بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-کار دستی – پرورش کرم ابریشم- یک دوره چند ساعتی گذارندم- بیست کرم در در جعبه شیرینی که برگ درخت توت پرشده بود که ان برگ ها از درخت توت مدرسه بود که به پیه میرسیدند بیست نمره داشت- وهر سه روز بیست برگ از درخت سهم من بود ولی چون بعداز انکه برگ هنوز ب نیمه رسیده بود باید برگ را تغیر هیم- من برگ را از خارج میخریدم- ومدتی دراب میگذاشتم- بگ هنوز به نیمه نیمه رسید ارام یک برگ جدید زیر برگی که کرم داشت میگذاشتم کرم بلافاصله تشخیص میدهد- به سمت برگ جدید میرود- باید سعی میکردم که کرم ها یک جا مجتمع نشوند که غالبا نمیشوند واگر رفتن بچوب کبیریت به ان متصل میشود وجا بجا میشود یا ا جوب بریت هدایتمیشوند بسیار به مرض حساس هستند باید مراقبت زیادی کرد بادستی که نایلون مانند دستکش درست کرده بودمادرم اینکارها میکردم رنگ سفید بسیار زیبا دارند- سر سرخ وچشمان سیاه را رفتن انها موج دار است- صدای خوردن برگ ها بقول فرانسویان مثل صدای باران است خیلی زیبا است تصور میکنم بعد از بیست روز شروع به ساختن پیله میکردند عجیب است که پیله ته ان کوچک است حالت تخمرغی دارد صاف می ایستاد کرم به پیله لعاب میدهد پیله کمی سفت وچسبنده وکمی مات دمیشود که افتاب به داخل زیادنتابید لذا میبایست در گنجه ویا جای تاریک باشد- وکرم ایستاده دور میچرخد که دیندنی است ولی چگونه می ببافد برایمن قابل تشخیص نبود ولی وسط دو دندان میانی یک فاصله است نخ از انجا خارج میشود که به پیله وصل است وبا دندان های دیگر انرا میبافد باسرعت بسیار زیادمی بافد- و تصور میکنم بعداز چهارده روز پروانه از پیله بیرون میاید سوراخی به اندازه نصف حجم بدن رست میند که پیله غذا هم است- من شانسی جعبهباز کردم که پروانه بیرون امده بود تا وسط ارتفاع جعبه بالا میاید ومیچرخد وهمین طور تخم میریزد علی برکت الله- دانه هائی به اندازه یک سییم ته سنجاق به رنگ سبز بسیار خوشرنگ ومیمیرید بسیار دلخراش است که میخواستم که پرواز کند وبرود اگربه ان دست بزنید جمع میشود وزیاددست بزنید ممکن استجمع شود وهرگز باز نشود – تخم را در لوله ای بنام لوله تریاکی کهاز داروخانه میخریدیم- پنج ریال فلسفه بافی میکرد- که دران قص سفیدی بود- یک لوله طلقی که ارتفاع اش به پنچ سانتمیتر میرسید وضخامت دوراش به دو یاسه میلمتر میرسید درسایه قهوه ای تریاکی بود- درور زرد تیره خوشرنگ بود تخم ها دران میریختیم وباید درتاریکی وجای خنکی باشد وگرنه رشد میکنند ونمره من بیست شد ومادرم ازانها یادگرفته بود- تا زیر سوراخ را قیچی میکرد وسرنخرا پیدا میکرد وباان نخ خیاطی میکرد واگر پیله به هرعلتی میافتاد انر در گوشه ویا کنار جعبه فیکس میکردیم-