بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- بخش دو ایا امام راحل انعظمت رحمت الله علیه سید بود ه است- پس از شهادت امام حسین علیه السلام وصلواته الله علیه واله والسلم- تعداد زیادی از سادات به شبه قاره هند به دهلی رفتند- درزمان خلفا راشدین بدنه ارتش اسلام ایرانی بودند وتوسط ایرانیان قلمروهارا فتح میکردند ولی برای تبلیغ خود ایرانیان محتاج اعراب بودند تا امروز من نشنیده ام یک شیخ برای تبلیغ مثلا به هدوستان رفته باشد هرکه رفته سادات بودندانهم بدستورامام صادق علیه السلام که پراکده شویدوتبلیغ کنید ودر اطراف جبل باشیبد یعنی کو ها یبلند که دستیابی به شما سخت باشد وجمعیت کمی باشند که زودشمابتوانید نفوذ کنید درایران بردران زردشتی وایدان دیگر سخت با اسلام مباره میکردند وسادا ت راترور میکردند حتی امویان وعباسیان هم چنین بودند- خاندان حضرت امام راحل علیه السلام وصلواته الله علیه به ایران وسپس به افغانستان وبعد به پنجاب میروند پنچاب وسند قبلا یکی از مراکز اریائی بوده است دانشگا هاوراد انجا تحقیقات باستان شناسی است ویک شهربزرگ از زیر خاک بیرون می اورد بسیار مدرن بوده است محله به محله حمام یزرگ داشته است خیابان سنگ فرش وعریض وبن بست نداشته است ودوگاری به راحتی در خیابان ها میچرخیدند ومله بازار داشته است وساختمان ها ازلحاظنور واستحکام عالی بوده است این مطالب در کتاب تاریخ هاروارد چاپ شده بود بسیایر مطالب ان برخلاف انچه که دردانشگاه شیراز درس میدادندبود من انرا ترجمه کردم وه درخواست بخش انگلیسی درسرکلاس ها خواندم استادمن اینمطلب دریک گردهمائی در دانشگاه تهران که میخواستندزبن انگلیسی برای دانشجویان درسطح با لائی اجباری کنند دران گرد همائی اساتید دانشگاه تهران مخالف کردند ایشان نظر داد یمرکز ترجمه قوی دردانشگاه ایجاد شود- اساتید دانشگاه تهران زدند زیر خنده وبهم چشمک زدند وایشان نزدامن امد فرمودند من نا امید شدم- خلاصه این خاندان درپنچاب به یک جماعت بسیارکوچک هندو وارد میشوند حال اشراقی رخ داده که بنظر حقیر همین طور چون بعدا خواهم گفت درشیراز بای افرادی خاص رخ داده است- ویا تشخیص دادند که اینها سلیم النفس هستند- ان گروه کم کم دراثر گفتمان به ترکیب هندو واسلامی روی اوردند وبدستور گورو یعنی معلم کلمه سیخ که درانگلیسی سیک میشود یعنی طلبه برخود میگذارد- سیک اسم مکتب است نه نژاد وبسیار از نژادهای مختلف به قاره هند به این مکتب پیوستند وبیشترین تغیر مذهب در شبه قاره هند به سمتاین مذهب است پنچمین مذب هندوستان است انان سلسله مراتب اسلامی در مسائل روحانی قبول کردند ماند طلبه وملغ ومجنهد ومجتهد العظمی – کلمه گورو قبلا به معنای معلم بود هاست که گاهی قبل از اسماید جدیدبکار میرود مثلا مجتهد میشود اهلول والیا- یا انتاد صاحب – به معنای مجتهد العظمی است – بانی مجتهدی است دریک محله است در گردهمای مانندنماز جمعه برای پیشرفت ان جامعه دستوراتی میدهد- اما این مذهب پیشرفته ترینمذهب هندوستان بغیراز اسلام است- اما چند نکته همه مذاهب هندی خد روزی متولد میشودو روزی میمرد ودباره زنده میشود ومیمرد ولی خدا در سیک همیشگی ایست .جزو خدایان بی زمان است ومطلق وخالق کل هستی وضد مستکبرین وظالمن است- در سیک هرنعمتی که مرد داشته باشد زن هم میتواند داشته باشد ولی در مذاب هندوستان این چنین نیست البته حال تاحدی سکولار است – هر شغل مفد برای مرد وزن یکسان است ولی درمذاب هندوستان چنین نیست عمامه گذاشتن برای مرد وزن واجب لست چون خداوندمنان دوست دارد ولی برای زنان شال هم میتواند باشد- ولی درهندوستان فقط حکمرانان وافراد فرهیخیته .