بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اخیرا گرو ه ها کذادرخارج جمع شدن که ما الترنتیو هستیم وما د رمیدان نبودیم وحال مرد میدان هستیم- شما ذنمتوانستید در مدارس اموزش وپروش حمام بسازید فرانسویان بایدبسازند ساختمام بزرگ المانها ساختند ماند دادگتستری شیراز وهنرستان طالقانکه اتامروز اخ نگفته است- ده مرض که عمومیت داشت ماندشپش تراخم ودمل واسهال وغیر کار دکترهای فر انسه بود –ود درایران تنها یک پروفسور پژشکی بود کهاز فرانسه تحصیل شده بود انهم توسط دکترای فرانسه درایران د رس میخواند وبه پزشکان ایران کمک میکردند وانها دو کلاس دخترانه از سال سوم دبیرستان گرفتند وظرف دوسال به انها پرستی ومعالجه ابتدای ده مرض را یاد دادند که اول انها شپش در این کنکور مادر من قبول شد ومترجم بهفارسی فرانسوی بود شبانه روز درس خواندن که مقداری درس فرانسه وبه فرانسه بعد تعلیم دادند واشان درمنطقه نسبتا مرفه به خانه میامدند پدربزگ من اجازه نمیداد که درب را بندند ومریضها میامدند تاسه بهداز ظهر ومابیقه رقت بر است بیان نمیکند این خدمات رضا شاه ومحمد رضا شاه بود که اگرنفتنبود این ملت بنابودی مرفت فقط امام الزمان علیه السلام این ملت رانجات داده هنری در شمانبود- بهترین مدرسه ایران مال ارامنه بئد که شخص بنام اقای اراکلیان که قبلا مدرس دانشگاه تهران درزبان انگلیسی بودبه امریکا رفت ودکتری زبان گرفت درترجمه لغات انگلیسی هفارسی وارمنی نقش تیعین کندعه داشت ومقلات ادبی را ترجمه میکرد وبرای دانشگاه تهران میفرستاد ودر امریکاخیریه داشت که پول جمع میکرد وبرای ارامنه میفرستادویک دنستا همان زمان کم کم مرم به سمت علما ارام ارام جذب شدند همانطور دارد درافغانستان تکرار میشود مدرسه ارکلیان با نماینده اداره مداوم برخورد داشتند ما مدتی درتبریز بودیم پدرمن مربی زبان انگلیسی دردانشگاهتبریز بود ومارمن مسئول کودکستانی بود که پیشهوری که متعلق به یک فردمتمول گرفته بود وکودکستان کرده بود که بعداسم اش شهناز شد ومردم من انجا مسئول بود وداستانهای فرانسوب وانگلیسی ترجمه میشد وبق همن سنا خارجی برنامه ایجاد میشد که این کودکساتن درایران اول شد واقای اقبال یک تشکربرای مادرمن فرستادکه ناماهاش اکنوند درخانه است یشه وری یک منطقهای در تبریز است بنام شش گلاناین منطقه مثل تجریش وقصردشت شیراز است- ک رودخانه عمیق وطولانی که به سمت چپ متمایل میشود دراطراف تپه های است کهدرختان تبریزی اطراف ان بودند اینجا خانه های شراف بود که همه سنگ سفید کار کرده بودندپشه ور ی تمام این خانه هارا صاحب ویک کلانتری نجا درست کرد وسنت اش هم این بود یک پاسبان مرد همراه یک پاسبان زن کناهرهم باشند خانه های بزرگ را قهوه خانه ورستوران کرد وخانه ی بالاتر فحشا خانه کرد بههمه افراد بیکار نفرری روزی یکتومان برای صحبانه ونهار وشام میداد ومیتوانستند درقهوه خانه ویک تومان نفری برای دیگر کارها وبه مردان بی زن یک تومان نمیدانم برای چن دفعه بر ای فحشا میداد بیشتراین فحشا دراثرتبلیغ پیشه وری زنان ودختران ششگلان جذب کردویام برعلیه شروع شروع شد که این فحشاخانه از این جا ببرید وان فرد غالبا مسلمانان بودد وتلفات زیادی دادند- پس بیخود برای خود رستم دستان نکنید که انجاکه عقاب پر میرزد- ازپشه ناچیز چه خیزد