بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- ظریفی میفرمودند-کلمه صدقه وکلمات عربی غالبا از چند مصدر نزدیک بهم تولید میشوند بعضی مصدرها در زمان جاهلیت بیشتر مطرح بوده است بعلت درک وفهم ونیاز زمان بوده است- همین صدقه از مصدر-صدق میگرفتند به معنای حرف معروف بوده است- ولی درقران وکلام معصومین علیهم السلام از مصدر تصدیق است به معنای نزدیک بفارسی به مطلبی که قابل اثبات است- قابل تائید است نزدیکی ترینکلمه عربی ابرام است یعنی مطلبی محکمیکی از اصول فقه ابرا برائت است یعنی اثبات میشود کدام درک قضائی درست است کدام قضاوت فقهی درست است به این معنا همه کارانسان صدقه است نه فقط نذر کردن وصدقه دادن صدقه چون مسائل مادی درنزد انسان مهمتراز مسائل معنبسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- ظریفی میفرمودند-کلمه صدقه وکلمات عربی غالبا از چند مصدر نزدیک بهم تولید میشوند بعضی مصدرها در زمان جاهلیت بیشتر مطرح بوده است بعلت درک وفهم ونیاز زمان بوده است- همین صدقه از مصدر-صدق میگرفتند به معنای حرف معروف بوده است- ولی درقران وکلام معصومین علیهم السلام از مصدر تصدیق است به معنای نزدیک بفارسی به مطلبی که قابل اثبات است- قابل تائید است نزدیکی ترینکلمه عربی ابرام است یعنی مطلبی محکمیکی از اصول فقه ابرا برائت است یعنی اثبات میشود کدام درک قضائی درست است کدام قضاوت فقهی درست است به این معنا همه کارانسان صدقه است نه فقط نذر کردن وصدقه دادن صدقه چون مسائل مادی درنزد انسان مهمتراز مسائل معنوی است بعنوان مثال کسی پولی به فقیر میدهد اگر برای خداوندمنان باشد صدقه است دربعد مادی اگربگوید خوشم می اید همه قبول میکند به انسانیت احترام میگذارم- ومیخواهم به مردم نشان دهم اهل بخشش وتجه به انسان هاهستم ویا برایانکه به هیمن دلیل نماینده شوم همه قبول میکنم ولی اگر کسی بگوید من نورانیت بدست میاورم ورضایت الهی راجذبمیکنیم وپاداش های الهی دردنیا واخرت دارم میکویندهمه اینها باطل است اثبات ندارد وانونورانیت ممکن است ملاک دیگری داشته باشد از کجا فهمدی که کارخداوندمنان است درامریکا امدندبچه های به نحوی رشد دادندکه اسم خداوندومذهب وغیره اصلابگوش اش نخورده است بعدبهاین فرد که بزرگ شده است گفتنداین سنگ راپرستش کن مشکلات حل میشود وگاهی هم شده ویاانها حل کرده اند اینفرد اعتقاد پیدا کرده است بت پرستی هم همین است ولی بعدا خوداش متوجه شده است این نظریه غلط است در انسان یک فطرت داریم این فطرت دربدو تولد نورانی است ومیتواند بهعلت های داخلی وخارجی نورانیت اش زیادشود تا بهسمت بی نهایت وهم میتواند تیره وتار شود که نورانیت اورا بشدت ناراحت کند ونورانیت را پس میزد درتاریخ اسلام علما درباره یزید علیه العنت این مطلب را اثبات کردهاند وامام الراحل علیه السلام درباره محمد رضا شاه نزیدک به هیمن مطلب بیان کرده است ازدرون سرچشمه میگیرد ولی درماده از بیرون ازدیاد وکم میشود این نورانیت مال قلب است نه عقل وقلب تائید حقایق عقل میکند ومیتوتاند مشکوک شود ویا به هرعلتی نپذیرد زمانی که فرد نماز میخواند- یک نورانیت بوجود میاید