بسم الله الرحمن الرحیم-نگاهی به فیلم قصه پریا- در منبعی خواندم-که پایمبر اکرم صلواتالله علیه واله والسلم پس از فتح مکه دستور فرمودند که تمام بعد هار نابود کنید بسوزانید وهیچگونه استفاده ای ازانها نبرید جز یک بت مه محبوب جناب ابوسفیان بود انرا تیکه تیکه کنید در جلوی یکی از درها چال کنید وهرکس زمان ورود بیشتر اورا لگد مال کند اجر بیشتری میبرد زمانی جناب ابوسفیان واردشد اینان کودن در درک ارزشها وباهوش در خر کردن مردمان هستند مثل بعضی سیاست مداران غربی بخصوص انگلیس ها که کاملا دستورا انها دربعضی فیلم ها بخوبی روشن است دونفر کنار همان محل بودند یکی به دیگری گفت ملاحظه کردی که ابوسفیان از کنار ام محل گذشت ویگ نیم نگاهی دلسوزانه به بت کرد من چند بار شاهد این موضوع بودم رفیق اش جواب داد که کارش کاملا از لحاظ سیاسی درست است زیرا ان زمان یقه اش را میجسبیدم ومیگفتم نابغه؟ یک عمر از ان تجلیل کردی ونمیفهمیدی که چوب است؟ میخواهد بگوید توجه ما به ان جهاتی و وجههی داشت درفیلمسازی مقلد اقایان هستند چون اطلاعاتی دقیقی از ساخت یکفیلم تاثیر گذار اسلامی موجود نیست والگوباید غربی باشد وسیاست های مذهبی را غیر علمی و یک نوع سیاست گشتاپوئی است که در سطح باقی میماند وسرانجام میخواهد باشلاق همه چیز راست وریز کند واین غرب گرائی است که باکلام دلنشین مار را از سوراخ بیرون میاورد وبدنبال یک اومانیسیم مربائی هستند ومتوجه این نکته نیستند که سبک هم سخت ونرم دارد که به نظر حقیریکی از بهترینها این نکته را از قران عزیز بخوبی درک کرده است جناب حافظ است سبک کار کارگردان محترم سرانجام میابیست
به جائی برسد که خانم درحمام لخت درحال کشیدن مواد مخدر است وتوصیه میکند تو بر و از ابجو شروع کن سرانجام از برج سازی گذشته به شهرک صنعتی سازی به رسی خیلی عجیب است که یک انسان مکتبی درحد نقد نویسی بادیدن یکدختر پریائی چنین صاعقه زده شود وچیزی از حکمت ها درچنته نداشت باشد قدرت نفوذ کردن وجنمی بر خودار نباشد وهمچنین مادر ایشان ودختر عموی مذهبی ایشان وپدر بزرگوارش زمانی که برخورد عقاید است باید همان صادق بود وهمزیرک وهم بهترین ها را انتخاب کرد حداقل میابیست ایشان دم کوش دختر خانم کذا روبه مدینه منور میفرمودند پایمبر اکرم صلواتالله علیه واله والسلم این نادان احمق را دریاب در عمق حماقت فرو رود وهیچ تلاشی هم در راه الگو شدن از خود نشان ندهد ومطالبی هم در این موضوع ننویسد-واین اومانیسم مربائی غرب که در حال سقوط در دره است وراهنجات خوداش باتمام قوا که میکوشد پیدا کند واز وضع خوداش به فغان امده است وتصور میکند بدون کمک وحی راه نجاتی هست به خاطر انکه به انسان اجازه تجربه کردن وسیراب کردن خود را از انچه تصور میکند درست است میدهد –کاری صواب است وهمچنان خود انها بیان میکنند راننده اتوبوس زمان کیست واین سئوال حیاتی راباید پاسخی دقیق دادوایا برای اعمال ما عکسالعملی خارج از ما وطبیعت موجود است ویانه وایا راه ما سرانجام به کاخ میرسد ویا ومحل اعدام وما چقدر در سرنووشت خودمان در طی منازل موثر هستیم سئوالاتی هستند که هنوز به پاسخ دقیق ان نرسیدند وچگونه است بدون انک هما تحقیقی از روی واقعیت وحقیقت انجام نداده درست در همین راه بدنبال حماقت های غرب را افتادهایم؟