مهم میتوانندعمامه داشته باشند- شهادت درسیک بسیارمقدس است وارز ش والائی دارد وضد مستکبرین بودند واجب عینی است ودرهرنقطه زمین میتواند مبارزه کننند واز مذاهب دفاع کنند ول مشکلات انهارا درتبعضی وضد دکراسی بودن گوشض زد کند واگر ضد مردم شدن باانها مبارزه کنند اینان در زمان انقلاب جمعیت انها دو درصد هندوستان ود و هفتاددرصد افرادی که مبارزه کردن و یا کشته شدند وزندانی حبس ابد شدن متعلق به سیک است وضد کاست هستند درنتجه تمام ادیان هند حتی مسلمانان سنی برعلیه انها بودند وانگلستان هم از انها حمایت میکرد وترور شخصیتها شروع شد وانها مجبور شدن افرادمهمی مردم بر علیه انها تحریک میکند ترور کنند خاندان امام راحل علیه السلام بعلت کشتاری درپاکستان ان زما میشد به هندوستان رفتند ودرنزد سیک بودند وقبلا به سادات مشهوربودندولی در ااخر رمودند ماسیدنیستیم وشیخ هستیم وچون جد اعلا ی انها اسم مبارکش مصطفی بوده است طبق سنت عرب خودرا مصطفوی نام گذاشتند- تا انکه وضع تاحدی خوب شد پدربزرگ امام راحل علیه السلام خود راسید نامید وایشان دانشگاه علیگر را ساخت درهندوستان ک سنت حسنه است کههرکس مثلا مسجد بساز حوزه بسازد همه مردم کمک میکنند کاری به نژاد ومذهب وغیره ندارد- درهندوستان در دوره انگلیسی ها درحدود یکصد سی هزار انگلیسی متولد شدند که اینان بعضی از انها باهندو ها ازدواج کردند اینان درزمان که انگلیسی ها درهندوستان بودند دارای مقام بالا بودند وپستها غالبا به انها میرسید- ولی بعد از انقلاب بشدت منفور شدند ومردم بهانه تف میکردند ونگ میزند واز محل خود دور میکردند جد ان عظمت کسی دردانشگاه میپذیرفت کیه میابیست کتابدرسی مصوصی که ایشان ا همکاری اسایتد درست شده ومیخواندند که برعلیه این منش کار کند- واجب عینی بود وهرکس کار نمی کرد اخراج میشد وپنج مذهب تدریس میکردند که این کاررا فقط شیعیان میکنند-وتاحدبسیاری موفق شدند به درخواست سفیرانگلستان برای ایشان لقب سر گرفته شد ویک رویز رویس ماشین معروف انگلیسی به ایشان داده شد وبه دانشگاه علیگر کمک های فراوان شد وتعدادزیاداز دانشجویان ان دانشگاه دردانشگاه ها انگلستان بورسیه شدند وبرگشتند وتنها دانشگاهی که بود که غرب مدرک انرا قبول داشت ولذا هجوم به این دانشگاه زیادشد- در زمان عظمت ایتالله العظمی حائری یزدی رحمت الله علیه- که انزمان قم نقشی درمذهب نداشت طلبهای شیعه هندی وپاکستانی خدمت ایشان رسیدند که ما برای تکمیل دروس دینی میخواهیم به ایران بیایم ایشان از پدر بزرگوار امام الخمینی رحمت الله علیه درخواست که به ایران بیایند چون ایشان بزبانهای ارودو وسانکریت وانگلیسی تاحدی مسلط بودند وهرجا خواستند مستقرشوند ودرانجا حوزه ای درست شود که طلاب هندی و پاکستانی درانجا مستقر شوند وایشان خمین را پذیرفت وشروع به مبارزه باخوانین ومامورین دولتی شد خوانین افراد نوکر خود میداستند مثلا زنان انها روزی دوساعت میابیست درخانه خان فرش ببافند وغیره- قانون رضاخانی این بود که تانجا که میشود مالیات بگیرنند سی درصد متعلق به واحد ارتش محل است وعمده دیگر پول ما ل –مجلس است وده درصد سهم رضا شاه است این یعنی پول توجیبی ایشان- ایشان این مسائل مباره شروع کرد ود دن سیک باید بخشش زیاد کرد ازجمله طعام دادند وبه ایشان یکخانه بزرگ دادند که ایشان مداوم طعام میداد وبه اطراف سر کشی میکردند چند بارخوانین خواستند ایشان رابکشند ولی بصورت معجزه نجات پیدا کذدند که مردم مردم به ایشان ایمان اوردند وایشان تفنگچی داشت وهیچ ماموری جرئت رفتن به خمین رانداشت وبرعکس افراد بر ای کارکردندوتجارت کردن به خمین میامدند رضا شاه سخت ناراحت شد که ایشان دولت دردولت درست کرده است وگفت که دزدان وقطاع طریق پول بدهید واسلحه کافی بدهید- تا ایشان را ترور کنند وزمانی که ایشان از روستائی باز میشکتند شهید شدند وسپس خاندان ایشان به قم مهاجرت کردند