بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است از دفتر خاطرات- جناب مرحوم بازرگان رحمت الله علیه فرمودند که دین از روز اول مسائل مادی راهمراه معنویت لحاظ کرد وازهمه مهمتر واقعیت ها را درنظر گرفت وانسان باید راه حل اسان را انتخاب کند واقعیت رالحاظ کردن باکدام مقیاس – انطور ه تصور میشود کار به اسانی پیش نرفت وکمی هم خداوندمنان مشکل گرفت- ایشان تاحدی معتقد بود فقه درعمل باید پاسخگوباشد وبنظر میرسد که ایشان مایل بودند که جمهوری اسلامی دمکراتیک ایران باشد – بعنوان مثال ظریفی بیان میکرد – اگرقرار است که حجاب باشد وچادرباشد مردان هم بایدعمامه بکذارند یا چفیه بر سر کنندویا حداقل کلاه سرشان باشد- غربی ها دمکراسی را محتوا میدانند وازادی رابزرگترین ومهمترین ارزش- ولی دراسلام هردو وسیله هستند حدوداین دو ارزش وحی مشخص میکند-ولی درغرب فیلسوفان ولذا مادرجرگه دمکراتیک وازادی غربی قرر نمیگیریم واین ار برای مسلمان درغرب زندگانی میکنند مشکلات زیادی بوجود ی اورد – قران مجیدبیشتر عیب ونقص ایدلوژی انسان ساز را گرفته است وبهترین کار ایراد گرفتن نقص وعیب انها است ولی انها میخواهند نقص وعیب را به گردن افراد بگذارند ولی همه جا نمتوانند این امر رااثبات کنند- حقوق شهروندی هم باز مسئله است معیارهای عقلانی اسلامی با معیار های عقلانی غرب متفاوت است این راهم باید بخوبی استدلال کرد وچرا ما بعضی ایدولوژی هاراجازه تبلیغ نمیدهیم- جواب افرادی خودی را مانننداقای خلجی درامریکا که اسلام همان دمکراتیک غرب را قبول میکند پاسخ مستحکمی داده شوددرباره سکولارسیم اگر سکولاریسیم فلسفی بادشد از نظر اسلام مردود است اما اگر سکولارسیم درعلوم تجربی باشد باشرایطی قابل قبول است ومرز ایندو بخوبی روشن شود- ودمکراسی درغرب فقط دمکراسی ایجابی است ولی دراسلام هم دمکراسی ایجابی است وهم دمکراسی سلبی است هردومشخص شود گرچه درغرب دمکراسی سلبی هم وجود داردولی برای ان زیادتبلیغات نمیشود—سکولایسیم چناچه بخواد یکسری ایدولوژی ها را رد کند وعد های قبول کند این سکولاریسن یکنوع جهانبینی است وفلسفی است ویکنوع مذهب انسان ساخته است ولی اگرکای به ایدولوژی نداشته باشد ودرصدر اثبات ونفیه همنباشد درچهرچوب علم تجربی قابل قبول است—واین مسئله بسیارمهم بیادبخوبی اثبات شود وجا بیافتد- باعلم تجربی وسکولار انسان ها به وحدت نمیرسند تنها بایک ایدولوژی انسان به وحدت میرسد-حکومت سکولار دمکراتیک مجبور است که ارزش ها وضد ارزش ها مشخص کند وچناچه ارزش های سکولار دمکراسی ضد ارزش های اسلامی ناب باشد وحدت ایدولوژیکی بوجود نمیاید ورابطه تخاصم است مگرانکه فرد دربتطن قبولداشته باشد وظهور وبروز یمتضاد نداشته باشد ویا ارزشهای ان جامعه درطول ارزش اسلامی باشد ایندوگروه میتواند بامسلمانان وحدت تاکتیکی داشته باشد- این بخش ادامه دارد وارد بخش دیگری شویم- که تاحدی سکولار است- انسان باید استعداد خوداش را ظهور وبروز دهد ودراین راهباسختی ها دست وپنجه نرم کند-تا به خلاقیت برسد وحس انسان دوستی خودرا بشدت تقویت کند ولی باخود ودیگران منصف باشد کم مثلا کمی من شلخته هستم وسازمان یافته عمل نمیکنم ونظم را درهمه رعایت نمیکنم وگاهیفراموشی دارم وبعضی مواقع از وقت بخوبی استفاده درجهت اگاهی نمیکنم-باید ورزشکاربود و ورزش دوست بود واهل رقابت بود- ولی مغرور نبود- اجتماعی بود عفاف داشت ولی خجالتی نبود- کاری نباید کردکه بگویند منزوی بودن بهتر از درجمع بودن میداند- باید تا حدی خوش مشرب بود باهمه خاکیبود وباهربیگانه که اشنا شد بهنحوی رفتار کندکه گویا سالهاباایشان دوست بوده است بسیاراسان گیرباشد مگر دربعضی قوانین- کمک کنده باشد وبخشنده باشد صادق باشد وفرد رابخوبی درک کندورا وحدت راپیدا کند- خود خواه نباشد ومردم به ایشان اعتمادکنند وایشان به حساب بیاورند- وارزش های منفی زیاد بارز نباشد وسعی کند انهارابرطرف سازد صبور باشد وبادرک ممتاز درجامعه باشد وخوشبیان باشد وازداستانها سازنده وجالب استفاده کند روحیه زیبای خودرا نشان دهد- وبعد صفات وافعال مداوم درجهت خوبی رشد کنند- سازگاری با دیگران بسیارمهم است وشرط اول صادق بودند ودوستانه عمل کردن است وهمیشه لبخندبزند- وکارشرا بسیارخوب انجام دهد- وبه انچه وعده میدهد عمل کند- ومزاحمت برای دیگران نداشته باشد- ومردم را به سمت دیوانگی نکشاند- پرحرفی مزاحمت اورنداشته باشد- وهمیشه با روحیه شاد با افراد مواجه شود- وهیچگاه منتقد مردم به صورت یک عادت نباشد – پشت سر مردم غیبت نکند- وقت خود ومردم را تلف نکند- هرچه ازدست کاردوست وکار پیشه باشد- هرکاری ازدست اش برمیایدبرای مردم بکند- اهل گلایه وغرغرهونق زدن نباشد- وبا گفتن جوک مردم را شاد کند- ومداوم نگوید که من بی پول هستمولی لباس های گران بخرد- ومداوم کار خودرا عقببیاندازد ویا کار دیگران عقب بیاندازد- نظم وسیستم درکارشباشد که جیزی کم ویا زیاد ویاگم نشود- انشاالله