بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی در باره جناب حافظ- اینهمه شهد وشکر کزسخنم میریزد- اجر صبری است کزان شاخ نباتم دادند- به نظر حقیر شاخ نبات چند وجهی است وبقول علما از چشمه مصداق خانم ایشان جوشیده است یادگری دین وقران وفقه وسیر سلوک کردن وغلاقه به استاد خاص وفرزند که همه اینها بارنج توام است درگمای تابستان درحجره نشستن عرق ریختن ترس داشتن وغیره بایدتحمل سختی ها را کرد خانم ایشان باید هم مریض احوال باشد وپس از فوت پسرش افسرده شده باشد وترس هم داشته است واین امر باعث دلنگرانی جناب حافظ میشده است وجناب حافظ تشخیص داده است این مصداق را بیان کند البته امر عجیبی سختی دراین راه یادگیری دین پس ازمدتی شیرین میشود – درسخن مخفی شدم مانندبودر برگ گل هرکه دارد میل دیدن در سخن بیند مرا—بیان شوق چه حاجت که سوز اتش دل- توان شناخت زسوزی که د رسخن باشد- گفتم ملامت ایدگر گرد دوست گردم- والله ما رایناحبا بلا ملامه- .قوی ترین منافقین ریاکار یکی شراب خوران مادی که هستند به دروغ ادعای شعف میکنند اگر راست میگویند شراب را تنها بنوشند ودیگر صوفی نما ها درتمام ابعاد بخصوص سیاست مدارانکه ادعای شعف میکنند-نقل است در شهرستانی در زمان سابق یک جناب استوار ژاندارمری بوده است که مامور به دادگاه بوده است وحکم دادگاه اجرا میکرده استقردی به دادگاه میبرنند که قضات درباره حکم مردد بودند بین پانزده سال زندان .یا حبس ابد ایشان اصرار میکند حق اش چند بار اعدام وبعد حکم اعدام صادر میشود منسبوین به خانم اش میگویند ایشان وقتی وارد اطاق جناب میشود میبنید درشعف ملکوت است بر میگردد جنابان انگلیسی در دانشگاه انگلستان وقتیکه دانشجویان سئوال میکنند چرا انگلستان درحالت پریشانی است وبهسا به سمت پریشانی میرود جواب میدهند حدس میزنیم بعلت تمدن سنگین صنعتی البته سرمایه دارهائی فقط به سود فکر میکنند در بوجود امدن چنین حالتی دست دارند اما بقول یک دانشجوی انگلیسی علت این است که اینان از شیطان بدتر عمل میکنند زیرا شیطان فقط از کارحرام استفاده میکند واینان هم از حلال وهم از حرام داستان لورنس عربی .هتقربیا تمام سفرایانگلستان درکشورهای جهان سوم ازهمان تدابیر سود میجستند روز اخر پساز صرف مشروبا موتور سیکلت با سرعت زیاد راند وبه موقع ترمز کرد که سرش به تابلوی که یکیاز مراکز اطلاعاتی انگلستان نشان میداد بخورد زیرا وجدان همیشه درحالت نیمه مغفول باقی میماند- نشان دیگر اینان حقه باز هستند به بیت توجه کنید- صوفی سرخوش از ین دست که کج کرد کلاه- به دوجام دگراشفته شود دستارش ان زمان حکمرانان کلاه کج میگذاشتند وچون حکم انهاصادر کرده بودند از اجرای ان خوشحال بودند وهرکس ایرادی ویا بیانی داشت پاسخ محکم میدادند- عارف هم چنین است وفقیه هم این چنین است باچند سئوال متین که ازجا در نمی رود بلمه بر سر کیف میاید وهرکسی درمقابل حرف منطقی اشتفته شد نشان از ریاکاری او بوده است