بسم الله الرحمن الرحیم- نگاهی به عرب کیست وشخصیت اش چیست- این موضوع مقاله از جناب اقای مروان بشاره در سایت انگلیسی زبان الجزیره است به نظر نگارنده سعی کرده است که ازبعد روانشناسی اجتماعی جوامع عرب به انقلاب اعراب نگاه کند و وعمدا نقش اسلام را بطورکلی نادیده گرفته است وتاثیرات اقتصاد را بسیار سطحی برخورد کرده است گرچه از بسیاری از اعراب طرفدار غرب که انرا غیر منتظر میدانند دریک چهار چوب بسیار تنگ مسائل وبرخورد های منافع ملی گشورها بامنافع ملی اعراب رابسیار سطحی مورد توجه قرارداده است وناتوانی غرب درکنترول منطقه که تا حدودی به شگردهای بسیار مشخص انرا که بارها بیشتر توسط ترکها وسپس ایرانیان بیان شده است که این دوکشور بخصوص ترکها سعی کردند هم روابط اقتصادی خوبی وباغرب وبخصوص اسرائیل داشته باشند وهم منافع خودشان در سوریه وکشورهای عربی وفلسطین حفظ کنند مجبور به یک طرفه شدن روابط انان شد وغرب قدرت تزلزل دادن عراق وسوریه ولبنان به علت ذکر نشد خود به تلوتلو خوردن سیاسی درجاه رسیدن به منافع بخصوص امریکادچار شده است درهر حال میتوان نکاتی را ازان استخراج کرد ومن با الهام گرفتن ار نظریان ایشان دیدگاه خودم را به ان اضافه خواهم کرد تحلیل ایشان از نظر نگارنده دارای این ایراد اساسی است که اولا تمام ابعاد را بخوبی لحاض نکرده است گرچه عنوان بیانگر دیدگاه روانشناسی وجامعه شناسی سیاسی جامع اعراب است ولی موضوع راا ختصاصی به این دیدگاه نکرده است وبعضی ابعاد کلیدی موردتوجه دقیق قرار نداده است درثانی نوع تحقیقات بر میگردد به تحقیقات زمان اقای مارکس سطح فعلی حقیقت گرفته وثابت تصور کرده است وباز میگردد به عقب واز عقب تا وضع حاضر را فرومول بندی میکند وفقط حسنش ان است برای پیشگوئی اینده دربعضی مواد چند گزینه مطرح میکند- قران میفرماید که در کنار رودخانه خانه نسازید به زبان امروزی درسیاه چاله منزل نسازید ویا قران میفرماید حقایق را درتاریکی نبینید درنور ببینید واول حیات پید کنید وسپس درباره حیات تحقیق کنید- ایشان معتقد غرب همیشه متکی به دیکتاتور است چون معامله با ان اسان تر وامنیت اش بیشتر است واین دیکتاتور تکنوکرات های را مسوئل هدایت مملکت میکند که بارشوه گرفتن ویا برطرف کردن خواسته انها مانند فروختن اسلحه های گرانقیمت بی خاصیت که به انها یک قدرت کاذب میدهد به اهداف خوداش به راحتی دست پیدا میکند اسلحه وارتش همیشه در تمدنهای بشری سخت مورد توجه بوده است بخصوص غرب شرایطی ایجاد میکند که مقداری ازان حقیقی است ومیزان بسیاری موهوم است بعنوان مثال اگر بگویند ملت باید فلان مقدار پول بدهد تا کلانتری ها ازدیاد پیدا کنند بسیاری حاضر هستند حتی یک وعده غذا نخورند وپولشرا به کلانتری ها بدهند ولی میدانیم این عمل زمانی درست است که اولا به جا خرج شود ودرثانی به میزان مورد نیاز است وهمه جانبه مسائل دیده شده است دوامر برا ی باقی ماند یک تمدن در مرحله اول است یک استهلاک ثروت به معنای انکه خرجی اضافه شود وتاثیری نداشته باشد ودو تجدید وتولید ثروت از دسته رفته ومناسب با نیاز روز اضافه درامد داشته باشد وبعدا برخورداری از عدالت ومسائل دیگر است تیتویسیم دقیقا دراین دوبعد شکست خورد ورسیدن به نتایج بسیار پیچیده است- جامعه عرب به اینتجه رسید که حکومت را بیاد خلع کند به نحویکشورهای که دران رابطه باعث دوام این دیکتاتور بودند چاروب کند ورانی افراد دست به انقلاب میزنند که ایدلوژی خودشان را انتخاب کرده باشند واین بار اسلام تاثیر گرفته از خصوصیات اسلامی که درمنطقه استحکام وعوامل پیشرفت وقدرت تغیر دادن مسائل بخوبی نشان دادهاند مورد توجه واقع میشود نویسنده به صورت بسیار ساده واجمالی میفرماید انها به راهای که میرونند اطمینان دارند دلیل اش همین است که هیچگاه عجله نمیکنند وتغیری درطول مسیر ایجاد نمیکنند ولو شکست بخورند همین اندیشه پایدار خواهد بود- ودیگر به وضع سابق هیچگونه تمایل وعلاقمندی وجود ندارد-ادامه دارد