دراین باره علما دونظر دارند- یک بیان وادی نماز تیرگی هار شسشو میدهد ونورانیت را اشکار مکیند ونمو حتی رشد زیاد میدهند کهدریانباره حدیثی داریم ویا انکه خداوندمنان اشراق میدهد وچنین میشود حال ازکجا فهمیده میشود- ازاین جهت نورهای مادی بسیار کم رنگ هستند ونورانیت الهی بسیارپر رنگ است ح-ال افراد در زمان جاهلیت میگفتنداین پولهای که هزینه میشود بادهوامیشود هیچ اثری ندارد جز بگویو کهاین فرد درجهای از جوانمردی دارد وزیادنبایدهزینه کردفقیر میشودوبیچاره میشوید ولی کی لذت های انزمان پول شماری بوده است کهمداوم درحال زیاد شدن است تنها صدقه مادی نیت که این خصوصیت دارد- هردستور الهی که انسان انجام دهد تص علت اش تصدیق الهی است-که خداووی است بعنوان مثال کسی پولی به فقیر میدهد اگر برای خداوندمنان باشد صدقه است دربعد مادی اگربگوید خوشم می اید همه قبول میکند به انسانیت احترام میگذارم- ومیخواهم به مردم نشان دهم اهل بخشش وتجه به انسان هاهستم ویا برایانکه به هیمن دلیل نماینده شوم همه قبول میکنم ولی اگر کسی بگوید من نورانیت بدست میاورم ورضایت الهی راجذبمیکنیم وپاداش های الهی دردنیا واخرت دارم میکویندهمه اینها باطل است اثبات ندارد وانونورانیت ممکن است ملاک دیگری داشته باشد از کجا فهمدی که کارخداوندمنان است درامریکا امدندبچه های به نحوی رشد دادندکه اسم خداوندومذهب وغیره اصلابگوش اش نخورده است بعدبهاین فرد که بزرگ شده است گفتنداین سنگ راپرستش کن مشکلات حل میشود وگاهی هم شده ویاانها حل کرده اند اینفرد اعتقاد پیدا کرده است بت پرستی هم همین است ولی بعدا خوداش متوجه شده است این نظریه غلط است در انسان یک فطرت داریم این فطرت دربدو تولد نورانی است ومیتواند بهعلت های داخلی وخارجی نورانیت اش زیادشود تا بهسمت بی نهایت وهم میتواند تیره وتار شود که نورانیت اورا بشدت ناراحت کند ونورانیت را پس میزد درتاریخ اسلام علما درباره یزید علیه العنت این مطلب را اثبات کردهاند وامام الراحل علیه السلام درباره محمد رضا شاه نزیدک به هیمن مطلب بیان کرده است ازدرون سرچشمه میگیرد ولی درماده از بیرون ازدیاد وکم میشود این نورانیت مال قلب است نه عقل وقلب تائید حقایق عقل میکند ومیتوتاند مشکوک شود ویا به هرعلتی نپذیرد زمانی که فرد نماز میخواند- یک نورانیت بوجود میاید دراین باره علما دونظر دارند- یک بیان وادی نماز تیرگی هار شسشو میدهد ونورانیت را اشکار مکیند ونمو حتی رشد زیاد میدهند کهدریانباره حدیثی داریم ویا انکه خداوندمنان اشراق میدهد وچنین میشود حال ازکجا فهمیده میشود- ازاین جهت نورهای مادی بسیار کم رنگ هستند ونورانیت الهی بسیارپر رنگ است ح-ال افراد در زمان جاهلیت میگفتنداین پولهای که هزینه میشود بادهوامیشود هیچ اثری ندارد جز بگویو کهاین فرد درجهای از جوانمردی دارد وزیادنبایدهزینه کردفقیر میشودوبیچاره میشوید ولی کی لذت های انزمان پول شماری بوده است کهمداوم درحال زیاد شدن است تنها صدقه مادی نیت که این خصوصیت دارد- هردستور الهی که انسان انجام دهد تص علت اش تصدیق الهی است-که خداوندمنانراقبول دارا واحکام خداوندمنان راهم قبول دارد