O
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- حضرت استادمعزز ایت الله موسوی رحمت الله بحثی از علم غیب جناب اقای خلیفه دوم فرمودند وبحثی از تفکرات ابنخلدون که غربیان انرا دقیق میدانند- یکی از فرمانده ان خلیفه دوم درعراق درحال شکست از ایرانیان بود فریاد زد که جنابعمر چگونه فرار کنم وبه کدام سمت فرارکنم اقای عمر در بالای منبر گفت ساریهگفت رو بالای کوه اگر جناب خلیفه وم علم غیب دارد وایشانفرمودند ابوبکر هم علم غیب داشت پس چرا علم غیب ائمه اطهارعلیم السلام اجمعین قابل قبول نیست علم غیب فقط مخصوص پیامبران علیهم السلام احمعین است پنچ نفرنفر هستند که علم غیب داشتند یعنی علوم غیبی بلد بودند ابوبکر عمر .عایشه ومعاویه ابی هریره سه تا هستند که علم غیب ازراه دور داشتند ابوبکر عمر وابی هربره- وقتیکه خانم عایشه از استباط های پدراش به خلیفه سوم بیانکرد ایشان کمی غضنباک شد وفرمودند کهمن مثلا بچه نیستم پدرات پول میداد بهیکعرب که دستاش وصورت اش را نمیشست واگر میشست باادارار بوب شتربود یک ده درهمی هم به اومیداد باقی مطالب هم کشک بود جناب اقای عمر وغیرههم همچنین درزمانی که اقای عثمان در فشاربود تنها ابوهریره پذیرفت پولی قابل ملاحظهداد وبهاوگفت .بروا ین مردم را پراکنده ساز ابو هریره بیرن امد که یکحدیث بسازد که بهخلیفه گپیر اگر مثلا رحم نکنید فلان میشودتاشروع کرد مردم گفتندچقدر گرفتی خورجین باز کر دیدندپول ملاحظه گرفت گفتندتو اولین فردی هستی که ازوپول گرفتیب نوش جانت برو وایشانفرار کرد اما ابن خلدون عظمت اسلام این است این است که درتمام علوم صحبت کرده است گاهی از اسلام گرفته است وگاهی ازدید مثلا گفته است صعود وسقط ملت ها یک عاملاش اقتصاد است خوب قران میرماید ماتمدن هائی را درهم کوبیدن که شما اعراب هرگز به پای انها نرسیدید -حجاج بن یوسف یکاز جنایت کاران است کهدرگذشته نظیرنداشته است مردم برعلیهاش شورش کردند عبدالملک مروان ترسید ایشان را عزل کرد ششمانگذشت قیامبرعلیه عبدالملک مروان شروع ایشان فراری شد دوباره حجاج را روی کاراورد که ااقی ابن خلدون ازو تمجید میکند ولی حضرت علی علیه السلام فرمودند وقتیکه ان ثقفی روی کارامد قدر من رامیدانید ایشان پول داد که بگوین ند که ایشان ولی خداوند منان است زن زاید نمیگرفت هوها شبافحشابود بعضی یامدند وبرای بیعت پای اش از زیرلحاف درحالیکه زن فاحشه درکنار بود لمس میکردبجای بیعت ولی درست است که تاحذی ازسقوط امویان جلوگیر کرد ولی دونوع حزب یکی بنام علوی که سنی بودند و احام حضرت علی علیه السلام بر دیگران ترجیح میداند وبه سمت رادیکا ل شدند حرکت کردند ودیگر سادات علویان هستند کهانهاهم به سمت انقلابی ورادیکال شدند حرکت کدند وتا ریشه امویان رادراوردن