عربستان پیدا شد وچوکاری نتواستند بکنند داعش را روانه کردن- من از مسافرینی که از به شیراز به کردستان رفتم جریان پرسیدم فرمودنداصلا جای غریبی شدن نیست مثل انکه به یک استان ایران بروید ایشان فرمودند مقداری کفش خریدم برای فروش بیاورم بهیک حال ساندویچ فروشی یا پیتزا فروشی رفتم وگفتم پبیتزا من اینطوردرست کنپشت سر من هرکه امد همان حرف رازد اما بدانند کسانی که درراه خداوندمنانهستندسرانجام جامعهرابیدارخواهند کرد وپیروز مسلط تمام عیارخواهندشدانشالله


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3