بسم اللهالرحمن الرحیم-هیچ خط توصیفی ازامام گل سرخ نمیتواندشگفت انگیز نباشد-من عاشق ارزوهای طلائیاش-شاهکاری ستایش انگیز بودن انکه سیری پذیر باشد- صدائی که درلطفات اهنگاش صوت داودی ر ا بهکمال برساند تاروح انسان به ماورا واز ماورا بماورای دیگر برودانسانیکه ازعرش ازجاده معراج امده است-تا باغ وحش زمینی را ازمرگ نجات بخشد- میخواهم به بیتالمقدس برومواز پرنده بیاموزم پرندهای که ازاد کنم کهدرجاده معراج پروازکند وبه من بیاموزدوروح بیت المقدسرا رویت کنمرروحم چون گل سرخی به پرواز درایدروح های مشایعت گرجاده معراج راببینداکر ابی باشند ابی میشویواگرسبز باشند سبز میشویوهر سئوالی دامی میسازندکه در ملکوتی که از روشنائیش خیره میمانی و گرفتار میشوی-عبای شان وروشنائی بردوشات جاودانهگذارده میشود زمزمه بهاری پیامبر اکرم صلواتالله علیه واله والسلمرا درمیابی وانسان ازجهان درهم شکسته وگم شده ا ی ومرده ایوارد حیات پرنطق ورمز وراز میشوی ان غزل ها که سرودی به وقفه به یاد میاوری -بدون استراحتدرگفتگوی باچهرهای درخشان بهشتی هستی-هستیرا تسخیر میکنی وایده الهای مذهبرابدست میاوری ومهاجرسرزمین وحی میشویتا به درکی فوق دلیل دست یاب ی وعمقی سر شار وفراحستاجاده معراج بتوانی بپیمائیودرک میکنی که خواستهای زمینیت امرالهی است با کالبد جمع بهشتی وجهنمی سرودازادی میخوانی وچگونه از قطبی به قطب دیگر میرویوفرا میگری در ضمنبرده بودن چگونه خودات را مجرد کنی وجمع اضداد هستی کهدرجاده خاکیعروج ملکوتی میکنی درمیابی که جذب ودفع ها تا به کجا میرساند-من میدانمانجهان میتواند باروح من هماهنگشودوان تجربه باید از چشمه جوشان عرشی تحقق یابدمن پژمرده خودم را سرزنش میکن که چشمه حیات هستبوی عطر مدینه همه جار پرکرده است که دوای دردمن هم هست هیج کلاس درسی قلب منرا تسخیر نکردجزان معلمی که از ساحل عرش طلائی امده است من تصویراشرا در قابطاقجه ام داشتموسیمایشرا در جاده معراج را دیدم باران روح من- ثابتمیکند همه چیز را میتواند نرم وتسخیر کندوبه تمام بدنهاوارد میشود وخدای بی خدایان میشود-ارزوئی که سال های زیادیمنتظراش بودیم اولین نوشتهای که میخواهی بنویسی کتاب درباره اورامیخوانی اینقدر کتاب درباره اومیخوانی تا میتوانی بنویسیمیخوانی تا اورا احساس کنیدرخلوتی پرسکوت قلم مینویسدهمانطور که خون ساخته میشودجاده ای باز میشودکه دران جاده میدوی نمیخواهی ازاد باشی ومیخواهی دربندان چه میفهمی باشی وبیشاز حسودان طمع میکنی در اعجائب پرقدرت وپر استحکام ثانیه به ثانیه گا م میزنینمیتوانی پشگویئی کنی که لحظه بعد درچه حالی هستی فرد هوشمندانه به سمت قله گام میزنی فقط میتوانیب گوئی پر عظمت- پز شکوه-بلند پروازی انسانبهصورت عجیبی اشباع میشود ارزش این دنیا وبه دنیاامدن اشکار میشود-کهانسانبه خاطراش حاضر است بمیردمداوممیخواهد به شکوه نورانیت برسد وبشدت خود را درسختی قرار میدهد که با سرعت بیشتری بتازد هر کلمه اش شستشومیدهد شستشو بعد از شستشو تاانجا که بشدت نورانی میشوی ان زمان ارزوئی داری که هرگز به کمال ان نائل نمیشوی وهمیشه به بخشی ازان میرسی اینهمان حقیقتی است که خداوندفرمودند من گنچی عظیمیبودم خواستم انرا برای دیگران اشکار کنم